معنی شعر آزادی فارسی دوازدهم

معنی شعر آزادی فارسی دوازدهم
معنی شعر آزادی فارسی دوازدهم

ناله مرغ اسیر این همه بهر وطن است *** مسلک مرغ گرفتار قفس، هم چو من است

ناله و اشعار حزین من که مانند پرنده‌ای اسیر هستم، همه برای وطن است. پرنده اسیر در قفس هم مانند من به خاطر محروم شدن از آزادی می‌نالد.

همت از باد سحر می‌طلبم گر ببرد *** خبر از من به رفیقی که به طرف چمن است

از باد سحر درخواست می‌کنم که خبری از من به دوستان مبارزم که آزادند، برساند.

فکری ای هم‌ وطنان، در ره آزادی خویش *** بنمایید که هر کس نکند، مثل من است

هم‌وطنان! برای آزادی خود و وطن چاره‌ای بیندیشید؛ زیرا هر کس چنین نکند، همچون من گرفتار می‌شود. (هر کسی چنین نکند با من زندانی و گرفتار تفاوتی ندارد.)

خانه‌ای کاو شود از دست اجانب آباد *** ز اشک ویران کنش آن خانه که بیت‌الحزن است

کشوری که به دست بیگانگان آباد شود، باید به حالش گریست و آن را با اشک ویران کرد. زیرا آنجا، خانه اندوه و غم است.

جامه‌ای کاو نشود غرقه به خون بهر وطن *** بدر آن جامه که ننگ تن و کم از کفن است

لباسی را که در راه وطن خون‌آلود نگردد، باید پاره کرد. چون مایه رسوایی است و بی‌ارزش‌تر از کفن است. (کسی که در راه وطن جان خود را فدا نکند، شایسته بی‌تفاوتی و طرد شدن است.)

آن کسی را که در این ملک، سلیمان کردیم *** ملت امروز یقین کرد که او اهرمن است

مردم امروز باور پیدا کردند که آن کسی را (محمد علی شاه) که به پادشاهی رساندیم، در حقیقت شیطانی پلید است.

معنی کلمات شعر آزادی:

مسلک: روش و طریقه

اجانب: بیگانگان

بیت‌الحزن: خانه غم و اندوه

ننگ: بی‌آبرویی و خفت

ملک: سرزمین

یقین: باور

اهرمن: شیطان