درباره Ērānšahr، خوانش ها و یاداشت هایی از یک ایران دوستِ دانش آموخته نرم افزار و نه یک ایران شناس یا باستان شناس یا زبان شناس ... امید است به یاری یزدان درست و سودمند باشد.
ماتیکان یوشت فَریان
بسیارند یادگاران نیاکان ما که با آنها آشنایی نداریم. نه آنکه آنها را نخواندیم، وانگه (بلکه) نام آنها را نشنیده ایم. ایران شهر از گذشته تا به امروز سراسر زیبایی، نیک اندیشی، نیک رفتاری و شیرین شخنی است. فروسی و حافط و سعدی و رودکی و دیگران تنها آن چیزی است که شنیده ام و نخوانده ایم ولی چیزی از پیش ترها نشنیده ام.
از دوران ساسانی و پیشتر، نسک هایی برای ما به یادگار مانده است که پس از یورش عرب ها به ایران شهر، به آنها گرد و خاک فراموشی نشسته است. در این نوشته می خواهیم یکی از آنها به نام ماتیکان یوشت فَریان را به شما بشناسانم. ماتیکان یوشت فریان به زبان فارسی میانه (پارسیک) و در دوران فرمانروایی ساسانیان نوشته شده است.
ماتیکان به چَم (معنی) کتاب و یوشت نام پسر یا از نوادگان فَریان است. فَریان کسی است که به زرتشت یاوری ها رسانده و زرتشت در گات های جاودانه خود از او نام برده و از خداواند برای او و بازماندگانش خواهان افزونی (برکت) کرده است. فَریان واژه ای است به چَم دارنده فَر و شکوه، بنابراین می توانیم آن را نَسک یوشت دارنده فر و شکوه نیز برگدان کنیم.
نَسک و ماتیکان هر دو همسان های واژه عربی کتاب هستند.
با خواندن برگردان فارسی امروزی ماتیکان یوشت فریان و دیگر نسک ها، می توانیم با اندیشه و باورهای نیاکان خودمان آشنا شویم و از سردرگمی رهایی یابیم و به داشتن چنین فرهنگ و اندیشه فراموش شده ببالیم. این نسک دارای ۳۰۰۰ واژه به زبان پهلوی میانه است که بر پایایه افسانه ای پاگرفته است که در یَشت اوستا به آن اشاره شده است.
محمد معین مقایسهای میان این داستان و یکی از داستان های مرزباننامه انجام دادهاست. وی در این مقایسه مینماید که باب چهارم از مرزباننامه که با عنوان «در دیو گاوپای و دانای دینی» (یا «داستان دیو گاوپای و دانای نیک دین») آمده ظاهراً از ماتیکان یوشت فریان سرچشمه میگیرد.
ماتیکان یوشت فریان ۱۳۰۰ سال پیش از مرزبان نامه نوشته شده است و داستان آن بر پیرامون جادگری به نام اَخت جادوگر و نفری به نام یوشت می گردد. جادوگری به نام اَخْتْ با هفتاد هزار سپاهی وارد شهری به نام شهر پرسشگزاران (به پارسی میانه: «فرَشْن وِزاران») میشود. اخت میگوید که اگر کسی از مردم شهر بتواند به پرسشهایش پاسخ بدهد از شهر خواهد گذشت و اگرنه، شهر را نابود خواهد کرد. وی برای پاسخگو پیمانی (شرایطی) نیز میگذارد از آنگونه این که سن او (پاسخ دهنده پرسش های اَخت جادوگر) نباید از پانزده سال بیشتر باشد، سنی که در افسانه های ایرانی آغاز سن کمال است.
مردی به نام ماراسپند اخت جادوگر را آگاه می کند که جوانی به نام یوشت فریان با این ویژگی ها در شهر هست و با این گفته، اخت را از نابودسازی شهر بازمیدارد. قرار میشود تا اخت نیز در پایان پرسشهایش به سه پرسش یوشت پاسخ دهد و اگر نتواند به همه پرسش های یوشت فریان پاسخ دهد، همان شود که خود گفته بود (خودش نابود شود)
یوشت فریان (با همراهی و یاری ماراسپند) به همه ۳۳ پرسش چیستانوار اخت جادوگر که در زمینههای دانش طبیعی، جستارهای دینی، اخلاقی، اجتماعی و گاه کودکانه و شگفتآورند پاسخ میدهد. او در این پاسخها گاه با امشاسپندان و فرشتگانی که او را در پناه دارند مشورت میکند. در پایان یوشت سه پرسش از اخت میپرسد که اخت نمیتواند پاسخ بدهد و جادوگر بهدست یوشت کشته میشود. اصل این ماجرا در یشتهای اوستا (آبان یشت بند ۸۱ تا ۸۳ و فروردین یشت بند ۱۲۰) به گونه کوتاه و گذرا بازگویی شدهاست.
برای نوشتن از پیوندهای زیر کمک گرفته شده است.
فایل برگردان ماتیکان یوشت فَریان - بهمن انصاری
مطلبی دیگر از این انتشارات
سرگذشت شگفتِ پیروز شاه
مطلبی دیگر از این انتشارات
اُهرمزد
مطلبی دیگر از این انتشارات
ربع رشیدی عظمت نابود شده