درباره Ērānšahr، خوانش ها و یاداشت هایی از یک ایران دوستِ دانش آموخته نرم افزار و نه یک ایران شناس یا باستان شناس یا زبان شناس ... امید است به یاری یزدان درست و سودمند باشد.
چرا در هند و پاکستان پارسی جایش را به انگلیسی داد؟
رضا محمدی: امروزه خیلیها میپرسند چطور شعر حافظ، طوطیان هندی را در قرن هشت هجری شکرکن میکرده، اگر بدانند که شعر حافظ خوانندگان بیشتری در هندوستان داشته، شاید تعجب کنند.
شکر شکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله میرود

برای این، وقتی عمران خان، نخستوزیر پاکستان، درباره زبان فارسی در شبهقاره در سفر اخیرش به تهران صحبت کرد و گفت “اگر انگلیسیها در قرن نوزدهم به هند نیامده بودند، نیازی به مترجم نداشتیم، همه ما به فارسی صحبت میکردیم. فارسی برای ۶۰۰ سال زبان رسمی در هند بود”، خیلیها حیرت کردند.
اما اگر کسی به هند و پاکستان سفر کند، میبیند هنوز علیرغم این که به ندرت فارسی صحبت میشود، نامهای فارسی در همه شبهقاره هند زنده است. سه قرن قبل از حافظ، یکی از بزرگترین شاعران فارسی، مسعود سعد سلمان، در لاهور میزیست، همان که یکی از زیباترین شعرهای تاریخ را در نوستالژی شهر لاهور نوشته است.
ای لاوهور ویحک بی من چگونهای
بیآفتاب روشن روشن چگونهای
و البته معروفترین حبسیه تاریخ زبان فارسی را او در زندان نوشته است که:
نالم به دل چو نای من اندر حصار نای
پستی گرف همت من زین بلند جای
همشهری او، هجویری غزنوی، صاحب کشفالمحجوب، را هم همه علاقمندان عرفان میشناسند و طرفه این که آخرین شاعر بزرگ شبهقاره، اقبال لاهوری، هم همشهری او بوده است.
اما در بین این هزار سال، هزاران شاعر، نویسنده و منتقد و عارف و دانشمند فارسیگوی دیگر، اکثرا در ایران ناشناختهاند، زبانی که هزار سال در شبهقاره هند، فرهنگ و هنر و اندیشه خلق کرد اما یکباره، جایش را به زبان انگلیسی داد.
عمران خان، رئیس جمهور پاکستان، اخیرا در تهران گفت: “اگر انگلیسیها در قرن نوزدهم به هند نیامده بودند، نیازی به مترجم نداشتیم، همه ما به فارسی صحبت میکردیم. فارسی برای ۶۰۰ سال زبان رسمی در هند بود”

فقط انگلیسیها نبودند که زبان فارسی را در هند به وادی فراموشی سپردند. فارسیگویان در ایران نیز چنین کردند، برای همین، بسیاریها به شمول خیلی از دانشجویان ادبیات فارسی در ایران، از ثروت ادبی فارسی در هند غافل ماندهاند، برای این اظهارات عمرانخان باعث شگفتزدگی شد.
زبان فارسی به طور نظامیافته توسط محمود غزنوی به هند وارد شد و بعد در پادشاهی پتانها (پشتونها) زبان رسمی شد. در امپراتوری ۳۰۰ ساله مغولها، زبان اداری و اصلی هندوستان بوده است. شواهد نشان میدهد که قبل از غزنویان عدهای در بخش مرکزی هند به زبان فارسی صحبت میکردند. در طی همه این زمانها کلیه مراودات، مکاتبات، نامهنگاریها و اسناد دولتی که توسط شاهان و درباریان انجام و به سراسر جهان ارسال میشد، به زبان فارسی بود که موجب گسترش این زبان شد.
یکی از سه سبک عمده شعر فارسی به نام ‘سبک هندی’ مسمی است، اگرچه در دوره افراط ناسیونالیسم، بعضیها به جای هندی، این سبک را ‘اصفهانی’ مینامند و همین ناسیونالیسم تلخ باعث فراموشی آن همه میراث شگفت معرفتی و ادبی شد.
هندیها معتقدند که هند را شمشیر سلطان محمود، فارسیزبان نکرد. سخنان میر سیدعلی همدانی که امروزه زیارت مثالی تاجیکستان است فارسیگو ساخت. از ۱۱۰ جلد آثار این عارف بزرگ که همه به فارسی است، هیچ کدام در ایران منتشر نشده، نه ‘ذخیرهالملوک’ که نقشه راه مدارا در هند بوده و نه حتی شعرهایش.
همان طور که ‘مجمع البحرین داراشکوه’ (کتابی در یگانگی هند و اسلام) و ترجمه اوپانیشادهای این شاه شگفت منتشر نشدهاند. همان طور که شاعران بزرگی چون بیدل دهلوی و واقف لاهوری و میرزا غالب به تازگی کشف شدهاند. غنی کشمیری همراه با شاعران دیگری که رگ و ریشهیی در مرزهای ایران امروز داشتند مثل صایب تبریزی و کلیم کاشانی و عرفی شیرازی و طالب آملی و غیره زودتر پیدا شده بودند.

به جز هزاران دیوان شعر، آثار بسیاری از قبیل حدود ۳۰ لغتنامه معروف فارسی مثل برهان قاطع و آنندراج در شبهقاره هند تالیف شدهاند. کتابخانههای عمومی و خصوصی هند و پاکستان، هنوز پر از آثار خطی شگفت فارسیاند، به طور مثال، کتابخانه خانقاه گنجبخش لاهور یکی از قیمتیترین ذخایر آثار درجه یک خطی فارسی محسوب میشود و برای نسخهشناسان و محققان فارسی در شبهقاره هنوز هم مرجع اهل تحقیق اند.
به طورمثال پروفسور عارف نوشاهی در لاهور و پروفسور شریف حسین قاسمی در دهلی را میتوان نام برد که هر دو در سالهای اخیر برای تدریس نسخهشناسی به عرس بیدل تهران دعوت شدند.
در سراسر هند بیش از ۵۰ بخش زبان فارسی در دانشگاهها و کالجها به فعالیت اشتغال دارند. بیش از ۱۰۰ مدرسه و دبیرستان فعالانه به تدریس زبان فارسی میپردازند. در اکثر قریب به اتفاق مدارس سنتی اسلامی، زبان فارسی در متون درسی وجود دارد و همه علما و مدرسین با دیوانهای شعرای بزرگ، آشنایی و الفت دارند. احمد فراز، مشهورترین شاعر مردمی شبهقاره که با این نگارنده دوستی داشت و همین اواخر درگذشت، اشعار فارسی بسیاری را در حافظه داشت.
نکته دیگری که درباره فارسی در هند جالب است، نقش مهاجران یا فراریان یا هم تاجران ایرانی است که بعدها در هند ساکن شدند. به طور مثال شاهزاده آقاخان، امام حاضر اسماعلیه جهان، از اعقاب امام آقاخان محلاتی است که از ایران تبعید شد. آنها علاقه به زبان فارسی و معارف آن را نیز با خود در هند گسترش دادند.
