معنی گنج حکمت گمان فارسی دوازدهم

معنی گنج حکمت گمان فارسی دوازدهم
معنی گنج حکمت گمان فارسی دوازدهم

گویند که بطی در آب روشنایی ستاره می‌دید. پنداشت که ماهی است؛ قصدی می‌کرد تا بگیرد و هیچ نمی‌یافت.

می‌گویند که مرغابی‌ای در آب روشنایی ستاره دید و فکر می‌کرد ماهی است؛ تلاش می‌کرد تا آن را بگیرد ولی چیزی پیدا نمی‌کرد.

چون بارها بیازمود و حاصلی ندید، فرو گذاشت.

چون بار‌ها تلاش کرد و نتیجه‌ای نگرفت، از آن کار صرف نظر کرد.

دیگر روز هرگاه که ماهی بدیدی، گمان بردی که همان روشنایی است؛ قصدی نپیوستی و ثمرت این تجربت آن بود که همه روز گرسنه بماند.

از روز‌های دیگر هر وقت ماهی می‌دید، فکر می‌کرد همان روشنایی و نور است؛ تلاشی نمی‌کرد و نتیجه این تجربه آن شد که همیشه گرسنه ماند.

معنی کلمات حکایت گمان:

بط: مرغابی

گمان: فکر و خیال

ثمرت: نتیجه