معنی شعر و کلمات درس خسرو فارسی دهم
مخور طعمه جز خسروانی خورش *** که جان یابدت زان خورش، پرورش
تنها غذای شاهانه بخور تا جانت از آن غذا قوی شود و پرورش یابد.
دمی آب خوردن پس از بدسگال *** به از عمر هفتاد و هشتاد سال
لحظهای آرامش پس از نابودی دشمن، از داشتن عمر طولانی بهتر است.
***
اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب *** گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری
شتر با شنیدن شعر عرب به وجد میآید. اگر این نشاط به تو دست ندهد، حیوان بیذوقی هستی.
***
کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید *** قضا همی بردش تا به سوی دانه و دام
کبوتری که سرنوشتش مرگ و نابودی باشد، تقدیر او را به سوی گرفتاری در دام میکشاند.
معنی لغات درس خسرو:
ارتجالا: بیدرنگ
استرحام: طلب رحم کردن
استماع: شنیدن
الزام: ضرورت
اوان: وقت
باری: به هر حال
بدسگال: بدخواه
بسمل کردن: سر جانور را بریدن
پاس: نگهبانی
پلاس: جامهای کم ارزش
تقریر: بیان کردن
تکریم: گرامیداشت
تکیده: لاغر
تصدیقنامه: گواهی نامه
جافی: جفاکار
خسروانی خورش: غذای شاهانه
زنگاری: سبز رنگ
لاجرم: ناچار
لهو و لعب: بازی و سرگرمی
مالوف: خو گرفته
مطربی: عمل و شغل مطرب، کسی که نواختن ساز و خواندن آواز را پیشه خود سازد.
مسکر: چیزی که نوشیدن آن مستی میآورد
معاصی: گناهان
مغلوب: شکست خورده
مندرس: کهنه
مطلبی دیگر از این انتشارات
معنی شعر پرورده عشق فارسی یازدهم
مطلبی دیگر از این انتشارات
معنی شعر میلاد گل فارسی نهم
مطلبی دیگر از این انتشارات
درس نهم عربی هشتم (صفحه ۱۰۹ تا ۱۲۲): اَلسَّفْرَة ُ الْعِلمیَّة