معنی شعر حکایت درخت علم فارسی ششم ابتدایی

حاکمی را خبر می دهند که درختی عجيب در هندوستان است که اگر کسی ميوه ی آن را بخورد، هرگز پير نمی‌شود. حاکم يکی از نزديکان خود را برای يافتن چنين درختی، به سوی هندوستان، روانه می‌کند. آن شخص، پس از جست‌وجوی بسيار، به نتيجه‌ای نمی‌رسد و با هر کس در اين باره گفت وگو می‌کند، با تمسخر و تعجّب، روبه رو می‌شود. سرانجام، نااميد می‌شود و قصد بازگشت می‌کند؛ امّا پيش از اين که بار سفر ببندد، با دانشمندی روبه رو می‌شود و با شگفتی از او پاسخ می‌شنود: اين درختی که تو می‌گويی و به دنبال آن هستی، همان «درخت علم» است.

شيخ خنديد و بگفتش ای سَليم ٭٭٭٭ اين درخت علم باشد ای عليم

شیخ به او خندید و گفت ای آدمِ ساده‌دل، آن درختی که به دنبالش می‌گردی همان علم است

تو به صورت رفته‌ای، ای بی خبر ٭٭٭٭ زان ز شاخ معنی‌ای، بی بار و بر

تو بی‌خبر از همه جا به دنبال ظاهر این درخت رفته‌ای و به همین دلیل از معنا و مفهوم اصلی آن بی‌خبر هستی.

گه درختش نام شد، گاه آفتاب ٭٭٭٭ گاه بحرش نام شد، گاهی سحاب

گاهی به علم، درخت می‌گویم و بعضی وقت‌ها آفتاب. بعضی وقت‌ها دریا و بعضی وقت‌ها ابر

آن يکی کِش صد هزار آثار خاست ٭٭٭٭ کم ترين آثار او، عمر بقاست

علم هزاران فایده مختلف دارد که تنها یکی از آن فواید عمر جاویدان است.

ویدیوی معنی درس حکایت دریا فارسی ششم

بله بچه‌های عزیز؛ خیلی از پادشاهان در طول دوران برای پیدا کردن راهکار عمر جاویدان تلاش کرده‌اند اما هیچکدام موفق نبوده‌اند. تنها چیزی که می‌تواند برای آن‌ها عمر جاویدان ایجاد کند علم است.