معنی شعر رستم و اشکبوس فارسی دهم
خروشان سواران و اسپان ز دشت *** ز بهرام و کیوان، همی برگذشت
صدای فریاد سواران و شیهه بلند اسبها در میدان جنگ از سیاره بهرام (مریخ) و کیوان (زحل) نیز بالاتر رفت.
همه تیغ و ساعد ز خون بود لعل *** خروشان دل خاک در زیر نعل
شمشیر و دستهای جنجگویان از خون سرخ شده بود. زمین به سبب تاخت و تاز اسبها به لرزه در آمده بود.
نماند ایچ با روی خورشید، رنگ *** به جوش آمده خاک بر کوه و سنگ
خورشید از شدت ترس رنگش پریده بود. خاک زمین و کوهستان از ترس هجوم جنگآوران، دچار اضطراب و دلهره شده بود.
به لشکر چنین گفت کامو گرد *** که گر آسمان را بباید سپرد
کاموس پهلوان به لشکرش چنین گفت که اگر لازم باشد، برای این جنگ از آسمان هم میگذریم.
همه تیغ و گرز و کمند آورید *** به ایرانیان، تنگ و بند آورید
شما شمشیر و گرز و طناب بیاورید و ایرانیان را در تنگنا قرار دهید و به بند و زنجیر بکشید.
دلیری کجا نام او اشکبوس ***...
با پرداخت ۱۰,۰۰۰ تومان میتوانید به نسخه کامل این پست + نظرات دسترسی داشته باشید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
معنی درس ششم زبان انگلیسی هفتم + معنی لغات
مطلبی دیگر از این انتشارات
معنی درس عظمت نگاه فارسی دهم
مطلبی دیگر از این انتشارات
معنی درس نهم عربی هفتم