درباره Ērānšahr، خوانش ها و یاداشت هایی از یک ایران دوستِ دانش آموخته نرم افزار و نه یک ایران شناس یا باستان شناس یا زبان شناس ... امید است به یاری یزدان درست و سودمند باشد.
نام های خداوند درباور ایرانیان باستان
اسماء حُسنی یا نامهای نیکوی خداوند نامهایی هستند که در اسلام برای الله به کار رفتهاست. غالباً شمار این نامها را ۹۹ نام دانستهاند که بیشتر آن در قرآن آمدهاست، ولی برخی دیگر براین باورند شمار آنها بیش ر است. نامهای خدا در قرآن مجموعهای از بیش از ۲۰۰ نام خداوند است که در قرآن ذکر شدهاند و اصطلاحاً، ۹۹ تای آن «(به عربی: اسماء الحسنی)» یا نامهای نیکوی خداوند خوانده میشوند.
هر چند که تعداد نامهای خدا، در قرآن و سنت از ۹۹ عدد خیلی بیشتر هستند، ولی مسلمانان اعتقاد دارند که گروه برگزیدهای از نامها (نامهای نیکو)، تعدادشان ۹۹ عدد است. از میان این ۹۹ نام، ۸۵ تای آن مستقیماً در قرآن ذکر شدهاست. اما تعدادی از این نامها مستقیماً در قرآن وجود ندارد یا مصدری از آن به کار گرفته شده باشد یا به شکل غیر مستقیم به صفتی اشاره شده باشد. بعضی از محققان با رجوع به احادیث تا ۲۰۰ مورد از این نامها را یافتهاند.
۱۰۱ نام خدا فهرستی از نامهای خدا (اهورامزدا) است. این فهرست در زبان فارسی، پازند و زبان گجراتی حفظ شدهاست. از ۱۰۱ نام اغلب حین باج در مراسم یسنه یاد میشود. برخی از عددها به خاطر بار مینوی که دارند مقدس شمرده میشوند:
عدد 1 (یکتایی اهورامزدا)، عدد 3 (اندیشه نیک، گفتارنیک، کردارنیک)، عدد 4 (چهار آخشیج)، عدد 6 (شش امشاسپند)، عدد 7 (اورمزد و شش امشاسپند)، عدد 12 (عددهای سال)، عدد 72 (یاران اشوزرتشت و تعداد نخهای کشتی زرتشتیان) ، عدد 21 (بیست و یک نسک اوستا)، عدد 33 (سی و سه ایزد و امشاسپند) و عدد 101 (صفتهای اهورامزدا).
صدویک نام خدا صفتهایی است که با توجه به باورهای گاتها در زمان ساسانیان و به وسیله موبد بزرگ آن زمان (مهرآسپند) گردآوری شد تا تاکیدی باشد براینکه صفتهای اهورامزدا تنها 101 نام آورده شده، است.
صدویک نام خداوند چیست؟
از حدود دو میلیون سال پیش که انسان پا به عرصه گیتی نهاد، تا یک و نیم میلیون سال در جنگلها زندگی میکرد و حتا دانش بهرهبرداری از غارهای طبیعی را نیز نداشت و هر چه میخواست از درختان میچید و میخورد و یا شکار میکرد از این رو نیاز زیادی به زبان محاورهای و محاسبه نداشت. بشر اندیشمند و با خرد و هوش برای حفظ دارایی خویش و ارتباط با دیگر انسانها به تدریج عدد را اختراع نمود و هزاران سال زبان و اعداد گفتاری بود و به صورت نوشتاری در نیامد...
نخست اعداد نزد انسان هیچ مفهوم خاصی نداشتند و چون زندگی بدوی و ابتدایی نیازی هم به داشتن اعداد بزرگ نداشت عدد بیش از هزار را بینهایت میانگاشتند. ایرانیان اعداد را به صورت 1و2و3 نوشتند و یونانیان اعداد را 1و11و111 یادداشت کردند تا اینکه حدود دو هزار سال پیش به وسیله ایرانیان (و به قول بعضیها هندیها) عدد صفر اختراع شد و چون انسان دارای ده انگشت بود اعداد بر اساس دهگان مرتب شد و از آن پس دگرگونی بزرگی در زندگی بشر به وجود آمد و ...