همان طور که جمعیت پارسیان هند که زرتشتیان مهاجرند و جامعهای ثروتمند در هند به شمار میروند، برای این عجیب نیست که بگوییم این مهاجران هم در نشر کتاب و روزنامه فارسی و هم در اتفاقات سیاسی ایران، تاثیراتی مهمی در تاریخ داشتهاند. در سال ۱۷۸۱ نخستین کتاب فارسی چاپ شده در هند با عنوان انشای هرکرن با آن چاپ شد و در سال ۱۷۸۸ کتاب لیلی و مجنون هاتفی خرجردی با کوشش و تصحیح ویلیام جونز به عنوان اولین کتاب ادبی فارسی و نخستین کتاب آموزشی فارسی نیز به سال ۱۷۹۲ با عنوان درسهای فارسی و انگلیسی در کلکته چاپ شد.

خیلی پیشتر از ایران و افغانستان، شرقشناسانی که در کمپانی هند شرقی کار میکردند، سیاستشان حمایت از زبان فارسی به عنوان مظهر تمدن بومی بود. برای این گلچینی از آثار مهم فارسی تالیف، تصحیح و به زیور چاپ آراسته شدند. این دوران طلایی اما در هفتم مارس ۱۸۳۵ با روی کار آمدن حکمران جدید سر چارلز ترولیان به پایان رسید، با این دستور که بهتر است هندیان سرگرم ادبیات و هنر اروپایی شوند. با این حال چاپ کتابهای فارسی در هند ادامه یافت.
روزنامهنگاری فارسی در هند نیز قدمتی بیش از روزنامهنگاری فارسی در ایران و افغانستان دارد. از سال ۱۸۲۱ تا آغاز جنگ جهانی اول ۱۹ روزنامه فارسی در هند منتشر میشدهاند. برنامه فارسی در رادیوی دولتی پاکستان، همین اواخر جایش را به عربی داد و بدین ترتیب، رقابتهای سیاسی منطقهای که سایه شومش را بر سر هر چیزی میتوان دید، دشمن جدید زبان فارسی در شبهقاره شد.
امروزه نیز، شبهقاره هند و البته پاکستان، جمعیتهای فارسیزبان پراکندهای دارد، در هند بیش از ۱۴۰ شاعر فارسیزبان، توسط بنیاد فارسی هند، شناسایی شدهاند، بعضی از آنها حتی ۳۰ ساله نشدهاند. همان طور که بنیاد فارسی هند که دکتر اکبرشاه جعفری، استاد دانشگاه دهلی و از فارسیگویان کشمیری، ریاستش را برعهده دارد، امسال برای اولینبار جایزه کتاب سال فارسی هند را نیز برگزار کردند، به روایت او هر سال بیش از چند صد کتاب خوب فارسی در هند منتشر میشود. اگر چه به سختی میتوانند دیگر حامی پیدا کنند.
در پاکستان اما، جمعیت فارسی زبان کویته، پیشاور و حتی گلگیت، جمعیتی قابل توجه هستند و چه خوب که بر خلاف دولت هند که فارسی را پس میزند، دولت جدید پاکستان، از آن با این گرمی یاد و حمایت میکند.
وقتی می گویند : جَلدی اَندر آ . . . یعنی زود بیا تو
یا برای ورودِ شخصیت هایشان، به جای ایست خبردار ، می گویند :
با ادب، با ملاحظه، هوشیار . . . به خوشگل هم می گویند : خوب صورت
خیلی از اشکالات فارسی، از خطّ آن ناشی می شود . به نوشته های من مراجعه کنید .
زیبا
زیبا
بسیار شادمان شدم
و نیز اندوهگین
بسیار زیبا
سپاس
پارسی تا جایی در پاکستان و هند بوده است که امروزه سرود ملی کشور پاکستان نیز به زبان پارسی است
ضمن اینکه پارسیان هندوستان اگرچه حدود 1100 سال پیش از ایران هجرت کردن، دینشون زرتشتی هست و خودشون هم به خودشون میگن پارسی اما در طول این هزار سال زبان اصلی خودشون (پارسی میانه یا دیگر زبان های ایرانی میانه) رو از دست دادن و زبان مادری گروه قومی پارسی گجراتی هست(https://en.wikipedia.org/wiki/Parsis)
گجراتی هم در ایالت گجرات همراه با هندی رسمیت داره.
دولت هند فارسی رو پس نمیزنه. دولت هند به لحاظ زبان دموکرات ترین دولت جهان هست و با هر سر شماری تعداد سخنوران زبان های مختلف رو مشخص میکنه و حتی در قانون اساسیش (https://www.constituteproject.org/constitution/India_2016?lang=en) ساز و کار اضافه شدن زبان های رسمی جدید را با توجه به درخواست سخنوران مشخص کرده. از طرفی فارسی مشکل امنیتی هم برای دولت هند ایجاد نمیکنه که بخواد فارسی رو پس بزنه.
فارسی در دانشگاه های هند زنده هست ولی 10000 نفر در یک کشور یک میلیارد و سیصد نفری میشن 0.0007 درصد از جمعیت که خیلی کمه.
در رابطه با اینکه چرا فارسی جاش رو به انگلیسی داد؟
چون فارسی زبان واسط طبقه حاکم بوده نه زبان عامه مردم و توده. لذا وقتی طبقه حاکم از فارسی زبان به انگلیسی زبان تغییر کردند، این زبان سریع فراموش شد.
مثال همین اتفاق در رابطه با زبان فرانسه هم در دربارهای اروپا تکرار شد. میراث کلاسیک زبان فرانسه منحصر به کشور فرانسه کنونی و اطرافش نیست. درباریان روسیه، تزارها و همسرانشون که عموما از شاهزاده های آلمانی انتخاب میشدند زبان فرانسه رو بهتر از زبان مادری خودشون میدونستند. تمامی نامه های کاترین کبیر و یک رساله ای که داره به زبان فرانسه نوشته شدند. در دربار روسیه وقتی یک کودک به دنیا میومد از کودکی نه در معرض زبان روسی بلکه در معرض زبان فرانسوی قرار میگرفت و معلم خصوصی زبان فرانسه از همان کودکی حاضر بود. اما با روی کار آمدن دولت ملی زبان فرانسه به فراموشی سپرده شد.
دوستان مطمئن باشند که حتی اگر انگلیسی ها هم به هندوستان نمی آمدند در قرن بیستم و با شروع جنبش های ملی و ظهور دولت های ملی فارسی در هندوستان جاش رو به زبان ملی میداد. اصلا وطیفه دولت ملی صیانت از ملیت هست.
زمانی که فارسی زبان دیوانی دربار عثمانی بوده، ترکها ملت نبودند (قانون اساسی و میثاق ملی وجود نداشته) بلکه رعیت امپراتور عثمان و فرزندانش بودند.
