معنی شعر میوه هنر فارسی ششم ابتدایی

معنی شعر میوه هنر فارسی ششم ابتدایی
معنی شعر میوه هنر فارسی ششم ابتدایی
سری کامل و متنوع نمونه سوال نوبت اول فارسی ششم و نمونه سوال نوبت دوم فارسی ششم ابتدایی را در انتشارات پدربزرگ دانا بخوانید.

آن قصه شنیدید که در باغ، یکی روز *** از جور تبر، زار بنالید سپیدار

آیا آن داستان را شنیده‌اید که روزی در باغ، درخت سپیدار به خاطر ظلم و ستم تبر ناله و زاری می‌کرد.

کز من نه دگر بیخ و بنی ماند و نه شاخی *** از تیشه هیزم‌شکن و اره نجار

از دست تبر هیزم‌شکن و اره نجار، شاخ و برگ و ریشه من از بین رفته است.

گفتش تبر آهسته که جرم تو همین بس *** کاین موسم حاصل بود و نیست تو را بار

تبر آهسته به سپیدار گفت که گناه تو این است که اکنون زمان میوه دادن است اما تو میوه و محصولی نداری.

تا شام، نیفتاد صدای تبر از گوش *** شد توده در آن باغ، سحر، هیمه بسیار

تا شب صدای تبر شنیده می‌شد و هنگام صبح هیزم بسیاری در باغ جمع شده بود.

دهقان چو تنور خود از این هیمه برافروخت *** بگریست سپیدار و چنین گفت دگر بار

وقتی کشاورز تنور خود را با آن همه هیزم روشن کرد، سپیدار گریه کرد و دوباره گفت

آوخ که شدم هیزم و آتشگر گیتی *** اندام مرا سوخت چنین ز آتش ادبار

افسوس که هیزم شدم و روزگار آتش افروز تن من را با آتش بدبختی سوزاند.

خندید بر او شعله، که از دست که نالی؟‌ *** ناچیزی تو، کرد بدین گونه تو را خوار

شعله به سپیدار خندید و گفت از دست چه کسی شکایت می‌کنی؟ بی‌ارزش بودن تو، تو را این‌گونه پست و حقیر کرده است.

آن شاخ که سر برکشد و میوه نیارد *** فرجام، به جز سوختنش نیست سزاوار

آن شاخه‌ای که رشد کند و بزرگ شود و میوه ندهد، در پایان فقط سزاوار سوختن است.

جز دانش و حکمت نبود میوه انسان *** ای میوه فروش هنر، این دکه و بازار

حاصل و ثمره انسان، علم و دانش اوست. بنابراین ای کسی که هنر و دانش آموخته‌ای، اکنون زمان نشان دادن علم و هنر فرا رسیده است.

از گفته ناکرده و بیهوده چه حاصل؟ *** کردار نکو کن، که نه سودی‌ست ز گفتار

سخن بدون عمل بیهوده، فایده‌ای ندارد. رفتار شایسته و نیکو انجام بده که سخن بی‌عمل سودی ندارد.

آسان گذرد شب و روز و مه و سالت *** روز عمل و مزد، بود کار تو دشوار

اگر در دنیا به آسانی و بدون تلاش و زحمت زندگی کنی، در روز پاداش گرفتن و برای دیدن نتیجه عمل کار تو سخت می‌شود و به پاداش خوبی نمی‌رسی.

معنی کلمات شعر میوه هنر:

جور: ستم و ظلم

بیخ و بن: ریشه

موسم: وقت و هنگام

هیمه: هیزم

گیتی: هستی و جهان

خوار: پست

فرجام: سرانجام و پایان کاری

سزاوار: شایسته

کردار: عمل و رفتار