معنی شعر کار و تلاش فارسی پنجم ابتدایی ❤️
به راهی در، سلیمان دید موری *** که با پای ملخ میکرد زوری
روزی حضرت سلیمان در راه مورچهای را دید که با پای ملخی دست و پنجه نرم میکرد
به زحمت، خویش را هر سو کشیدی *** وزان بار گران، هر دم خمیدی
مورچه با زحمت خود را به هر سمت میکشید و زیر سنگینی آن بار خم میشد
ز هر گردی، برون افتادی از راه *** زه هر بادی، پریدی چون پر کاه
با هر گرد و غباری از مسیر خودش خارج میشد و با هر بادی مانند پر کاه جا به جا میشد
چنان بگرفته راه سعی در پیش *** که فارغ گشته از هر کس، جز از خویش
آنچنان در حال سعی و تلاش در کار خودش بود که به هیچ کس به جز خودش توجهی نداشت
به تندی گفت:« کای مسکین نادان *** چرایی فارغ از ملک سلیمان؟
سلیمان با تندی به او گفت:« ای بیچاره نادان چرا از پادشاهی سلیمان غافلی؟
بیا زین ره، به قصر پادشاهی *** بخور در سفرهی ما، هر چه خواهی
از این راه بیا به قصر پادشاهی و در سفره ما هر چه میخواهی بخور
چرا باید چنین خونابه خوردن *** تمام عمر خود را بار بردن
چرا باید این چنین رنج و سختی تحمل کنی و تمام عمر خودت را بار ببری؟
رهاست اینجا و مردم رهگذارند *** مبادا بر سرت پایی گذارند
اینجا مسیر رفت و آمد مردم است. نکند پایشان را بر روی تو بگذارند
مکش بیهوده این بار گران را *** میازار از برای جسم، جان را»
بیهوده این بار سنگین را حمل نکن و برای جسمت، جانت را آزار نده.»
بگفت:« از سور، کمتر گوی با مور *** که موران را، قناعت خوشتر از سور
مورچه گفت:« از جشن و شادی با مورچه کمتر حرف بزن زیرا که مورچهها قناعت و صرفهجویی را بهتر از جشن و مهمانی میدانند.
نیفتد با کسی ما را سر و کار *** که خود، هم توشه داریم و هم انبار
سر و کار ما با کسی نمیافتد و محتاج کسی نیستیم چون خودمان هم غذا داریم و هم انبار برای ذخیره کردن آن.
مرا امید راحتهاست زین رنج *** من این پای ملخ، ندهم به صد گنج»
من به امید روزهای راحت این رنج و سختی را تحمل میکنم. برای من این پای ملخ از صد گنج بیشتر ارزش دارد.
گرت همواره باید کامکاری *** ز مور آموز، رسم بردباری
اگر همیشه پیروزی و خوشبختی میخواهی، از مورچهها صبر و پایداری را یاد بگیر
مرو راهی که پایت را ببندند *** مکن کاری که هشیاران بخندند
به راهی که تو را گرفتار و اسیر کنند وارد نشو و کاری نکن که انسانهای عاقل تو را مسخره کنند و به تو بخندند.
گه تدبیر، عاقل باش و بینا *** ره امروز را مسپار فردا
هنگام چارهاندیشی عاقل و بینا باش و کار امروز را به فردا موکول نکن
بکوش اندر بهار زندگانی *** که شد پیرایهی پیری، جوانی
در دوره جوانی و زمانی که نیرو داری تلاش کن زیرا که جوانی زینت پیری است.
معنی لغات کار و تلاش:
مور: مورچه
گران: سنگین
فارغ: آزاد و بیخبر
مسکین: بیچاره
ملک: پادشاهی
خونابه خوردن: سختی کشیدن
سور: میهمانی
قناعت: صرفهجویی
توشه: آذوقه
کامکاری: خوشبختی
بردباری: صبر
تدبیر: چاره اندیشی
پیرایه: زینت
شعر کار و تلاش از اشعار پروین اعتصامی، مشهورترین شاعر زن ایرانی است.
معنی حکایت همت فارسی یازدهم
نمونه سوال عربی هشتم نوبت دوم با جواب
نمونه سوال عربی نهم نوبت دوم با جواب