زمانی که فارسی زبان دیوانی دربار گورکانیان هند بوده، هندیها ملت نبودند (قانون اساسی و میثاق ملی وجود نداشته) بلکه رعیت بابر و فرزندانش بودند.
زمانی که فرانسوی زبان اصلی دربار روسیه بوده، روسها ملت نبودند (قانون اساسی و میثاق ملی وجود نداشته) بلکه رعیت امپراتور میخاییل و فرزندانش بودند.
در دولت های قدیم رابطه ی آنچنان بین شهروند و دولت وجود نداشت. مدارس همگانی نبود. زبان طبقه ی حاکم جدا از زبان طبقه ی عامه تکامل می یافت.
مفهومی رو که در قرن هجدهم و با وقوع انقلاب فرانسه پدید آمده خودتون تعمیم میدید به دولت های هزار سال پیش در خاورمیانه و نتیجه گیری های خودتون رو میکنید و بعد افسوس میخورید که انگلیس باعث شد فارسی فراموش بشه؟
در همان زمان انقلاب کبیر فرانسه اکثریت مردم فرانسه، فرانسه زبان نبودند. بعد از انقلاب کبیر تئوریسین های این انقلاب مفهوم زبان ملی رو پایه گذاشتند و تصمیم به نابودی زبان هایی مثل اکسیتان و برتون گرفته شد.
https://en.wikipedia.org/wiki/Vergonha
The monarchy had reasons to resemble the Tower of Babel; in democracy, leaving the citizens to ignore the national language [that of Paris], unable to control the power, is betraying the motherland... For a free people, the tongue must be one and the same for everyone. [...] How much money have we not spent already for the translation of the laws of the first two national assemblies in the various dialects of France! As if it were our duty to maintain those barbaric jargons and those coarse lingos that can only serve fanatics and counter-revolutionaries now![13]
نخست آنکه پارسیان هند جمعیتی کمتر از صد هزار نفر هستند و تنها در هند نیستند بلکه در امریکا و پاکستان و چند کشور دیگر نیز هستند
زبان پارسی در زمان گورکانیان زبان رسمی مردم هند بوده و پیش از استعمار انگلستان دومین زبان مردم هند بوده است. پارسی ۸ سده پیش وارد هندوستان شد و تا پیش از استعمار انگلستان در میان مردم بوده است وگرنه از میان می رفت. پس پارسی چیز بیش از یک زبان طبقه حاکم بوده و این سخن شما که زبان واسط طبقه حاکم بوده نه زبان عامه مردم و توده، بی پایه است.
ارتباط میان زبان پارسی و هندی و درست تر از آن، همانندیهای فراوان میان زبان اوستایی و سانسکریت هم نشانه دیگری از پیوند دیرینهٔ ایران و شبه قاره هند و فراتر از زبان پارسی دارد. در زمان ساسانیان نوشته هایی همانند کلیله و دمنه، نشان از ارتباط میان پارسی و هندی دارد.
پس از حمله سلطان محمود غزنوی به هندوستان دراوایل سدهٔ پنجم هجری زبان فارسی با آمدن سپاهیان محمود در شبه قاره گسترش مییابد. البته نباید سهم صوفیان را که مبلغان اصلی اسلام و زبان فارسی بودند، فراموش کرد. بزرگ صوفیانی چون هجویری، خواجهمعینالدین چشتی، شیخ بهاءالدین زکریا مولتانی، سیداشرف جهانگیر سمنانی، سیدعلی همدانی و… که با گفتار و کردارشان بر خیل مسلمانان و فارسی زبانان افزودند. حکومت پادشاهان مسلمان، به ویژه پادشاهان پارسی گوی هندوستان در سراسر شبه قاره را هم نباید از یاد برد، زیرا آنان با حمایت و پشتیبانیِ فراوان خود از علماء، دانشمندان، سرایندگان، ادیبان، هنرمندان و سایر فرهیختگان موجب شکوفایی و ارتقای زبان فارسی شدند و در این باره منابع و مآخذ فراوان است.
رسمیت یافتن زبان فارسی به عنوان زبان دین، سیاست، ادب و هنر در شبه قاره موجب شد که علاوه بر پدید آمدن آثار فراوان فارسی در آن سرزمین توسط اهالی شبه قاره یا ایرانیان و دیگر مهاجران، به ویژه در زمینههای تاریخ، فرهنگ، دستور، یادنامه (تذکره) و انشاء آثار بزرگان شعر و ادب و عرفان ایران زمین مورد پروا و پذیرش دانشوران و متفکران قرار گیرد و دربارهٔ آنها پژوهش شود یا به زبانهای گوناگون بومی سرزمین هند و پاکستان ترجمه گردد.
زبان فارسی هشت قرن پیش وارد هند شد، ۷۰۰ سال بر تارک اندیشه، روابط، سیاست، اقتصاد و فرهنگ مردم هند حاکمیت داشت. به گونهای که کلیه آثار مهم فرهنگی، مذهبی، سیاسی، ادبی، مکاتبات، اسناد شخصی و دولتی و احکام قضایی هند به زبان فارسی نوشته میشد. هماکنون آثار و نسخ خطی بسیار ارزنده موجود در هند حکایت از این واقعیت دارد. در سراسر هند بیش از پنجاه بخش زبان فارسی در دانشگاهها و کالجها به فعالیت اشتغال دارند.
بیش از یکصد مدرسه و دبیرستان فعالانه به تدریس زبان فارسی میپردازند. در اکثر قریب به اتفاق مدارس سنتی اسلامی، زبان فارسی در متون درسی وجود دارد و همه علما و مدرسین با دیوانهای شعرای بزرگ، خصوصاً گلستان سعدی، آشنا و مأنوس هستند. زبان فارسی از آن رو که قرنها زبان رسمی سلاطین گورکانی درهند بود، علاوه بر آن تکلم گونهای از زبان پارسی توسط اقلیت پارسیان هند، تأثیر قابل ملاحظهای بر زبانهای رایج در شبه قاره بهویژه زبان اردو داشتهاست.
پس زبان پارسی امروزه نیز میان مردمان هند جایگاه خودش را دارد و با آن انقلاب ملی گرایانه دست کم جایگاهش از میان نرفته است.
۱ - آرامگاه تاج محل در جهان سمبل عشق شناخته میشود. در داخل آرامگاه یا درگاه تاج محل (از عجایب هفتگانه جدید جهان در یونسکو) قبر شاه جهان و ارجمندبانو وجود دارد که با سنگ مرمر یکپارچه تزئین شدهاست کنار سنگ مرمر قبر سمت راست به خط نست فارسی رایج دوره صفویه نوشته شدهاست: مرقد منور ارجمندبانو بیگم مخاطب به ممتاز محل متوفی سنه...