از سویی دیگر بشر دریافت که همه اعداد کارآیی های مشابهای ندارند و بعضی اعداد بسیار مفیدتر و جالبتر هستند مثلا عدد شش بر 1،2، 3و 6 یعنی بر 4 عدد از شش عدد بین خود قابل تقسیم است. خیلی جالب بود سپس مشاهده کرد که عدد 12 نیز عدد بسیار مفیدی است و بر 1،2،3،4،6و12 و تا حدی بر8 هم قابل تقسیم است. ساعت و ماهها را بر آن اساس تنظیم کرد و...
3743 سال پیش اشوزرتشت به پیامبری رسید و از یکتایی خدا و خرد و دینو(دین) و جهان مینوی و برقراری قانون اشا در طبیعت و... سخن به میان آورد از آن پس برای زرتشتیان بعضی از عددها به خاطر بار مینوی (معنوی) که داشتند مقدس شمرده شدند عدد 1 (یکتایی اهورامزدا) ، عدد 3 (اندیشه، گفتار و کردارنیک)، عدد 4 (چهار آخشیج)، عدد 6 (شش امشاسپندان)، عدد 7( اورمزد و شش امشاسپندان هفت کشور زمین یا هفت اقلیم)، عدد 12 (عدد ماه های سال و نگهداری زمان) و عدد 72 به یاد هفتاد و دو تن از یاران اشوزرتشت که به شهادت رسیدند و همچنین کتاب یسنا نیز بر این اساس تنظیم شده و کشتی زرتشتیان نیز از 72 نخ بافته شده بود و ساسانیان بسیار پس از آن با نوشته شدن بخشهای مختلف اوستا از سوی موبدان بزرگ زمانه عدد 21 (بیست ویک نسک اوستا) و سپس عدد 33 (سی و سه ایزدان) و عدد 101 (نام خدا که مورد بحث امروز ماست) مقدس شمرده شد تا همیشه ایرانیان این عددها را به سبب بار فرهنگی مهمی که در بر دارد بسیار گرامی دارند و به خاطر بسپارند و مفاهیم فلسفی آنها را در زندگی به کار گیرند.
همانطور که میدانید بعضی اعداد دقت بیشتر را میرساند مثلا در ظاهر ممکن است فرقی بین صد سانتیمتر و هزار میلیمتر نباشد ولی دقت عمل عدد دوم ده برابر بیشتر از عدد اول است و فرق 100 یا 101 این است که عدد دوم از عدد اول دقیقتر است 100 یک عدد تقریبی است ولی 101 یعنی دقیقا 101.
هنگامی که اشوزرتشت به جهانیان دین خود را ارایه نمود اهورامزدا (هستیبخش بزرگ و دانا یا خداوند جان و خرد) نامیده شد و یکتا و بیهمتا شناخته شد. این پیامبر آریایی آموزش داد که خداوند همگان و زن و مرد را برابر آفریده و به همه انسانها خرد و وجدان بخشیده است به طوری که همه انسانها میتوانند با خرد خویش دانش بیاموزند و نیک را از بد تشخیص دهند و بر اساس وجدان خود راه خویش را آزادانه انتخاب نمایند و عمل نمایند و ...
در آن زمان بسیار دور دانش بشری بسیار اندک بود و دانشمندترین انسانها، به اندازه دانشآموز کلاس اول دبستان امروزی هم از جهان چیزی نمیدانست. مردم آن زمان برای هر بخشی از طبیعت آفرینندهای قایل بودند و«دیو پرست» نامیده میشدند و صفتهایی ویژه برای خدایان خود قایل بوده و آنان را نیازمند قربانی و فدیه دادن می دانستند و ... و چون دین زرتشت بر پایه یکتاپرستی و پیروی از نیکی و راستی استوار بود، توانست با تبلیغات سراسر ایران را فرا گیرد و بیشتر ایرانیان به مزدااهورا که هستیبخش و بینیاز و سرآغاز و سرانجام و داور دادگر اعمال جهانی شناخته شده و از شش صفت امشاسپنته برخوردار بود، ایمان آورند . ...
تا اینکه در حدود ششصد سال بعد حضرت موسی (ع) و یک هزار و هفتصد سال بعد حضرت عیسی (ع) در بیتالمقدس دین خود را ارایه نمودند و به خصوص با پشتیبانی دولت رم باستان مسیحیت در دو بخش ارمنستان و سوریه که جزو خاک ایران بود گسترش یافت.
