معنی شعر همای رحمت فارسی دهم

معنی شعر همای رحمت فارسی دهم
معنی شعر همای رحمت فارسی دهم

علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را *** که به ماسوا فکنی همه سایه هما را

علی ای پرنده خوشبختی! تو چه نشانه‌ای از خدا هستی که این‌گونه سایه خوشبختی و رحمت خدا را بر سر همه موجودات عالم افکنده‌ای.

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین *** به علی شناختم من، به خدا قسم خدا را

ای دل،‌ اگر می‌خواهی خدا را به درستی بشناسی به علی(ع) و رفتار او توجه کن. به خدا سوگند که من خدا را از طریق علی(ع) شناختم.

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن *** که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

ای انسان نیازمند، برو و در خانه علی(ع) را بزن و از او کمک بخواه. زیرا بسیار بخشنده است و او است که از روی لطف و بخشش بسیار، انگشتر خود را در نماز به فقیر بخشید.

به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من *** چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا؟

به غیر از حضرت علی(ع) چه کسی به پسرش می‌گوید با قاتل من که اکنون در دست تو اسیر است با ملایمت و مهربانی رفتار کن؟

به جز از علی که آرد پسری ابوالعجایت *** که علم کند به عالم شهدای کربلا را؟

به جز حضرت علی(ع) چه کسی می‌تواند پسری به دنیا آورد که واقعه کربلا و شهدای آن را در عالم جاودانه سازد؟

چو به دوست عهد بندد ز میان پاک بازان *** چو علی که می‌تواند که به سر برد وفا را؟

از میان عاشقان پاک بازی که با خدا در روز الست پیمان وفا داری بستند، کدام یک مانند علی می‌تواند عهد و پیمان خود وفادار باشد؟

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت *** متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را؟

نه می‌توانم او را خدا بنامم و نه می‌توانم نام او را بشر بگذارم. در شگفتم که این پادشاه سرزمین جوانمردی را چه بنامم

چه زنم چو نای هر دم، ز نوای شوق او دم؟ *** که لسان غیب خوش‌تر بنوازد این نوا را

برای چه هر لحظه مانند نی از شور و شوق او سخن بگویم چرا که حافظ این شور و اشتیاق را زیباتر از من می‌سراید

«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی *** به پیام آشنایی بنوازد آشنا را»

«هر شب به این امید هستم که هنگام صبح، نسیم بامدادی با پیغامی از جانب دوست، عاشقی مانند من را مورد لطف و نوازش قرار دهد.

ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب *** غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا

ای شهریار! صدای مرغ یا حق را بشنو که در نیمه‌های شب غم دلش را به خدا می‌گوید. غم خود را به حضرت دوست گفتن چقدر خوب و دلنشین است.

معنی لغات شعر همای رحمت:

هما: خوشبختی (پرنده‌ای که سایه‌اش بر سر هر کس بیفتد، به سعادت می‌رسد.)

آیت: نشانه

ماسوا: هر چه به غیر از خدا (همه موجودات عالم)

رخ: چهره

مسکین: بی‌نوا

کرم: لطف

ابوالعجایب: صاحب شگفتی‌ها

علم کردن: بر پا کردن

عالم: جهان

عهد: پیمان

پاک باز: عاشق صادق

نای: حلق، گلو

لسان غیب: کسی که اسرار نهانی می‌گوید - لقب حافظ

نوا: آواز

سید محمدحسین بهجت تبریزی از شاعران معاصر اهل تبریز است که شعرهای زیادی به زبان‌های فارسی و ترکی سروده است. این شاعر بزرگ ملقب به شهریار، در شعر همای رحمت به مدح و ستایش حضرت علی(ع) پرداخته و از لطف و بخشش و جوانمردی آن حضرت به زیبایی سخن گفته است.