۲ - کنار سنگ گور شاه جهان نوشته شده: «مرقد مطهر اعلیحضرت فردوس آشیانی صاحبقران ثانی شاه جهان طاب ثراه سنه ۱۰۷۶ ق)»
روزنامهنگاری فارسی در هند قدمتی بیش از روزنامهنگاری فارسی در ایران دارد. از سال ۱۸۲۱ چاپ روزنامههای فارسی توسط هندیها آغاز گردید. هند مرکز مهم چاپ روزنامههایی بود که توسط آزادیخواهان و روشنفکران ایرانی مقیم هند منتشر میشد تا آغاز جنگ جهانی اول از مجموع حدود ۴۷ روزنامهای که در خارج از به زبان فارسی منتشر میشد هندوستان با ۱۹ روزنامه مقام نخست را داشت. در سال ۱۸۴۶ همزمان ۶ روزنامه فارسی به هواداری از جنبش مشروطیت ایران در هند چاپ میشد.
نقش پارسی بر احجار هند (بر سنگ نبشه های هند) نام نسکی (کتابی) است که سنگ نبشته های به جای مانده بر بناهای هندی را نشان می دهد. بر پایه یک پژوهش، اکنون ۳۰ هزار سنگ نبشته بر بناهای هند هست. که نشان از جایگاه و پذیرش زبان پارسی در هند بوده.
نسخه جدید (نقش پارسی بر احجار هند) با نام نقش پارسی بر میراث جهانی در هند منتشر شده تا عنوان درستتر و کاملتری باشد. زیرا بسیاری از آن سنگ نوشتهها امروزه فقط احجار نیستند بلکه ثبت میراث جهانی و معنوی بشر شدهاند. چاپ جدید دارای حدود۱۲۰ تصویر است. در مقدمه ناشر آمدهاست:
کتاب حاضر، حاصل تلاشی است از سر احساس مسئولیت برای شناساندن و پاسداشت ارزشهای فرهنگی زبان فارسی در هندوستان که امروزه پویایی آن از میان رفته و به موزه و تاریخ سپرده شدهاست. هدف از چاپ سوم این است که این اثر فاخر را از پستوی کتابخانه به داخل جامعه بیاید.
پس انقلاب ملی گرایانه زبان پارسی رو از میان نبرد بلکه انگلیسی آن را از میان برد. زیرا پارسی در میان توده مردم از ۷۰۰ سال پیش دوام آورده نه در دربار پادشاهان
تنها کافی هست نام شاعران هندی پارسی گو رو ببینید ... ایا شاعری تنها برای حاکمان بوده ... نه برای توده مردم وگرنه بیش از ۳۰ هزار سنگ نبشته به زبان پارسی در هند نبود...
" نخست آنکه پارسیان هند جمعیتی کمتر از صد هزار نفر هستند و تنها در هند نیستند بلکه در امریکا و پاکستان و چند کشور دیگر نیز هستند"
در آمریکا هستند و در قرن گذشته مهاجرت کردند. سرشماری سال 2014 نشون میده که کمتر از 2000 نفر در پاکستان هستند چون ایالت گجرات که وطن اصلی اونها پس از مهاجرت از ایران هست هم مرز با پاکستان هست. سر شماری سال 2014 هند هم نشان میده که جمعیتشون در هند کمتر از 70000 نفر هست. در رابطه با سایر کشورها نمیدونم. ممکن هست در کشورهای مهاجرپذیری مثل استرالیا و کانادا هم باشن.
زبان مادریشون هم پارسی یا گونه ای از پارسی نیست و گجراتی هست
https://en.wikipedia.org/wiki/Parsis
پارسیان هند قومی هستند که از ایران مهاجرت کردند. در 1000 سال گذشته دینشون رو حفظ کردند ولی زبانشان را نه. زبان اوستایی برای این مردم فقط به عنوان زبان مقدس بکار میره.
مثل ما که زبان مادریمون فارسی هست ولی چون مسلمانیم نیایش هامون رو به عربی انجام میدیم. یا یهودیان آذربایجان که تا همین صد سال پیش در ایران بودن و زبان مادریشون گویشی از زبان آرامی (لشان ددان) بود و عبری رو تنها هنگام نیایش و خواندن تورات بکار میبردند.
https://en.wikipedia.org/wiki/Parsis
http://bit.ly/2NApHYs
https://youtu.be/S6FVB1xHqi0
https://youtu.be/JH9Z91p7RaY
زبان گجراتی در هند 55 میلیون سخنور داره و زبان رسمی ایالت گجرات هم هست (http://vrgl.ir/cdmmn).
ضمنا پارسیان هند متفاوت از گروه ایرانیان زرتشتی هستند که قرن نوزدهم و در زمان ناصرالدین شاه به هند مهاجرت کردند (https://en.wikipedia.org/wiki/Zoroastrianism_in_India#Communities، https://en.wikipedia.org/wiki/Irani_(India)#History)
این گروه کوچکتر فقط یکی دو قرن هست مهاجرت کردند و فارسی و همینطور بهدینی حرف میزنند. در قرن نوزده در نتیجه آشنایی زرتشتیان هند با زرتشتیان ایران به اونجا مهاجرت کردند. اکثرا اهل یزد و کرمان بودند. بیشتر در بمبئی ساکن اند. در اونجا روزنامه چاپ کردند. باعث شدند حکومت قاجار فشار رو از روی زرتشتیان برداره. تعداد کمتری از این افراد در گجرات و مهاراشترا ساکن اند. برخلاف گروه اول که نزد مردم هند به پارسی معروف اند، به این گروه ایرانی گفته میشه.
2-
" زبان پارسی در زمان گورکانیان زبان رسمی مردم هند بوده" و پیش از استعمار انگلستان دومین زبان مردم هند بوده است. پارسی ۸ سده پیش وارد هندوستان شد و تا پیش از استعمار انگلستان در میان مردم بوده است وگرنه از میان می رفت. پس پارسی چیز بیش از یک زبان طبقه حاکم بوده و این سخن شما که زبان واسط طبقه حاکم بوده نه زبان عامه مردم و توده، بی پایه است."
در امپراتوری گورکانی زبان دیوانی معنی داره نه زبان رسمی. زبان رسمی بعد از شکل گیری دولت های نوین و در قانون اساسی معنا پیدا میکنه و به کار بردن عبارت "زبان رسمی" برای زبان دولت های سنتی که از مدارس همگانی بهره نمی بردند چندان مناسب نیست.