بنا به باور یهودیان «یهوه» قوم یهود را برتر از همه انسانها آفریده و برای زنان ارزشی قایل نبود و جبار تصور میشد و تا چند نسل از گناهکاران انتقام می گرفت. خدای عیسویان «پدر» نامیده میشد و کافی بود که کسی به عیسی (ع) ایمان بیاورد، تا همه گناهانش بخشیده شود و در بهشت جای بگیرد.
بودا هم که حدود هزار سال بعد از اشوزرتشت ظهور کرده بود، درونگرایی را سفارش میکرد و برای گیتی پشیزی ارزش قایل نبود، حاکمان ایران هم با اینکه زرتشتی بودند، بر طبق آموزشهای اشوزرتشت به همه دینها و آیینها تا حد زیادی آزادی تبلیغات میدادند... بنابراین موبدان بزرگ که خود را پاسدار دین اشوزرتشت میدانستند بر آن شدند تا صفتهای اهورمزدا (هستیبخش بزرگ دانا، با هفت صفت بارز امشاسپندان) را با توجه به باورهای گاتها (گاتها: سرودها و آموزههای اشوزرتشت است) به دقت توضیح دهند تا زرتشتیان گمراه نشوند و صفتهای دروغین و خشن و یا بسیار بچهگانهای که آنها برای خدای خود متصور بودند را برای اهورامزدا قایل نشوند و توجه کنند که خدا به قوم به خصوصی تعلق نداشته، همه نیکان جهان را دوست دارد و سراسر نیکی و عدل بوده و قانون اشا را بر جهان حاکم کرده و از روی حکمت عمل مینماید و ....
و از این رو حدود 1700 سال پیش موبد بزرگ ساسانیان «مهرآسپند» در موقع تنظیم خرده اوستا، صفتهای اهورامزدا را به صورت «صدویک نام خدا» به دقت تنظیم کرد، تا زرتشتیان آگاه باشند صفتهای دیگری را برای اهورامزدا قایل نشوند. دانایی و بزرگی در مزدااهورا با هم و در کنار هم است و همه کارهای او از روی حکمت کامل است و هر صفت دیگری که به خدا میدهیم، برداشت انسانی ما از ذات پاک او است و تاریخ نشان میدهد که این کار بسیار موثر واقع شد.
بر زرتشتیان توصیه شده است که هر روز نماز صدویک نام خدا را بخوانند و صفتهایی را که در این بخش بسیار فلسفی و مهم از اوستا مطرح شده است را به خاطر بسپارند، که بر پایهی گاتها، هات 34 بند 17 برقراری نیکی را تنها از راه راستی و شادی دوست دارد و میستاید. بیشک نمازی که از روی پاکی درون خوانده شود، بیپاسخ نخواهد ماند.
نام های خدواند در باور زرتشتیان
۱-ایزد یا یَزَد در پهلوی (به معنی سزای پرستش)
۲-هِروَسپ توان (به معنی توانای مطلق)
۳-هِروَسپ آگاه (به معنی دانای مطلق)
۴-هِروَسپ خدا (به معنی خداوند مطلق)
۵-آُبده (به معنی بی آغاز)
۶-ابی انجام (به معنی بی انجام)
۷-بُنِشت (به معنی ریشه آفرینش)
۸-فراخ تنهه (به معنی پایان آفرینش)
۹-جِمَغ (به معنی ازهمه بالاتر - بزرگتر)
۱۰-فرجه تره (به معنی از همه برتر)
۱۱-تام آُفیچ (به معنی ویژه تر)
۱۲-اُبره ونده (به معنی از چیزی بیرون نیست)
۱۳-پرواندا (به معنی به همه پیوند دارد)
۱۴-ان ایاپ ( ” اوست نایاب –کسی او را نمی بیند.)
۱۵-هم ایاپ (اوست همه یاب-اورا همه می بینند.)
