هکسره

نوشتن یا ننوشتنِ اداتِ اضافت («دوستِ من») و حالتِ سوم‌شخصِ مفردِ فعلِ اسنادیِ «ایدن» (یا اصطلاحن «های بدل از است»؛ «خونه گرمه» / «خونه گرم ه»)، و شیوه‌یِ نوشتنِ این دو، به مسأله‌یي بسیار بحث‌برانگیر تبدیل شده‌است. مسأله عمومن این است که اهلِ زبان سهون اداتِ اضافت را به صورتِ «ه» در زنجیره‌یِ اصلیِ خط می‌نگارانند، و این سببِ خشمِ خط‌بانان و توئیتریان و روشنفکر(نمای‍)‍ان می‌شود؛ ایشان باور دارند که اداتِ اضافت همانا کسره است. چنین است که واژه‌یِ «هکسره» ایجاد شده‌است، و به استفاده‌ی «نادرست» ـِ ه به جایِ کسره دلالت دارد؛ برایِ نمونه در نوشته‌یِ «کتاب آبیه من» هکسره شده‌است. کافی ست در توئیتر «#هکسره» را بجویید تا با مسأله و ژرفایِ آن بهتر آشنا شوید.

علتِ پیدایشِ هکسره

تا حدودِ ۱۰ سالِ پیش، حقِ نشر در اختیارِ عده‌یِ کمي از پارسی‌زبانان بود. تنها رسانه‌هایِ نوشتاری رسانه‌هایِ چاپیِ کاغذی بودند، زبانِ نوشته‌ها «پارسیِ نوشتاری» بود و نه «پارسیِ گفتاری»، و این نوشته‌ها پیش از چاپ ویراسته می‌شده‌اند. این رویه سبب می‌شد که خط همواره در چارچوبِ خاصی حرکت کند. حتا تغییراتي که به درستی و توسطِ فرهخته‌گان پیشنهاد می‌شد، سال‌ها زمان نیاز داشت تا کم‌کم استفاده شود.

برایِ نمونه می‌توان به نامه‌یِ شادروان بهمنیار اشاره کرد، که در آن برای نمونه پیشنهاد می‌شود «خانه‌ی من» به جای «خانهٔ من» استفاده شود. این نامه در زمانِ حکومتِ رضاشاه پهلوی به فرهنگستانِ نخست پیشنهاد شد، و حدود ۷۰ سال طول کشید تا به کتاب‌هایِ درسی راه یابد. جالب‌تر این که پس از به رسمیت شناخته‌شدنِ پاره‌یي از این پیشنهادات توسطِ وزارتِ آموزش و پرورش، فرهنگستانِ زبان و ادبِ پارسی با انتشارِ کتابِ «دستورِ خطِ فارسی» رسمن همه‌یِ این پیشنهادها را رد می‌کند.

فضایِ حاکم بر شیوه‌یِ خط و نوشتارِ ویراسته چنین ایستا و جامد است و توسطِ ادیبانِ سنت‌گرا هدایت می‌شود، ادیباني که عقیده دارند زبان آن است که در کتاب سعدی نوشته شده، نه آن که در کوچه استفاده می‌شود. و نیز عقیده دارند درست آن است که پدران‌مان می‌کرده‌اند، و پدران‌شان. و نیز در میانِ ایشان سن بر دانش و فرهنگ دلالت می‌کند. نگاهي بیفکنید به بزرگواراني که در نوشته شدنِ «دستورِ خطِ فارسی» ـِ مصوبِ فرهنگستان نقش ایفا کرده‌اند، میانگین سن این بزگواران ۹۰ سال و اندي ست. هیچ جایِ تعجب نیست که در سراسرِ «دستورِ خطِ فارسی» سخني از نیم‌فاصله نمی‌شود. اکثرِ بزگواراني که در نوشته شدنِ این کتاب دستي داشته‌اند، یا با حروف‌چینیِ رایانیک بیگانه اند، یا به آن اهمیت نمی‌دهند.

