معنی شعر دفتر زمانه فارسی دوازدهم

معنی شعر دفتر زمانه فارسی دوازدهم
معنی شعر دفتر زمانه فارسی دوازدهم


هرگز دلم برای کم و بیش غم نداشت *** آری نداشت غم که غم بیش و کم نداشت

هرگز در فکر و غصه کم و زیادی مال نبوده‌ام. به خاطر همین بی‌توجهی به مادیات، غم و اندوه نداشتم.

در دفتر زمانه فتد نامش از قلم *** هر ملتی که مردم صاحب قلم نداشت

کشوری که انسان‌های متفکر و صاحب قلم نداشته باشد، به مرور زمان از صفحه روزگار حذف می‌شود و نابود می‌شود.

در پیشگاه اهل خرد نیست محترم *** هر کس که فکر جامعه را محترم نداشت

هر کس به فکر مردم جامعه احترام نگذارد، خردمندان نیز او را شایسته احترام نمی‌دانند.

با آنکه جیب و جام من از مال و می تهی است *** ما را فراغتی است که جمشید جم نداشت

با اینکه زندگی ساده و فقیرانه‌ای دارم و مرفه نیستم، ولی آرامشی را دارم که جمشید (از پادشاهان اساطیری ایران) هم نداشت.

انصاف و عدل داشت موافق بسی ولی *** چون فرخی، موافق ثابت قدم نداشت

بسیاری با عدالت موافق بودند ولی هیچ‌کس مانند من (فرخی) در راه تحقق آن، بااراده و ثابت قدم نبود.

معنی کلمات شعر دفتر زمانه:

پیشگاه: آستانه و درگاه

خرد: دانش

محترم: قابل احترام

تهی: خالی

فراغت: آسایش

فرخی یزدی ملقب به تاج الشعرا از شاعران و روزنامه نگاران آزادی‌خواه صدر مشروطیت است. شعر دفتر زمانه از دیوان اشعار این شاعر یزدی انتخاب شده است.