معنی شعر فضل خدا فارسی پنجم ابتدایی
فضلِ خدای را، که تواند شمار کرد؟ *** یا کیست آن که شُکر یکی از هزار کرد؟
چه کسی میتواند لطف و بخشش خدا را بشمارد یا چه کسی است که یکی از هزاران نعمت خداوند را شکر کرده باشد. (هیچکس قادر به شمارش لطف و نعمت خدا نیست.)
بحر آفرید و برّ و درختان و آدمی *** خورشید و ماه و اَنجُم و لَیل و نهار کرد
خداوند دریا، خشکی، درختان، انسان، خورشید، ماه و ستارهها و شب و روز را آفرید.
اجزای خاک مُرده، به تاثیر آفتاب *** بُستان میوه و چمن و لالهزار کرد
خداوند اجزای مرده خاک را با تاثیر نور آفتاب به بوستان و میوه و چمن و لالهزار تبدیل کرد.
ابر، آب داد بیخ درختان مرده را *** شاخ برهنه، پیرهن نوبهار کرد
به خواست خداوند، ابر به ریشه درختان مرده آب داد و بهار را به شاخههای خشکیده بخشید. (بهار آمد)
توحیدگوی او، نه بنیآدماند و بس *** هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد
فقط انسانها ستایش کننده خداوند نیستند بلکه هر پرندهای که روی شاخههای بزرگ آواز میخواند در حال مدح و ستایش خداوند است.
معنی لغات شعر فضل خدا:
فضل: بخشش
بحر: دریا
برّ: خشکی
اَنجُم: ستارگان
لیل: شب
نهار: روز
بیخ: ریشه
پادشاه سخن، سعدی، شعر فضل خدا را در مدح و ستایش پروردگار یگانه سروده است. در این شعر به زیبایی مثالهایی از فضل بیکران خدا آورده شده است که ما باید برای داشتن این نعمتها شاکر باشیم.
معنی حکایت چراغ فارسی هفتم
معنی شعر راه نیک بختی فارسی هشتم
معنی حکایت کلانتر و اولیتر فارسی دوازدهم