معنی شعر و درس شکر نعمت فارسی دوازدهم
منت خدای را، عَزَّ وَ جَل، که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت.
سپاس مخصوص خداوند گرامی و بزرگ است که اطاعت و فرمانبرداری از او سبب نزدیکی به او میشود و شکرگزاری از او باعث افزایش نعمت میشود.
هر نفسی که فرو میرود، ممد حیات است و چون برمیآید، مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.
هر نفسی که فرو برده میشود، یاری رسان و ادامه دهنده زندگی است و زمانی که بیرون میآید، شادی بخش وجود است. بنابراین در هر نفسی دو نعمت وجود دارد و برای هر نعمتی هم شکرگزاری واجب است.
از دست و زبان که برآید *** کز عهده شکرش به درآید؟
هیچ کس قادر نیست که شکر نعمتهای خداوند را آن طور که شایسته است به جای آورد.
«اِعمَلُوا آل داوُد شکراً و قلیلُ من عبادی الشکور».
ای خاندان آل داوود شکرگزار باشید و عده کمی از بندگان من شکرگزارند.
بنده همان به که ز تقصیر خویش *** عذر به درگاه خدای آورد
همان بهتر است که بنده به خاطر کوتاهی در عبادت و شکرگزاری، از درگاه خداوند طلب آمرزش و بخشایش کند
ورنه، سزاوار خداوندیاش *** کس نتواند که به جای آورد
وگرنه هیچ کس نمیتواند خداوند را آن گونه که شایسته است، شکرگزاری و عبادت کند.
باران رحمت بیحسابش همه را رسیده و خوان نعمت بیدریغش همه جا کشیده.
رحمت بیاندازه خداوند همانند بارانی بر همه نازل شده است و نعمت فراگیر او همانند سفرهای همه جا گسترده است. (مفهوم: رحمت و نعمت خداوند شامل حال همه بندگان و موجودات میشود.)
پرده ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفه روزی به خطای منکر نبرد.
آبروی بندگان را به دلیل گناه آشکارشان نمیریزد و رزق و روزیشان را به سبب خطای زشتی که مرتکب میشوند، قطع نمیکند.
فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردین بگسترد و دایه ابر بهاری را فرموده تا بنات نبات در مهد زمین بپرورد.
خداوند به باد صبا فرمان داده است تا گلها و سبزهها را شکوفا و سرسبز کند و به ابر بهاری نیز دستور داده است تا گیاهان را در زمین پرورش دهد.
درختان را به خلعت نوروزی قبای سبز ورق در بر گرفته و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع کلاه شکوفه بر سر نهاده.
خداوند به عنوان هدیه نوروز، جامهای سبز بر تن درختان پوشانده است و به واسطه فرارسیدن فصل بهار، شکوفهها را همچون کلاهی بر سر شاخههای درختان گذاشته است.
عصاره تاکی به قدرت او شهد فایق شده و تخم خرمایی به تربیتش نخل باسق گشته.
شیره انگور به واسطه قدرت خداوند به شیرینی ممتاز و برتر تبدیل شده و هسته خرما به سبب توجه و پرورش او، درخت خرمای بلندی شده است.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند *** تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
تمام پدیدههای هستی در فعالیت و تکاپو هستند تا تو رزق و روزی خود را به دست آوری و در عین حال از یاد خدا غافل نباشی.
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار *** شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری
همه پدیدههای هستی برای تو در تلاشاند و مطیع و فرمانبردار تو هستند. بنابراین از انصاف به دور است که مطیع خداوند نباشی. (مفهوم: انسان باید همیشه به یاد خدا باشد و شرط بندگی و فرمانبری را به جای آورد.)
در خبر است از سرور کاینات و مفخر موجودات و رحمت عالمیان و صفوت آدمیان و تتمه دور زمان، محمد مصطفی، صلی الله علیه و آله و سلم،
در حدیث و سخنی از سرور جهانیان، مایه افتخار موجودات، رحمت خداوند بر اهل عالم، برگزیده آدمیان و نقطه اوج و کمال گردش روزگار، حضرت محمد مصطفی، که سلام و درود خداوند بر او و خاندانش باد، چنین آمده است که:
شفیع مطاع نبی کریم *** قسیم جسیم نسیم وسیم
شفاعت کننده، فرمانروا، پیامبر، بخشنده، زیبارو، خوش اندام، خوشبو و دارای نشان پیامبری
بلغ العلی بکماله، کشف الدجی بجماله *** حسنت جمیع خصاله، صلّوا علیه و آله
به واسطه کمال خود به مرتبه بلند رسید و با جمال نورانی خود، تاریکیها را برطرف کرد. همه صفات و خصلتهای او زیبا است. بر او و خاندانش صلوات بفرستید
چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان؟ *** چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان؟
ای پیامبر! مسلمانان غم و اندوهی ندارند چون تو پشتیبانی مانند تو دارند. کسی که کشتیبانش حضرت نوح باشد، از امواج دریا هراسی ندارد.