حال در چنین فضایي، اینترنت و شبکه‌هایِ اجتماعی رشد می‌کنند. اهلِ زبان فرصت می‌یابند که بنویسند، و ویراسته نشوند. اهلِ زبان اکنون بیش از آن که کتابِ ویراسته بخوانند، کپشنِ زیرِ پستِ اینستاگرام می‌خوانند. و خود نیز کپشنِ زیرِ عکس می‌نویسند. با رهایی از سایه‌یِ سنگینِ ادیبان اکنون خط نیز می‌تواند مانند زبان سیرِ طبیعیِ تکاملِ خود را طی کند.

هکسره طبیعی ست

اکنون پرسشي که پیش می‌آید این است که پس از رها شدنِ جریانِ خط و نوشتار، چرا این مشکلِ خاص پدیدار شده‌است؟ اگر بپذیریم که هکسره نادرست و ناهنجار است، چرا هیچ ناهنجاریِ دیگري در این ابعاد مشاهده نمی‌شود؟ چرا «وکسره» نداریم؟ چرا «یافتحه» نداریم؟ علت آشکار است: از نظر آوایی، اداتِ اضافت و صورت سوم شخص مفرد فعل «ایدن»، دقیقن یکسان اند، حتا از نظرِ فشارِ هجایی (استرسِ رویِ هجا).

فشارِ هجایی

در زبانِ پارسی، فشار (استرس) همواره رویِ هجایِ پایانیِ واژه است، مگر در فعل (که گویی چند واژه است) و در هنگامِ تأکید. حتا اداتِ اضافت هم که در خط نوشته نمی‌شود ولی یک واژه‌یِ مستقل است، از این قاعده پیروی می‌کند. برایِ نمونه این دو جمله را قیاس کنید: «کتابِ من رو بیار» و «کتابه رو بیار». در جمله‌یِ نخست، فشار رویِ هجایِ دومِ «کتابِ» است، که نشان می‌دهد «کتابِ» یک واژه نیست (دستِ کم از نظر آوایی). در جمله‌یِ دیگر، فشار رویِ هجایِ سوم «کتابه» است، که نشان می‌دهد اداتِ معرفت واژه‌یِ جدیدي نیست. معناشناسی هم این دو مشاهده را تأیید می‌کند. اکنون قیاس کنید با «این یه کتاب ه». تلفظِ «کتاب اه» (در معنایِ اسنادی) دقیقن یکسان است با تلفظِ «کتابِ».

اداتِ اضافت در خطِ پهلوی

در زبانِ پارسیِ میانه نیز که از خطِ پهلوی استفاده می‌شده‌است، اداتِ اضافت واژه‌یي مستقل شمرده می‌شده و با نمادي که کاملن از دو واژه‌یِ کناریِ خود مستقل است نموده می‌شده‌است.

کارنامه‌یِ اردشیرِ بابکان، نوشته‌شده به دو خط. توجه کنید که در خطِ پهلوی اداتِ اضافت واژه‌یي مستقل است.
کارنامه‌یِ اردشیرِ بابکان، نوشته‌شده به دو خط. توجه کنید که در خطِ پهلوی اداتِ اضافت واژه‌یي مستقل است.

از گذشته، فاصله‌گذاریِ میانِ واژه‌ها در نوشتار امري مهم تلقی می‌شده‌است؛ چه در خطِ پهلوی، و چه در خطِ میخیِ پارسیِ باستان که جداکننده‌یِ میانِ واژه‌ها نمادي منحصر داشته‌است.

چه باید کرد؟

رسالتِ اصلیِ خط بازتاباندنِ گفتار است، بی هیچ کم و کاست. این که در خطِ کنونیِ ما چهار نماینده برایِ آوای «z» وجود دارد، ضعفِ بزرگي ست. این که نیمي از مصوت‌ها در خط نموده نمی‌شوند ضعفِ بزرگ‌تري ست. و این که در کتاب‌هایِ شیوه‌یِ خطِ پارسی، اصلي می‌یابیم به نامِ «اصلِ پرهیز از التباس و اشتباه»، نشان می‌دهد که خطي که توسط ادیبان نگهبانی می‌شود تا چه اندازه می‌تواند ساختارگریز و بی‌منطق باشد: این اصل می‌گوید «واژه‌هایي که یکسان تلفظ می‌شوند، ولی متفاوت اند، باید تا جایِ ممکن متفاوت نگاشته شوند». به سببِ همین اصل است که «صد» با صاد نوشته می‌شود، ولی «سده» با سین، هر چند بخشِ نخستِ «سده» همان «صد» است. عددِ «صد» را با صاد می‌نویسند تا با «سد» به معنایِ بند و آبگیر اشتباه / شبیه / ملتبس نشود.

