معنی درس یازدهم عربی هفتم

معنی درس یازدهم عربی هفتم
معنی درس یازدهم عربی هفتم

الَدَّرسُ الْحاديَ عَشَرَ: درس یازدهم

ثَمَرَةُ الْعِلْمِ إخلاصُ الْعَمَلِ. اَلْأمامُ عَليٌّ (ع)

ثمره دانش اخلاص عمل است. امام علی(ع)

الْأِخْلاصُ فِي الْعَمَلِ: اخلاص در عمل

کانَ نَجّارٌ وَ صاحِبُ مَصنَعٍ صَديقَينِ.

نجار و صاحب کارخانه‌ای دوست بودند.

في يَومٍ مِنَ الْأَيّامِ، قالَ النَّجّارُ لِصاحِبِ الْمَصْنَع:«أَنا بِحاجَةٍ إلَی التَّقاعُدِ.»

در روزی از روز‌ها، نجار به صاحب کارخانه گفت:«من به بازنشستگی نیاز دارم.»

أَجابَ صاحِبُ الْمَصنَع:«وَلٰکِنَّكَ ماهِرٌ في عَمَلِكَ وَ نحنُ بِحاجةٍ إلَيكَ یا صَديقي.»

صاحب کارخانه جواب داد:«اما تو در کارت ماهر هستی و ما به تو احتیاج داریم ای دوست من.»

اَلنَّجّارُ ماقَبِلَ.

نجار قبول نکرد.

لَمّا رَأیٰ صاحِبُ الْمَصْنَعِ إصْرارَهُ؛

هنگامی که صاحب کارخانه اصرار او را دید؛

قَبِلَ تَقاعُدَهُ وَ طَلَبَ مِنْهُ صُنْعَ بَيتٍ خَشَبيٍّ قَبْلَ تَقاعُدِهِ کَآخِرِ عَمَلِهِ فِي الْمَصْنَعِ.

بازنشستگی‌ او را قبول کرد و از او خواست خانه‌ای چوبی را قبل از بازنشستگی‌اش به عنوان آخرین کار خود در کارخانه بسازد.

ذَهَبَ النجّارُ إلَی السّوقِ لِشِراءِ الْوَسائِلِ لِصُنْعِ الْبَيتِ الْخَشَبيِّ الْجَديدِ.

نجار برای خریدن وسایل برای ساختن خانه چوبی جدید به بازار رفت.

هوَ اشْتَریٰ وَسائِلَ رَخیصةً وَ غَیرَ مُناسِبةٍ وَ بَدَأَ بِالْعَمَلِ لٰکِنَّهُ ماکانَ مُجِدّا و ما کانَتْ أَخْشابُ الْبَيْتِ مَرْغوبَةً.

او وسایل ارزان و غیرمناسب خرید و شروع به کار کرد ولی در کار کوشا و جدی نبود و چوب‌های خانه مرغوب نبود.

بَعْدَ شَهْرَيْنِ ذَهَبَ عِنْدَ صاحِبِ الْمصنَعِ وَ قالَ لَهُ:«هذا آخِرُ عَمَلي.»

بعد از دو ماه نزد دوستش رفت و به او گفت:«این آخرین کار من است.»

جاءَ صاحِبُ الْمَصْنَعِ وَ أَعْطاهُ مِفْتاحاً ذَهَبيّاً وَ قالَ لَهُ:«هٰذا مِفْتاحُ بَيتِكَ.

صاحب کارخانه آمد و کلیدی به او داد و به وی گفت:«این خانه تو است.

هٰذَا الْبَيْتُ هَديَّةٌ لَكَ؛ لِأَنَّكَ عَمِلْتَ عِنْدي سَنَواتٍ کَثيرَةٌ.»

این خانه، هدیه‌ای به تو است؛ زیرا تو سال‌های بسیاری نزد من کار کردی.»

نَدِمَ النَّجّارُ مِنْ عَمَلِهِ وَ قالَ في نَفْسِهِ:«يالَيْتَني صَنَعْتُ هٰذَا الْبَيْتَ جَيِّداً!»

نجار از کار خود پشیمان شد و با خودش گفت:«ای کاش این خانه را خوب می‌ساختم!»