معنی شعر چنار و کدوبن فارسی پنجم ابتدایی ❤️

معنی شعر چنار و کدوبن فارسی پنجم ابتدایی
معنی شعر چنار و کدوبن فارسی پنجم ابتدایی


بوته‌ی کدویی در کنار چنار کهنسال و بلند قامتی رویید؛ در مدّت بیست روز، قد کشید، از تنه‌ی درخت پیچ خورد و به بالاترین شاخه‌ی چنار رسید. همین‌که خود را در آن بالا دید، باورش شد که خیلی بزرگ شده‌است. نگاهی به چنار کرد و …

پرسید از آن چنار که «تو، چند ساله‌ای؟» *** گفتا:«دویست باشد و اکنون زیادتی است»

بوته کدو از درخت چنار پرسید که تو چند ساله هستی؟‌ چنار پاسخ داد بیشتر از دویست سال عمر دارم.

خندید ازو کدو، که «من از تو، به بیست روز *** برتر شدم، بگو تو که این کاهلی ز چیست؟»

بوته کدو به او خندید و گفت من با گذشت بیست روز از تو بلندتر و برتر شده‌ام. بگو علت سستی و تنبلی تو چیست؟

او را چنار گفت: که «امروز، ای کدو *** با تو مرا هنوز، نه هنگام داوری است

چنار به او گفت امروز زمان داوری بین من و تو نیست.

فردا که بر من و تو، وزد باد مهرگان *** آنگه شود پدید، که نامرد و مرد کیست.»

به زودی وقتی که باد پاییزی بر من و تو بوزد، مشخص می‌شود چه کسی قوی‌تر است.

معنی لغات شعر چنار و کدوبن:

کدوبن: بوته کدو

کاهلی: تنبلی و سستی

باد مهرگان: باد خزان - باد پاییزی

شاعر چنار و کدوبن، ناصر خسرو است که یکی از شاعران بزرگ فارسی‌زبان به شمار‌می‌رود. این شعر به ما یاد می‌دهد که بزرگی و برتری به قد و ویژگی‌های ظاهری نیست و همچنین آداب درست صحبت کردن با بزرگ‌ترها را به ما می‌آموزد.