هرگه که یکی از بندگان گنهکار پریشان روزگار، دست انابت به امید اجابت به درگاه حق جل و علا بردارد، ایزد تعالی در او نظر نکند بازش بخواند؛ باز اعراض فرماید.
هرگاه که یکی از بندگان گناهکار و آشفتهحال، به امید قبولی توبه، دست خود را به درگاه خداوند بزرگ بلند کند، خداوند بلندمرتبه به او توجه نکند، آن بنده دوباره خدا را صدا میزند؛ ولی باز هم خداوند از او روی برمیگرداند و توجهی نمیکند.
بار دیگرش به تضرع و زاری بخواند. حق، سبحانه و تعالی فرماید: یا ملائکتی قد استحییت من عبدی و لیس له غیری فقد غفرت له. دعوتش اجابت کردم و امیدش برآوردم که از بسیاری دعا و زاری بنده همی شرم دارم.
بار دیگر خداوند را با زاری و التماس صدا میزند. خداوند پاک و بلند مرتبه میفرماید: ای فرشتگانم! من از بنده خود شرم دارم. او جز من پناهی ندارد. پس او را آمرزیدم. دعایش را مستجاب کردم و آرزویش را برآورده ساختم؛ زیرا از این همه دعا و ناله بندهام شرم میکنم.
کرم بین و لطف خداوندگار *** گنه بنده کرده ست و او شرمسار
بزرگواری و مهربانی خداوند را مشاهده کن؛ بنده گناه میکند ولی خدا شرمنده میشود.
عاکفان کعبه جلالش به تقصیر عبادت معترف که: ما عبدناک حق عبادتک،
پرستش کنندگان و عابدان خداوند به کوتاهی در عبادت اعتراف دارند و میگویند: تو را آنگونه که شایسته است، پرستش نکردیم.
و واصفان حلیه جمالش به تحیر منسوب که: ما عرفناک حق معرفتک.
و وصف کنندگان زیبایی خداوند به سرگشتگی و حیرت منسوب شدهاند و میگویند: تو را آن گونه که شایسته است، نشناختیم.
گر کسی وصف او ز من پرسد *** بی دل از بینشان چه گوید باز؟
اگر کسی توصیف معشوق (خدا) را از من بخواهد، پاسخی برای او ندارم؛ عاشق و دلداده چگونه میتواند خدای بینشان را وصف کند؟
عاشقان کشتگان معشوقاند *** برنیاید ز کشتگان آواز
عاشق حقیقی در برابر معشوق (خدا) مانند یک مرده است و کسی که فانی و مرده باشد نمیتواند سخن بگوید.
(مفهوم: عاشق واقعی، بیادعا و خاموش است و اسرار الهی را نزد دیگران بازگو نمیکند. و به این حدیث پیامبر اشاره داد که: کسی که خدا را شناخت، زبانش گنگ و لال میشود.)
معنی کلمات شکر نعمت:
اعراض: روی گرداندن از کسی یا چیزی
انابت: بازگشت به سوی خدا، توبه
باسق: بلند
بنات: دختران
بنان: سرانگشت
تاک: درخت انگور
تضرع: زاری و التماس
جسیم: خوش اندام
تقصیر: گناه
حلیه: زیور
خوان: سفره
ربیع: بهار
روزی: رزق
شفیع: شفاعت کننده
صفوت: برگزیده
عز و جل: گرامی و بلند مرتبه
عصاره: شیره
فایق: برگزیده
فراش: گسترنده فرش
قبا: جامه
قدوم: آمدن
قسیم: صاحب جمال
کاینات: همه موجودات
مزید: فزونی
مطاع: فرمانروا
معترف: اعتراف کننده
مفرح: شادی بخش
مکاشفت: کشف کردن، پی بردن به حقایق (اصطلاح عرفانی)
منت: سپاس
موسم: فصل
نبات: گیاه
واصفان: وصف کنندگان
وسیم: دارای نشان پیامبری
مطلبی دیگر از این انتشارات
معنی حکایت ای رفیق! فارسی دهم
مطلبی دیگر از این انتشارات
نمونه سوال عربی هشتم نوبت اول با جواب
مطلبی دیگر از این انتشارات
معنی شعر ای ایران فارسی پنجم ابتدایی ❤️