معنی شعر بوی گل و ریحانها فارسی دهم
وقتی دل سودایی، میرفت به بستانها *** بیخویشتنم کردی، بوی گل و ریحانها
وقتی دل عاشق من به سوی باغ و گلستان میرفت، بوی گل و ریحانها و گیاهان معطر من را از خود بی خود میکند.
گه نعره زدی بلبل، گه جامه دریدی گل *** با یاد تو افتادم از یاد برفت آنها
گاه بلبل در گوشهای آواز میخواند و گاهی غنچهای شکوفا میشد، همین که یاد و خاطر تو در دل من افتاد همه آن زیباییها را فراموش کردم.
تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم *** بعد از تو روا باشد نقض هم پیمانها
از وقتی با تو پیمان عشق بستهام، پیمان با دیگران را شکستهام. پس از پیمان بستن با تو، شکستن عهدهای دیگر جایز است.
تا خار غم عشقت آویخته در دامن *** کوته نظری باشد، رفتن به گلستانها
آن کسی که گرفتار عشق تو است، اگر فکر رفتن به باغ و گلستان در سرش باشد، نشانه نادانی و کوته فکری او است.
گر در طلبت رنجی ما را برسد شاید *** چون چون عشق حرم باشد، سهل است بیابانها
اگر در طلب عشق تو، رنج و زحمتی به ما برسد شایسه است. کسی که عشق به کعبه در دل او باشد، تحمل مشکلات و سختیهای راه و بیابان برای او آسان است.
گویند مگو سعدی، چندین سخن از عشقش *** میگویم و بعد از من گویند به دورانها
میگویند ای سعدی این همه از عشق معشوق نگو، من نیز در پاسخ به آنها میگویم که نه تنها من از عشق سخن خواهم گفت، بلکه بعد از من و در آینده دیگران نیز از عشق او سخن خواهند گفت.
معنی لغات شعر بوی گل و ریحانها:
سودا: میل و هوس
نعره: فریاد
جامه: لباس
عهد: پیمان
نقض: شکستن و ابطال پیمان
روا: جایز
سهل: آسان
دوران: زمانه
مطلبی دیگر از این انتشارات
معنی شعر درس پرتو امید فارسی نهم
مطلبی دیگر از این انتشارات
نمونه سوال عربی نهم نوبت دوم با جواب
مطلبی دیگر از این انتشارات
معنی حکایت فوت کوزهگری فارسی هشتم