بله زبان دیوانی امپراتوری گورکانی و حتی قبل از اون عادلشاهیان، سلطان نشین دهلی، سلطان نشین بنگال و سلطان نشین دکن فارسی بوده و کسی منکر این حقیقت نیست.
https://en.wikipedia.org/wiki/Mughal_Empire
https://en.wikipedia.org/wiki/Delhi_Sultanate
https://en.wikipedia.org/wiki/Bengal_Sultanate
https://en.wikipedia.org/wiki/Deccan_sultanates
https://en.wikipedia.org/wiki/Adil_Shahi_dynasty
3-
" و پیش از استعمار انگلستان دومین زبان مردم هند بوده است. "
من منظور از دومین زبان رو نمیفهمم. اگر منظور کثرت تعداد سخنوران زبان فارسی بعد از هندی هست، باید بگم نه اینطور نبوده. 31 زبان اول هند که بیش از یک میلیون نفر سخنور دارند، به ترتیب تعداد سخنور عبارتند از:
1- هندی: 528 میلیون نفر
2- بنگالی: 97 میلیون نفر
3- مرآتی: 83 میلیون نفر
4- تلوگو: 81 میلیون نفر
5- تامیل: 69 میلیون نفر
6- گجراتی: 55 میلیون نفر
7- اردو: 50 میلیون نفر
8- کانارا: 43 میلیون نفر
9- اوریه: 37 میلیون نفر
10- مالایالم: 34 میلیون نفر
11- پنجابی: 33 میلیون نفر
12- آسامی: 15 میلیون نفر
13- متهیلی: 13 میلیون نفر
14- بیلی: 10 میلیون نفر
15- سانتالی: 7 میلیون نفر
16- کشمیری: 6 میلیون نفر
17- گوندی: 2 میلیون نفر
18- نپالی: 2 میلیون نفر
19- سندی: 2 میلیون نفر
20- دوگری: 2 میلیون نفر
21- کونکنی: 2 میلیون نفر
22- کوروخ: 2 میلیون نفر
23- کاندشی: 2 میلیون نفر
24- تولو: 1.5 میلیون نفر
25- میتی: 1.5 میلیون نفر
26- بودو: 1.5 میلیون نفر
27- خاسی: 1.5 میلیون نفر
28- هو: 1.5 میلیون نفر
29- مونداری: 1 میلیون نفر
30- گارو: 1 میلیون نفر
31- تریپوری: 1 میلیون نفر
من فکر نمی کنم انگلیسی ها بتونن میلیون ها سخنور برای هریک از این زبان ها را فقط در دو قرن به وجود بیارن.
https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_languages_by_number_of_native_speakers_in_India
زبان انگلیسی در حال حاضر زبان مادری 226449 هندی هست که اعقاب انگلیسی هایی هستند که بنا به دلایل مختلف در هند باقی موندند. به علت بین المللی بودن زبان انگلیسی و به مدد مدارس همگانی هم 86 میلیون هندی قادرند انگلیسی رو به عنوان زبان دوم تکلم کنند و 38 میلیون هندی به عنوان زبان سوم انگلیسی تکلم می کنند. جمعا حدود 12.2 درصد از مردم هند (125 میلیون نفر) با انگلیسی آشنایی دارند. اگر فرض کنیم که زبان فارسی در ابتدای قرن 18 و قبل از استعمار انگلیس موقعیتی شبیه موقعیت کنونی انگلیسی در هندوستان داشته با در نظر گرفتن اینکه جمعیت هند در 1871 حدود 238 میلیون نفر بوده و تا سال 1941 حدود 150 میلیون نفر افزایش یافته
https://en.wikipedia.org/wiki/Demographics_of_India#Late_19th_century_to_early_20th_century
من همین افزایش 150 میلیون نفری رو برای سال های 1800 تا 1871 در نظر میگیرم و جمعیت هند رو در ابتدای قرن 19 (شروع استعمار انگلیس)، 90 میلیون نفر تخمین میزنم (هرچند تفاوت سطح بهداشت و امید به زندگی رو لحاظ نکردم والا جمعیت هند در ابتدای قرن 19 احتمالا کمتر از این هست) .
با توجه به اینکه زبان فارسی اکنون زبان اول فارسی میتونه زبان اول 0.017 درصد از مردم هند هست من میتونم فرض کنم که در قرن 18 برای زبان فارسی هم همین شرایط برقرار بوده. پس تعداد فارسی زبانان هند قبل از رسیدن انگلیس ها زبان 15220 نفر بوده نه بیشتر و چون مدارس همگانی، رادیو-تلویزیون و .... وجود نداشته که مشابه الان فارسی رو به مردم هند آموزش بده و برای یاد گرفتن فارسی باید مکتب میرفتید، میتونم فرض کنم که 10 برابر یا حداکثر 100 برابر این تعداد فارسی رو به عنوان زبان دوم در مکتب بلد بودن که این میشه صد و پنجاه هزار نفر یا حداکثر یک و نیم میلیون نفر.
از طرفی هم شما میدونید که کسانی که زبان دوم رو صرفا به علل فرهنگی، اقتصادی، تجاری و ... یاد میگیرن، با عوض شدن شرایط هم به راحتی اون زبان رو تغییر میدند. من که الان به علت بین المللی بودن انگلیسی این زبان رو یاد میگیرم، اگر ده سال دیگه شرایط عوض بشه و زبانی غیر از انگلیسی به دردم بخوره، بچه ام رو به کلاس انگلیسی نمی فرستم بلکه میفرستم زبانی یاد بگیره که به دردش بخوره.
تا زمانی که قفقاز تحت حاکمیت ایران بوده بزرگان این منطقه فارسی را در کنار ترکی می دانستند. افرادی مثل خورشید بانو ناتوان به دو زبان فارسی و ترکی در اواخر قرن 19 شعر گفتن.
https://en.wikipedia.org/wiki/Khurshidbanu_Natavan
ولی فقط یک نسل بعد فارسی در قفقاز به فراموشی سپرده شد. فردی مثل حیدر عمو اوغلی با اینکه در انقلاب مشروطه ایران نقش داشت ولی فارسی نمیدانست. چون در زمان سلطه روسها در قفقاز متولد شد. ترکی و روسی میدانست ولی فارسی نه؟ نامه اش را به محمدعلی شاه به ترکی نوشت که توسط برادرش به فارسی ترجمه و در جراید ایران چاپ شد. چرا فارسی را طبقه باسواد قفقاز در عرض یک الی دو نسل به فراموشی سپردند و روسی یاد گرفتند؟ چون زبان توده نبود.
آیا روسها تنوانستند زبان ترکی را در قفقاز از بین ببرند؟ نخیر چون زبان عامه بود.
با اینکه میدانیم فارسی قرن ها زبان دیوانی منطقه قفقاز بوده. قبل از اسلام که قفقاز جزئی از امپراطوری ساسانی بود و بعد از اسلام هم از زمان شروانشاهان تا همین دو قرن پیش که قفقاز به تصرف روس ها دراومد، فارسی زبان دیوانی بود و شاعرانی مثل نظامی در همین دست. اگر فارسی هشت سده پیش وارد هندوستان شده، خیلی قبل تر از اون وارد قفقاز شده بود. ولی چرا فارسی به این سرعت با تصرف قفقاز توسط روس ها، فراموش شد؟ چون زبان توده نبود.
همه ما میدانیم که طبقه نخبه قفقاز فارسی را پذیرفته بودند. در قفقاز ادبیات مکتوب هم به ترکی، هم به عربی، هم به فارسی و هم به روسی تولید شده ولی چرا فارسی سریع فراموش شد و الان مردم باید اشعار نظامی اهل گنجه رو ترجمه ترکی اش رو بخوانند؟ چون فارسی زبان توده نبود.
بله زبان فارسی هرگز زبان مادری توده ی عظیمی از مردم هند نبوده. حتی زبان مادری حاکمان گورگانی هم نبوده. آنان در اصل جعتایی زبانان علاقمند به فرهنگ فارسی بودند. مثل تزارهای روس که علاقمند به فرهنگ فرانسوی بودند. مثل کاترین کبیر آلمانی که فرهنگ فرانسوی را در دربار روسیه گسترش داد.
