معنی شعر به نام کردگار (ستایش) فارسی دهم
به نام کردگار هفت افلاک *** که پیدا کرد آدم از کفی خاک
سخنم را به نام خداوندی آغاز میکنم که آفریننده آسمانها و زمین است. خداوندی که از مشتی خاک، انسان را آفریده است.
الهی، فضل خود را یار ما کن *** ز رحمت، یک نظر در کار ما کن
پروردگارا! فضل و بخشش خودت را یار و یاور ما قرار بده و با رحمتت به کار و کردار ما توجه کن.
تویی رزاق هر پیدا و پنهان *** تویی خلاق هر دانا و نادان
خداوندا! تو روزی دهنده همه موجودات آشکار و پنهان (همه موجودات و آفریدهها) هستی. تو آفریننده هر انسان دانا و نادان (همه انسانها) هستی.
زهی گویا ز تو، کام و زبانم *** تویی هم آشکارا، هم نهانم
چقدر خوب و خوش است که تو سبب قدرت سخن گفتن من هستی. تو ظاهر و باطن من هستی.
چو در وقت بهار آیی پدیدار *** حقیقت، پرده برداری ز رخسار
خداوندا، وقتی هنگام بهار آشکار میشوی، به راستی مثل این است که از چهرهات نقاب و روبند را برداشتی و آن را به همه نشان دادی. (زیبایی بهار جلوهگر زیبایی خدا است.)
فروغ رویت اندازی سوی خاک *** عجایب نقشها سازی سوی خاک
خدایا، اگر روشنایی چهره زیبایت را بر جهان بتابانی، تصویرها و نشانههای شگفتآور و تازهای رسم میکنی.
گل از شوق تو خندان در بهار است *** از آنش رنگهای بیشمار است
گل به سبب آرزومندی و دل بستگی به تو در بهار شکوفا میشود و به علت اشتیاق به تو رنگهایش قابل شمردن نیست.
هر آن وصفی که گویم، بیش از آنی *** یقین دانم که بیشک، جانجانی
هر ستایشی که در وصف تو بگویم، تو از آن برتر هستی. من مطمئنم که بی تردید جان جانها هستی.
نمیدانم، نمیدانم، الهی *** تو دانی و تو دانی، آنچه خواهی
خداوندا، اندیشه من از درک بزرگی تو ناتوان است و فقط تو به رازهای آفرینش آگاهی داری. ( من نمیتوانم درباره شکوه تو سخنی بگویم و تنها خودت میدانی که چطور باید تو را وصف کرد.)
معنی لغات شعر به نام کردگار:
کردگار: خالق
افلاک: آسمانها
کفی: بسنده - کافی
فضل: بخشش
رزاق: روزی دهنده
خلاق: آفریننده
زهی: احسنت (ادات تحسین)
کام: آرزو
رخسار: چهره
فروغ: روشنایی
یقین: باور و اطمینان
مطلبی دیگر از این انتشارات
معنی شعر همه از خاک پاک ایرانیم فارسی ششم ابتدایی
مطلبی دیگر از این انتشارات
نمونه سوال عربی هشتم نوبت اول با جواب
مطلبی دیگر از این انتشارات
معنی حکایت باغبان نیک اندیش فارسی نهم