معنی شعر لطف تو (نیایش) فارسی دوازدهم
الهی سینهای ده آتش افروز *** در آن سینه، دلی وان دل همه سوز
خدایا به من سینه ای ببخش که روشن کننده آتش عشق باشد و دلی درون سینهام قرار بده که در آن آتش عشق، در سوز و گداز باشد.
هر آن دل را که سوزی نیست دل نیست *** دل افسرده، غیر از آب و گل نیست
هر دلی که هیجان عشق نداشته باشد، در حقیقت دل نیست. دلی که عاشق نباشد مانند آب و گل بیارزش است.
کرامت کن درونی درد پرورد *** دلی در وی درون درد و برون درد
خدایا به من فکر و اندیشهای عاشق ببخش. در درون من دلی قرار بده که با همه وجود عاشق باشد.
به سوزی ده کلامم را روایی *** کز آن گرمی کند آتش گدایی
خدایا به کلام من به وسیله عشق، ارزش و اعتبار بده به طوری که آتش به این کلام حسادت کند و به آن محتاج باشد.
دلم را داغ عشقی بر جبین نه *** زبانم را بیانی آتشین ده
خدایا دلم را گرفتار عشق کن و گفتارم را گرم و عاشقانه کن.
ندارد راه فکرم روشنایی *** ز لطفت پرتوی دارم گدایی
خدایا فکر من گمراه است؛ من از لطف تو برای روشنایی فکرم، پرتو نوری میخواهم.
اگر لطف تو نبود پرتوانداز *** کجا فکر و کجا گنجینه راز؟
خدایا اگر تو ما را راهنمایی نکنی و راه را بر ما روشن نگردانی، فکر و اندیشه ما هرگز نمیتواند تو را بشناسد.
به راه این امید پیچ در پیچ *** مرا لطف تو میباید، دگر هیچ
خدایا برای گذر از راه دشوار شناخت تو، من فقط لطف تو را به عنوان کمک میخواهم و هیچ چیز دیگری نمیخواهم.
معنی کلمات شعر لطف تو:
آتش افروز: روشن کننده آتش
افسرده: بیبهره از معنویت
کرامت: جوانمردی و بخشش
برون: بیرون
جبین: پیشانی
گنجینه: خزانه
روایی: ارزش و اعتبار
مطلبی دیگر از این انتشارات
نمونه سوال زبان انگلیسی دوازدهم نوبت دوم با جواب
مطلبی دیگر از این انتشارات
نمونه سوال عربی هشتم نوبت اول با جواب
مطلبی دیگر از این انتشارات
جواب سوالات درس نهم دین و زندگی دهم