لذا با رسیدن انگلیسی ها و تغییر فرهنگ گروه حاکم، زبان فارسی سریع جاش رو به انگلیسی داد. مشابه اتفاقی که در قفقاز قرن هجدهم رخ داد و فارسی سریع جاش رو به روسی داد.
4-
" پارسی ۸ سده پیش وارد هندوستان شد و تا پیش از استعمار انگلستان در میان مردم بوده است وگرنه از میان می رفت. "
فارسی در هند از بین هم رفته. شما چند نفر در هندوستان سراغ دارید که زبان مادریش فارسی باشه؟
گزارشهای سرشماری دولت هند در سال 2001، جمعیت فارسی زبان را 11688 نفر ذکر کرده که تازه بخشی از این 11 هزار نفر، ایرانیانی هستند که همونطور که در بخش اول گفتم در زمان ناصرالدین شاه به هند مهاجرت کردند.
http://www.censusindia.gov.in/Census_Data_2001/Census_Data_Online/Language/Statement1.htm
5-
"پس پارسی چیز بیش از یک زبان طبقه حاکم بوده و این سخن شما که زبان واسط طبقه حاکم بوده نه زبان عامه مردم و توده، بی پایه است."
زبان توده ی مردم بوده و من صحبتم بی پایه هست؟ پس زبان های تلوگو، تامیل، بنگالی، مراتی، کانارا، مراتی و بیست و اندی زبان دیگه که هرکدام میلیونها سخنور دارند همگی اختراع انگلیسی ها بوده و در عرض دو قرن تونستن 80 میلیون نفر رو وادار کنن تامیل حرف بزنه مثلا؟؟!!! یا در عرض دو قرن 97 میلیون نفر رو وادار کردند که فارسی رو ول کنند بنگالی حرف بزنند؟
من نمی دونم شما بر چه اساسی می فرمایید که زبان عامه بوده و من بی پایه صحبت می کنم؟
ترکی حدود هزار سال هست به آذربایجان و قفقاز وارد شده ولی هنوزم زبان های قدیمی تر (تاتی، تالشی، آشوری، اوسی، لزگی، ارمنی، گرجی، اودیآ آبخاز، آدیگی، کاباردین، آگول، آوار، لک، دارگین، روتول، طبرسران، ساخور، چچن، اینگوش، یونانی، کردی) از بین نرفتن.
هنوزم 180000 نفر در جمهوری آذربایجان لزگی حرف میزنن و زبان مادریشون هست.
https://en.wikipedia.org/wiki/Ethnic_minorities_in_Azerbaijan#Demographics
آرامی 2000 سال هست که موقعیت رسمی و دیوانیش رو از دست داده ولی هنوز هم زبان مادری منداییان اهواز و آشوریان آذربایجان هست. تا همین صد سال پیش هم که یهودیان و آشوریان آذربایجان و کردستان به اسراییل و کشورهای غربی مهاجرت نکرده بودند، آرامی زبان تعداد زیادی از مردم در غرب کشور بوده؟
چرا بعد از 2000 سال آرامی در این مناطق زنده مونده؟ چون زمانی زبان توده ی مردم بوده و به این راحتیها نمیشه جمعیتی را وادار کرد که به زبان دیگه ای حرف بزنند. تغییر زبان مثل تغییر دین نیست که به زور شمشیر و با گفتن شهادتین و یاد گرفتن یک سری اعمال و مناسک ممکن باشه. تغییر زبان یک جمعیت چند نسل زمان میبره.
وقتی در منطقه ی قفقاز و آذربایجان که الان سر جمع 30 میلیون نفر جمعیت و هزار سال پیش شاید کمتر از پانصد یا دویست هزار نفر جمعیت داشتن دارن، ترکی بعد از 1000 سال نتونسته زبانهای قدیمی تر توده رو از بین ببره چطور تو هند 1 میلیاردی امروزی و 90 میلیونی 200 سال پیش فارسی زبان توده بوده و به این سرعت در دو قرن از بین رفته؟ انگلیسی ها فارسی زبانان هند رو قتل عام کردن؟
چطور میشه زبان همچین جمعیتی رو به این سرعت از بین برد؟
https://timesofindia.indiatimes.com/blogs/staying-alive/the-myth-of-indias-population-explosion/
https://en.wikipedia.org/wiki/British_Raj
-----------------------------------------------------------------------------------------
6-
"ارتباط میان زبان پارسی و هندی و درست تر از آن، همانندیهای فراوان میان زبان اوستایی و سانسکریت هم نشانه دیگری از پیوند دیرینه ایران و شبه قاره هند و فراتر از زبان پارسی دارد. در زمان ساسانیان نوشته هایی همانند کلیله و دمنه، نشان از ارتباط میان پارسی و هندی دارد."
خوب اینو هرکسی میدونه که زبان های indic و iranic حدود 3000 یا 3500 سال پیش از هم جدا شدن و گروهی به سمت شمال هند و گروهی به سمت ایران آمدند. در رابطه با شباهت آیین اولیه این مردم و امکان جدا شدن آنها از یکدیگر در مناطق مرو – بلخ امروزی هم بسیار سخن گفته شده. در رابطه با اسطوره سیاوش که در زبان سانسکریت میشه سیاواشوا، توتم اسب که در سانسکریت میشه آشوا و قربانی کردن اسب در آیین اولیه آریایی ها و هندی ها، گیاه هوم و سایر اشتراکات آیینی این دو مردم بسیار مقاله خوندم. حتی زمانی در جایی صوت کتیبه بیستون به پارسی باستان را به یک دوست هندی که سانسکریت میدانست نشان دادم و اون در رابطه با شباهت آوایی این صوت (https://youtu.be/bYcsuEpxyHM) با زبان سانسکریت بهم گفت. خوب این چه ربطی به بحث فعلی ما داره؟
کلیله و دمنه هم زمان ساسانی از هندی به پارسی میانه ترجمه شده. اینم درسته ولی ربطش رو به بحث حاضر رو نمیفهمم.
هند امروزی فقط کشور آریایی ها نیست. 4 زبان از خانواده دراویدی (تلوگو، تامیلی، کانارا، مالایالم)، دو زبان از خانواده تبتی- برمه ای (مانیپوری، بودو) و یک زبان استرا آسیایی (سانتالی) هم در هندوستان رسمی هست (http://vrgl.ir/cdmmn)
دراویدی ها حدود یک سوم جمعیت هند رو تشکیل میدن و قبل از آریایی ها هم در هند مستقر بودن (https://en.wikipedia.org/wiki/Dravidian_people) این مردم حتی هندی رو پس میزنن و زبان مهاجم میدوننش چون در طول تاریخ به علت مسایل طبقاتی و اعتقاد به نجس بودن دراویدی ها از طرف آریایی های هند بهشون ظلم شده. ترجیح میدن به عوض یاد گرفتن زبان هندی، زبان خودشون (تلوگو، تامیل، کانارا، مالایالم و سایر زبان های جنوبی و دراویدی) و زبان های اروپایی رو یاد بگیرن. لطفا در رابطه با ساختار اجتماعی هند مطالعه بفرمایید. هند یک کشور شدیدا طبقاتی هست که دولت هم تا بحال به خاطر نفوذ آیین هندو نتونسته آنچنان تعصبات طبقاتی رو کاهش بده.
