معنی شعر خنده تو فارسی دوازدهم

معنی شعر خنده تو فارسی دوازدهم
معنی شعر خنده تو فارسی دوازدهم

نان را از من بگیر، اگر می‌خواهی،

هوا را از من بگیر، اما

خنده‌ات را نه.

اگر می‌خواهی خوراک و نفس کشیدن را از من بگیر ولی خنده‌ات را دریغ نکن.

گل سرخ را از من مگیر

سوسنی را که می‌کاری…

خنده‌ات را که به زیبایی گل سرخ است از من نگیر، خنده‌ای که مانند گل سوسن آن را می‌کاری.

از پس نبردی سخت باز می‌گردم

با چشمانی خسته

که دنیا را دیده است

بی هیچ دگرگونی،

اما خنده‌ات که رها می‌شود

و پرواز کنان در آسمان مرا می‌جوید

تمامی درهای زندگی را

به رویم می‌گشاید.

پس از رویارپیی با سختی‌ها برمی‌گردم و با وجودی خسته که دنیا را بدون هیچ تغییری دیده است، اما وقتی می‌خندی و خنده‌ات به سراغ من می‌آید، زندگی واقعی را به من نشان می‌دهد.

عشق من، خنده تو

در تاریک‌ترین لحظه‌ها می‌شکفد

معشوق من، خنده تو در غم انگیزترین لحظه‌ها شکار می‌شود.

و اگر دیدی، به ناگاه

خون من بر سنگ‌فرش خیابان جاری‌ست،

بخند؛ زیرا خنده تو

برای دستان من،

شمشیری است آخته.

و اگر ناگهان دیدی که خون من بر سنگ‌فرش خیابان ریخته است، بخند؛ زیرا خنده تو برای دسن‌های من مثل شمشیری بیرون کشیده، نیروبخش است.

خنده تو در پاییز،

در کناره دریا

موج کف آلوده‌اش را

باید برفرازد

خنده تو در پاییز، در کنار دریا باید امواج آن را پر از جوش و خروش سازد.

و در بهاران، عشق من!

خنده‌ات را می‌خواهم

چون گلی که در انتظارش بودم،

گل آبی، گل سرخ کشورم که مرا می‌خواند.

ای معشوق من، خنده‌ات را در هنگام بهار می‌خواهم، مانند گلی که منتظرش بودم. خنده تو که در پرچم کشورم با دو گل آبی و سرخ نقش بسته است، من را صدا می‌زند. (وجود من با کشور معنی می‌یابد.)

بخند بر شب

بر روز، بر ماه،

بخند بر پیچاپیچ خیابان‌های جزیره،

اما آنگاه که چشم می‌گشایم و می‌بندم،

آنگاه که پاهایم می‌روند و باز می‌گردند،

بر شب و روز و ماه بخند و بر خیابان‌های پرپیچ و خم جزیره بخند. ولی زمانی که زنده‌ام و می‌توانم ببینم و راه بروم،

نان را، هوا را،

روشنی را، بهار را،

از من بگیر

اما خنده‌ات را هرگز

تا چشم از دنیا نبندم.

غذا و خوراک، نفس کشیدن، نور و بهار را از من بگیر؛ اما هیچ وقت خنده‌ات را از من دریغ نکن تا زنده بمانم.

معنی کلمات خنده تو:

نبرد: جنگ

دگرگونی: تغییر و تحول

آخته: بیرون کشیده