متأسفانه، سازوکارِ عجیبِ خطِ کنونیِ ما، این که این خط برایِ یک زبانِ ترکیب‌پذیرِ هندی-اروپایی نامناسب است (و تنها برایِ زباني قالبی مانندِ عربی تحمل‌پذیر است)، و این که خط اصلن برایِ زبانِ عربی ایجاد شده‌است و بدونِ تغییراتِ اساسی برای زبانِ پارسی به کار می‌رود، همه سبب شده‌اند که برایِ تأکید بر اضافت و نمودنِ آن در زنجیره‌یِ اصلیِ خط گزینه‌هایِ زیادی نداشته باشیم.

صورتِ سوم‌شخصِ مفردِ فعلِ ایدن

فعلِ اسنادیِ «ایدن» که هم‌معناست با فعلِ «استن»، در پارسی به فراوانی به کار می‌رود. در پارسیِ نو، فعلِ استن تنها به صورتِ سوم‌شخصِ مفرد، «است»، به کار می‌رود، هر چند همه‌یِ صورت‌هایِ فعلِ ایدن زایا اند و به کار می‌روند: «امروز مریض ام»، «تو بیمار ای»، «هوا امروز خوب اه»، «ما چه خوب ایم»، و غیره. باید به دو نکته اشاره کرد. یکم این که واژه‌هایِ مستقل باید جدا از هم نوشته شوند. این اساسی‌ترین اصلِ خط، بعد از تطابقِ آوایی است. به این اصل حتا در کتابِ «دستورِ خطِ فارسی» ـِ فرهنگستان نیز به درستی اشاره شده‌است. و این اصل از زمانِ پیدایشِ خطِ میخیِ پارسیِ باستان بسیار مهم و محترم است. نکته‌یِ دوم این که فعل مهم‌ترین و مستقل‌ترین جزءِ جمله است. اگر کسي به استقلالِ اداتِ اضافت شک کند، هیچ کس به استقلالِ فعل شکي ندارد. به همین روی، صورتِ درست‌تر این است که بنویسیم «امروز مریض ام» و نه «امروز مریضم»، هر چند صورتِ دوم هم غلط نیست، تنها اصلِ استقلالِ واژه‌ها را نقض کرده‌است.

اما پیروی از صورتِ نخست مشکلِ دیگري پدید می‌آورد: سوم‌شخصِ مفرد، که تنها یک مصوت است. بنا بر قواعدِ خطِ عربی، هر گاه واژه با مصوت آغاز شد، باید با الفي نگاشته شود که اصطلاحن «الفِ نرم» نام دارد، به این معنا که همزه نیست. پس: ام، ای، اه، ایم، اید، اند. این صورت، «اه»، که سازگار است با قواعدِ خط، نازیبا و عجیب است؛ برایِ نمونه یک آوا ست، ولی با دو نماد نموده می‌شود. مشکلِ دیگرِ آن هم این است که هرگز نمی‌توان آن را از «اَه» متمایز کرد؛ تنها می‌توان با اعراب‌گذاری «اَه» را از آن تمیز داد.