مسلمانان بنگلادش بعد از استقلال از هندوستان، اردو رو قبول نکردن و با پاکستان جنگیدن و جدا شدن تا بنگالی رسمی باشه، حتی اسلام به عنوان دین واحد مردم بنگلادش و پاکستان نتونست ضامن یکپارچگی باشه. یعنی شما میفرمایید فارسی زبان توده مردم مسلمان شمال هند بوده ولی اونا سر اردو و بنگالی دعواشون شد؟
https://en.wikipedia.org/wiki/Bangladesh_Liberation_War#Language_controversy
https://en.wikipedia.org/wiki/International_Mother_Language_Day
-----------------------------------------------------------
7-
"پس از حمله سلطان محمود غزنوی به هندوستان دراوایل سدهٔ پنجم هجری زبان فارسی با آمدن سپاهیان محمود در شبه قاره گسترش مییابد. البته نباید سهم صوفیان را که مبلغان اصلی اسلام و زبان فارسی بودند، فراموش کرد. بزرگ صوفیانی چون هجویری، خواجهمعینالدین چشتی، شیخ بهاءالدین زکریا مولتانی، سیداشرف جهانگیر سمنانی، سیدعلی همدانی و… که با گفتار و کردارشان بر خیل مسلمانان و فارسی زبانان افزودند. حکومت پادشاهان مسلمان، به ویژه پادشاهان پارسی گوی هندوستان در سراسر شبه قاره را هم نباید از یاد برد، زیرا آنان با حمایت و پشتیبانیِ فراوان خود از علماء، دانشمندان، سرایندگان، ادیبان، هنرمندان و سایر فرهیختگان موجب شکوفایی و ارتقای زبان فارسی شدند و در این باره منابع و مآخذ فراوان است.
رسمیت یافتن زبان فارسی به عنوان زبان دین، سیاست، ادب و هنر در شبه قاره موجب شد که علاوه بر پدید آمدن آثار فراوان فارسی در آن سرزمین توسط اهالی شبه قاره یا ایرانیان و دیگر مهاجران، به ویژه در زمینههای تاریخ، فرهنگ، دستور، یادنامه (تذکره) و انشاء آثار بزرگان شعر و ادب و عرفان ایران زمین مورد پروا و پذیرش دانشوران و متفکران قرار گیرد و دربارهٔ آنها پژوهش شود یا به زبانهای گوناگون بومی سرزمین هند و پاکستان ترجمه گردد."
افرادی که ذکر میکنید توده مردم هند نیستند. طبقه نخبگان و تازه نخبگان مسلمان هستند نه نخبگان هندو که 80 درصد جمعیت هند امروزی رو تشکیل میدن. مسلمان ها فقط 14 درصد جمعیت هند هستند.
حتی اگر هند، پاکستان و بنگلادش از هم جدا نشده بودند، فقط 31 درصد جمعیت مجموع این سه کشور مسلمان و 69 درصدش هندو، جینی، بودایی و ... هستند. چطور انتظار دارید که 70 درصد غیر مسلمان بعد از استقلال و انقلاب ملی گرایانه فارسی رو میپذیرفتند؟
https://en.wikipedia.org/wiki/Religion_in_Pakistan
https://en.wikipedia.org/wiki/Religion_in_India
https://en.wikipedia.org/wiki/Religion_in_Bangladesh
بماند که همین 50 سال پیش خود همون مسلمان ها سر اردو و بنگالی با هم دعواشون شد و کشورشون تجزیه شد.
باز هم میگم زبان فارسی، زبان عامه مسلمان هند نبوده. عامه مسلمان شبه قاره هند به زبان هایی همچون بنگالی، اردو، کشمیری، مالایالم، هندی صحبت میکردند و زبان میانجی توده مسلمانان هند هم اردو بوده (https://en.wikipedia.org/wiki/Islam_in_India)
خودتون میفرمایید سپاهیان محمود، صوفی، پادشاه، علماء، دانشمندان، سرایندگان، ادیبان، هنرمندان، فرهیختگان، عارفان، دانشوران، متفکران، شاعران و ....
در تعریفی که من در ذهن دارم سپاهیان محمود و پادشاه میشه طبقه حاکم و صوفی، علماء، دانشمندان، سرایندگان، ادیبان، هنرمندان، فرهیختگان، عارفان، دانشوران، متفکران، شاعران میشن طبقه نخبگان. اینها توده مردم و عامه نیستند و تعداد این افراد باسواد هم به نسبت عامه در زمان قدیم به علت نبود مدارس همگانی بسیار کم بوده.
زبان فارسی هرگز زبان توده ی عامه ی مسلمان هند نبوده. فارسی زبان دیوانی، زبان حکام و طبقه نخبه بوده و به سرعت هم وقتی طبقه حاکم از فارسی زبان به انگلیسی زبان تغییر یافت، فارسی از بین رفت. چرا بنگالی از بین نرفت؟ چرا هندی از بین نرفت؟ چرا اردو از بین نرفت؟ چون زبان عامه و توده بود.
--------------------------------------------------
8-
"زبان فارسی هشت قرن پیش وارد هند شد، ۷۰۰ سال بر تارک اندیشه، روابط، سیاست، اقتصاد و فرهنگ مردم هند حاکمیت داشت. به گونهای که کلیه آثار مهم فرهنگی، مذهبی، سیاسی، ادبی، مکاتبات، اسناد شخصی و دولتی و احکام قضایی هند به زبان فارسی نوشته میشد. هماکنون آثار و نسخ خطی بسیار ارزنده موجود در هند حکایت از این واقعیت دارد."
خوب زبان دیوانی بوده. انتظار داشتید طبقه حاکم مسلمان احکام قضایی رو به زبان دیگه ای بنویسن؟ نامه ها و مکاتبات شخصی خودشون رو به زبان دیگه ای بنویسن؟ انتظار دارید اسناد اقتصادی به زبان دیگه ای جز زبان دیوانی نوشته بشه؟
بحث اصلی این هست که زبان فارسی زبان توده نبوده و کسی منکر جایگاه دیوانی و فاخر برای فارسی نیست.
---------------------------------------------------------------------------------------
9-
"در سراسر هند بیش از پنجاه بخش زبان فارسی در دانشگاهها و کالجها به فعالیت اشتغال دارند.
