درباره Ērānšahr، خوانش ها و یاداشت هایی از یک ایران دوستِ دانش آموخته نرم افزار و نه یک ایران شناس یا باستان شناس یا زبان شناس ... امید است به یاری یزدان درست و سودمند باشد.
پیشگفتاری بر زبان و ادبیات پهلوی اشکانی – پهلوانیک
در زمان شاهنشاهی هخامنشی، استان (ساترپ) “پارت” در اپاختر (شمال) خراسان امروزی و بخش هایی از کشور ترکمنستان کنونی بوده است. پس از یورش اسکندر، ساتراپ پارت تا زمانی زیر فرمانروایی سلوکیان، جانشینان اسکندر بود. تا اینکه در سال ۲۴۷ پیش از زادروز، “اَشک یا اَرشک” به یاری بردارش “تیرداد” در برابر سرکرده آنتوخیوس دوم، پادشاه سلوکی قیام کردند تا اینکه دودومان اشکانی را برپا کردند. پارت ها یکی از اقوام ایرانی بوده اند.
در سنگ نبشته های هخامنشی و به زبان پارسی باستان واژه پارت امروزی ، “پَرْثَوَ (parθava)” نامیده شده است و به دبیره میخی به گونه ???? نوشته می شود.
پارت به زبان پهلوی اشکانی که پهلوانیک نیز نامیده می شود، “پَرْثَوْ (parθaw)” نامیده شده است و به دبیره پارتی (برای سنگ نبشته ها) به گونه ???? نوشته می شود.
به زبان پهلوی ساسانی که پارسیگ یا پارسی میانه نیز گفته می شود، “پَهْلَوْ (pahlaw)” نامیده شده است و به دبیره سنگ نبشته ای ساسانی به گونه ?????? نوشته می شود.
اشکانیان در آغاز بستار تحت تاثير زبان و فرهنگ یونانی بودند به گونه ای که بر روی سکه های به دبیره و زبان یونانی می نوشتند (نه آنکه روزمره یونانی سخن بگویند). به نوشته پلوتارخ، تاریخ نویس یونانی، هنگامی که “اُرد دوم” همراه “آرتاپازش پادشاه ارمنستان”، نمایشنامه ای یونانی از “اوریپیدس” را تماشا می کرد، سر بریده “کراسوس”، سردار رومی را برایش به ارمغان آوردند. دلبستگی به فرهنگ یونانی به اندازه ای بود که از مهرداد یکم، گاه واژه یونانی به چم “دوستدار یونان” را بر روی سکه حک می کردند. این شیوه تا زمان پادشاهی بلاش یکم ادامه داشت. او نخستین کسی بود که زبان و دبیره پارتی را جایگزین یونانی کرد.
زبان پارتی
زبان پارتی که به آن پهلوی، پهلوانی، پهلوانیک یا پهلوی پارتی – اشکانی نیز گفته می شود، از دسته زبان های ایرانی میانه (شاخه شمال غرب) است. در دسته بندی زبان ها ایرانی (نه تنها کشور ایران کنونی)، زبان های میانه به زبان هایی گفته می شود که پس از براندازی هخامنشی ها در ایران رواگ داشته اند که گونه تحول لافته زبان های باستانی ایران (پارسی باستان، اوستایی و شاید مادی) بوده اند. از گونه پارتی باستان چیزی در دست نیست. از دیگر زبان های ایرانی میانه که با زبان پارتی هم خانواده هستند می توان به پهرست زیر اشاره کرد:
- سُغدی
- خوارزمی
- سَکایی با دو گویش خُتَنی و تُمشُقی
- بلخی (از شاخه باختری یا شرقی زبان های ایرانی)
- پارسی میانه یا پارسیگ یا پهلوی ساسانی (شاخه اواخشتر خاوری یا جنوب غربی)
کهن ترین یادگارهای به جای مانده از زبان پارتی به سده نخست پیش از زادروز مسیح است. این زبان تا نزدیک سده های چهارم و ششم ترسایی زنده بود و سپس به تدرج رو به خاموشی نهاد. واپسین یادگارها و نوشته های به جای مانده از زبان پارتی، نوشته های “مانوی” هستند که بیشتر آنها به سده نهم ترسایی/سوم هجر باز می گردند.
این نوشته ها زمانی نوشته شده اند که پارتی زبانی مُرده بوده است ولی این نوشته های مانوی تا سده سیزدهم ترسایی/هفتم هجری نیز به نگارش در می آمده اند ولی در آنها نادرستی ها و گاه آمیختگی هایی با پارسی میانه (پهلوی ساسانی) دیده می شود.
امروزه هیچ نوشته ادبی و دینی به زبان و دبیره پارتی از روزگار (فرمانروایی) اشکانیان در دست نداریم. در دوران شاهنشاهی پارتیان، در آغاز به زبان آرامی نوشته می شده که زبان دیوانی دوران هخامنشی نیز بوده است. سپس از نیمه دوم (دهه ۵۰) سده یکم پیش از زادروز مسیح، زبان پارتی و دبیره آن که از دبیره آرامی (شاهنشاهی) گرفته شده بود، رواگ پیدا کرد. در منار زبان آرامی، زبان یونانی یکی دیگر از زبان رایج در شاهنشاهی پارتیان بوده است.
اَردَوان سوم، نامه خویش به مردمان شوش را به زبان و دبیره یونانی نوشته است و دو سند (بنچاق) اورامان کرمانشان و یک سند یافت شده در دورااروپوس، زبان یونانی برای نگارش به کار رفته است. در زمان پارتیان، همانند سده های پیشین، ادبیات و روایت داستان ها، به گونه شفاهی یاد می شده است.
گوسان ها، داستان سرایان باستانی بوده اند که همچون نقالان و شاهنامه خوانان و پرده گویان امروزی و سالیان پیش، داستان ها را شفاهی روایت می کرده اند. اینان چکامه سرایان (شاعران) و موسیقی دانان دوره گردی بوده اند که داستان ها را به ویژه به چکامه (شعر) می خواندند. در تکه ای از نوشته های مانوی پارتی که کهنه تر و دورتر از سده چهارم و پنجم ترسایی نیست، اینگونه آمده است که
همچون گوسانی که هنر شهریاران و کِیْ های پیشین را بازگو می کند و خود هیچ نکنند.
از این گفته چنین بر می آید که گوسان ها حافظ داستان های ملی ایران بوده اند و آنها را به ساسانیان منتقل کرده اند. در آینده، همین داستان ها، بن ماله خداع نامه پهلوی را تشکیل داده که سپس در شاهنامه فرودسی نمود پیدا کرد.
از میان داستان هایی که در ادبیات پارسی به جای مانده، منظومه عاشقانه “ویس و رامین” ریشه ای پارتی دارد. همچنین، گویا که برخی از داستان های شاهنامه، مانند داستان “بیژن و منیژه” که دارای بن مایه های عاشقانه است، ریشه ای پارتی داشته باشد.
بن مایه ها
دستور زبان پارتی – رویه های ۱۴-۱۱
تاریخ ادبيات پیش از اسلام – احمد تفطیلی – رویه های ۷۶-۷۵
مطلبی دیگر از این انتشارات
سعدی در مقابل فردوسی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
آموزش دبیره میخی هخامنشی - بخش یکم
مطلبی دیگر از این انتشارات
نام بهرام و تاج گذاری بهرام گور