اداتِ اضافت

متأسفانه، در آغازِ پذیرشِ خطِ عربی برای زبانِ پارسی، اداتِ اضافت در زنجیره‌ی اصلیِ خط وارد نشده‌است. احتمالن علتِ اصلیِ چنین چیزی نبودِ سازوکارِ خوبي مطابق با قواعدِ خطِ عربی بوده‌است، درست مانندِ «اه» که سخن آن رفت. برایِ وارد کردنِ اداتِ اضافت در زنجیره‌یِ اصلیِ حروف، می‌توان گزینه‌هایِ زیر را بررسی کرد:
۱. اه: «کتاب اه من». این گزینه‌یِ بسیار دور-از-ذهن، درست‌ترین گزینه است: هم آواشناسانه درست است و هم ریخت‌شناسانه.
۲. ئه: «کتاب ئه من». این گزینه پذیرش‌پذیرترین گزینه است. هر چند بنا بر قواعدِ خطِ عربی، الفِ نرم را با همزه‌یِ رویِ کرسی نمی‌نگارانند، ولی اساسن به علتِ واجی نبودنِ همزه در پارسی می‌توان از این اصل گذشت، چنان که در خط اویغوری چنین کرده‌اند، و این گزینه چه بسا برایِ اهلِ زبان از «اه» زیباتر و درک‌پذیرتر است: کرسیِ همزه بر حرکتِ آن بهتر دلالت می‌کنند، و این صورت با «اَه» نمی‌آمیزد. این صورت همچنین بسیار شبیه است به نگارشِ اداتِ اضافت در خطِ پهلوی. با این صورت اصلِ استقلالِ واژه‌ها و اصلِ پرهیز از اشتباه هم رعایت شده‌است.
۳. ه: «کتاب ه من».
۴. ـه: «کتابه من». این صورت همان هکسره است. در این روش اصلِ استقلالِ واژه‌ها و اصلِ پرهیز از اشتباه هر دو نقض شده‌اند، که نقض شدنِ یکي بد است و دیگري خوب. ولی این صورت با قواعدِ خطِ عربی سازگار است.

در گزینه‌هایي که بررسی شد کوشیده شد ترتیب بیان‌گرِ سازگاری با اصولِ زبان و خط باشد. نکته‌یِ شایسته‌یِ توجه این است که از نگرگاهِ ریخت‌شناسی (مورفولوژی) و آواشناسی و معناشناسی، «کتابه من» درست‌تر است از «کتابِ من»، ولی صورتِ دوم تاریخی‌تر است. به هر روی، هر دویِ این دو صورت بسیار بهتر اند از ننوشتنِ اداتِ اضافت: «کتاب من».

چرا هکسره نکوهیده است؟

علتِ اصلیِ تازیدنِ تازیان بر هکسره، سهوی بودنِ آن است، و در نتیجه استفاده‌یِ ناسازگار از آن. پارسی‌زبانان تنها به طورِ ناخودآگاه و از سرِ نیازي که توضیحي برای آن ندارند، هکسره می‌کنند. پس اغلب می‌نویسند «کتابه خوب من»، و نه «کتابه خوبه من»، یعنی یک‌جا هکسره می‌کنند و در جایي دیگر نه. استفاده‌یِ ناسازگار از هکسره سبب می‌شود ناهنجاری به نظر آید. و اگر کسي بر هکسره‌نویسان خرده گیرد، دفاعي از خود ندارند. اگر کسي همه‌ی ادات‌های اضافت را به «ه» بنویسد، کمتر بر او خرده گرفته خواهد شد.

علتِ دیگرِ نکوهیدنِ هکسره اصلِ پرهیز از اشتباه است. زبان‌بانان از مشتبه شدنِ اداتِ اضافت به صورتِ سوم‌شخصِ مفردِ فعلِ ایدن ناخشنود می‌شوند.

نتیجه‌یِ پایانی

خطِ کنونیِ ما برایِ نوشتنِ زبان‌مان، به ویژه زبانِ تغییریافته‌مان ناکارآمد است، و این سبب می‌شود اهلِ زبان بکوشند نارسایی‌ها را با روش‌هایي برطرف کنند که معمولن با قواعدِ زبان ناسازگار است. هکسره یک فرآیندِ طبیعی است که با استفاده از آن اهلِ زبان می‌کوشند یک عنصرِ بسیار مهم ولی همیشه غایب را به خط بازگردانند. چنین فرآیندي در زبان به رسمیت شناخته می‌شود و آن را سببِ تحولِ و تکاملِ زبان می‌دانند، ولی در خط نکوهیده می‌شود. پس شاید خوب است به خاطر بداریم هکسره‌کننده‌گان نادان نیستند، چه بسا ذهن‌هایي پویا دارند، هر چند خود ندانند.