۱۶-آدُرو (راست ترین)
۱۷-گیرا (دستگیر)
۱۸-اُچم (بی سبب)
۱۹-چمنا (مسبب الاسباب)
۲۰-سپنا (پیشرفت دهنده)
۲۱-اُفزا (افزاینده)
۲۲-ناشا (با انصاف)
۲۳-پَروَرا (پرورنده)
۲۴-پانه (پاسبان)
۲۵-اَئین آئینه (دارای چندین شکل)
۲۶-ان آئینه (بدون شکل)
۲۷-خَروشید توم (بی نیاز ترین)
۲۸-مینوتوم (روحانی ترین)
۲۹-واسنا (در همه جا حاضر)
۳۰-هروسپ توم (وجود کل)
۳۱-هوسپاس (سزاوار سپاس)
۳۲-همید (امید همه به اوست)
۳۳-هرنیک فره (اوست هرفر نیکی)
۳۴-بیش ترنا (رنج زدا)
۳۵-تروبیش (دافع درد)
۳۶-انوشَک (بی مرگ)
۳۷-فَرَشک (مراد دهنده)
۳۸-پژوهَدهَه (قابل پژوهش)
۳۹-خاورافخشیا (نور النوار)
۴۰-ابَرزا (بخشاینده)
۴۱-استو(برتری دهنده)
۴۲-رَخو (ستوه نشونده)
۴۳-ورون (بی نیاز)
۴۴-افریفه (از تباهی نجات دهنده)
۴۵-بفریفته (فریب ندهنده)
۴۶-ادوای (یکتا)
۴۷-کام رد (صاحب کام)
۴۸-فرمان کام (به میل خود فرمان دهد)
۴۹-آیختن (بی شریک است)
۵۰-افَرموش (فراموش نکننده)
۵۱-همارنا (شمارکننده ثواب و گناه)
۵۲-شنایا (قدردان)
۵۳-اتَرس (بی ترس و بیم)
۵۴-ابیش (بی رنج)
۵۵-افرازدم (سر افرازترین)
۵۶-هم جون (همیشه یکسان)
۵۷-مینوستی گر(آفریننده جهان مینوی)
۵۸-امینوگر(آفریننده جهان مادی)
۵۹-مینونهب (روح مجرد)
۶۰-آدرُبادگر (سازنده هوا ازآتش)
۶۱-آدرُنم گر (سازنده آب از آتش)
۶۲-بادآدرگر(سازنده آتش ازهوا)
۶۳-بادنم گر(سازنده هوا ازآب)
۶۴-بادگل گر (سازنده خاک ازهوا)
۶۵-بادگرتوم (آفریننده جولایتناهی)
۶۶-آدرکبریت توم (فروزنده کل آتشها)
۶۷-بادگرجای (تولید کننده باد)
۶۸-آب توم (خالق آب)
۶۹-گل آدرگر(سازنده آتش از خاک)
۷۰-گل وادگر(سازنده هوا ارخاک)
۷۱-گل نم گر(سازنده آب ازخاک)
۷۲-گرکر(سازنده کل)
۷۳-گراگر(سازنده سازندگان)
۷۴-گرآگرگر(_____)
۷۵-آگرآگرگر(_____)
۷۶-اگرآگرگر(_____)
۷۷-اگمان (بی گمان)
۷۸-ازمان (بی زمان-همیشگی)
۷۹-اخوان (بی خواب)
۸۰-آمُشت هشیار (همیشه هوشیار)
۸۱-پشوتنا (پاسبان تن )
۸۲-پدمافی (پیمانه دار)
۸۳-چیر (زبردست)
۸۴-پیروزگر (فاتح)
۸۵-اورمزد (دانای مطلق)
۸۶-خداوند (خداوند)
۸۷-ابرین کُهن توان (_____)
۸۸-ابرین نُتَوان (_____)
۸۹-ِوسپان (نگهبان همه)
۹۰-ِوسپار (آفریننده همه)
۹۱-اهو (حاکم مطلق)
۹۲-اوخشیدار (بخشنده)
۹۳-دادار (دادار)
۹۴-رایومند (نورانی)
۹۵-خروه مند (باشکوه)
۹۶-کرفه گر (نیکوکار)
۹۷-داور (داور)
۹۸-بوختار (نجات دهنده)
۹۹-فرشوگر (رستاخیز کننده)
۱۰۰-هَدهَه (بخودی خودپیدا شده)
۱۰۱-اشم وُهی (اشم وهی)
اسما حسنی خداوند در اسلام - ویکی پدیا
۱۰۱ نام خداوند در مزدیسنا - ویکی پدیا
دبیره های ایرانی - هام دبیره - بخش هفتم
از ملا کریم سابلاغی تا رسول نجفیان
آشنایی با دبیره پارتی – پهلوانیک