بیش از یکصد مدرسه و دبیرستان فعالانه به تدریس زبان فارسی میپردازند. در اکثر قریب به اتفاق مدارس سنتی اسلامی، زبان فارسی در متون درسی وجود دارد و همه علما و مدرسین با دیوانهای شعرای بزرگ، خصوصاً گلستان سعدی، آشنا و مأنوس هستند. زبان فارسی از آن رو که قرنها زبان رسمی سلاطین گورکانی درهند بود،"
50 دانشگاه در کشور یک میلیارد و سیصد میلیون نفری آنچنان عدد بالایی نیست. در همین ترکیه کنار گوش ما که کمتر از 5 درصد هند جمعیت داره در 25 دانشگاه رشته زبان و ادبیات فارسی وجود داره. کسی با فارسی دشمنی نداره و منکر این هم نیستند که فارسی زبان دیوانی کشورشون در زمان سلاطین عثمانی بوده و یا یکی از سلاطینشون اشعار فارسی نوشته.
ولی زبان توده در امپراتوری عثمانی عبارت بوده از ترکی، عربی، یونانی، ارمنی، آشوری، کردی، آلبانیایی، بلغاری و سایر زبان های اروپای شرقی نه فارسی
شما تو دانشگاه های آمریکا، اروپا و استرالیا هم اگه علاقه داشته باشی میتونی رشته زبان و ادبیات فارسی بخونی. چه برسه در کشورهای اطراف ترکیه و کشوری مثل هند که زبان فارسی زمانی زبان دیوانی بوده و بخشی از میراث کلاسیک فرهنگی آن ها هم به شمار میاد.
10-
"علاوه بر آن تکلم گونهای از زبان پارسی توسط اقلیت پارسیان هند، تأثیر قابل ملاحظهای بر زبانهای رایج در شبه قاره بهویژه زبان اردو داشتهاست."
باز هم تاکید میکنم که اقلیت پارسی هند به گونه ای از زبان فارسی تکلم نمیکنند و زبانشون گجراتی هست. این با یک سرچ ساده اینترنتی به زبان انگلیسی قابل دسترسی هست و رو این مورد بحث نمیکنم.
---------------------------------
11-
" پس زبان پارسی امروزه نیز میان مردمان هند جایگاه خودش را دارد و با آن انقلاب ملی گرایانه دست کم جایگاهش از میان نرفته است."
دوست عزیز متن رو بخون و بعد جواب بنویس. من کی گفتم که زبان فارسی با انقلاب ملی گرایانه جایگاهش رو در هند از دست داده؟
گفتم اگر انگلیسی ها نمی آمدند و سلطه حاکمان گورکانی فارسی زبان تا قرن 20 تداوم مییافت باز هم با انقلاب ملی گرایانه جایگاهش رو زبان فارسی از دست میداد و بعد از انقلاب ملی گرایانه زبان رسمی هند باقی نمیموند.
این اتفاق در ترکیه عثمانی هم افتاد. کسی نمیگه مردم کنونی هند با فارسی مشکل دارن. نه تنها هندیها بلکه در هر کشوری نتیجه انقلاب ملی گرایانه به وجود آمدن ملیت واحد، قانون اساسی و میثاق ملی و به تبع آن ملزم کردن دولت به صیانت از زبان ملی هست. زبان ملی هم در اکثر انقلاب های ملی گرایانه، زبان اکثریت توده انتخاب میشه. فارسی هم زبان اکثریت توده هند نبوده. در بهترین حالت اگر فارسی زبان کل مسلمانان شبه قاره هند (مجموع پاکستان، هندوستان و بنگلادش) بود، میشدن 30 درصد جمعیت و باز هم اکثریت با غیرفارسی زبانان بود. حال آنکه میدونیم زبان اکثریت مسلمانان شمال شبه قاره هند، بنگالی و اردو بوده نه فارسی
لذا حتی اگه انگلیس ها نمی آمدند بعد از انقلاب ملی گرایانه زبان فارسی زبان رسمی باقی نمیموند. حتی اگر مسلمانان فارسی رو قبول میکردند، اکثریت هندو و دراویدی این زبان را زبان خارجی میدونستند و اجازه نمیدادند زبان رسمی کشورشون باشه.
-----------------------------------
12-
"۱ - آرامگاه تاج محل در جهان سمبل عشق شناخته میشود. در داخل آرامگاه یا درگاه تاج محل (از عجایب هفتگانه جدید جهان در یونسکو) قبر شاه جهان و ارجمندبانو وجود دارد که با سنگ مرمر یکپارچه تزئین شدهاست کنار سنگ مرمر قبر سمت راست به خط نست فارسی رایج دوره صفویه نوشته شدهاست: مرقد منور ارجمندبانو بیگم مخاطب به ممتاز محل متوفی سنه...
۲ - کنار سنگ گور شاه جهان نوشته شده: «مرقد مطهر اعلیحضرت فردوس آشیانی صاحبقران ثانی شاه جهان طاب ثراه سنه ۱۰۷۶ ق)»"
من هم انتظار ندارم داخل آرامگاه همسر امپراتور گورکانی یا کنار سنگ قبر یک شاه گورکانی به زبانی جز فارسی بنویسه. باز هم مبحث زبان دیوانی، زبان طبقه نخبه و زبان طبقه عامه را خلط میفرمایید
زبان دیوانی طبقه حاکم مسلمان در شمال هند فارسی بوده و کسی منکر جایگاه دیوانی زبان فارسی در شبه قاره هند نیست. شما حتی در بوسنی هم که زمانی تحت سلطه امپراتوری عثمانی بوده، بر دیوار کاخ ها و آرامگاهها اشعار و مکتوبات فارسی خواهید یافت.
https://www.jstor.org/stable/pdf/26195619.pdf?seq=1#page_scan_tab_contents
حتی بکتاشیان آلبانی به خاطر نفوذ فرهنگ فارسی در زمان عثمانی، نوروز رو جشن می گیرند
https://www.quora.com/Why-do-Albanians-celebrate-Nowruz/answer/Julian-Fejzo
خوب اینها نشون میده که فارسی زبان توده ی مردم در آلبانی یا بوسنی و هرزگوین بوده؟ نخیر، همانطور که گفتم در دولتهای قدیم لزوما زبان اکثریت با زبان طبقه حاکم یکی نبوده.
-------------------------------------------
13-
"روزنامهنگاری فارسی در هند قدمتی بیش از روزنامهنگاری فارسی در ایران دارد. از سال ۱۸۲۱ چاپ روزنامههای فارسی توسط هندیها آغاز گردید. هند مرکز مهم چاپ روزنامههایی بود که توسط آزادیخواهان و روشنفکران ایرانی مقیم هند منتشر میشد تا آغاز جنگ جهانی اول از مجموع حدود ۴۷ روزنامهای که در خارج از به زبان فارسی منتشر میشد هندوستان با ۱۹ روزنامه مقام نخست را داشت. در سال ۱۸۴۶ همزمان ۶ روزنامه فارسی به هواداری از جنبش مشروطیت ایران در هند چاپ میشد."
خوب این رو خودم هم در مورد 1 بهش اشاره کردم. ایرانیانی در قرن 19 به هند مهاجرت کردند. در بمبئی ساکن شدند و اقدام به چاپ و نشر روزنامه به زبان فارسی کردند.
آزادیخواهان ایرانی مقیم اروپا و استانبول هم به فارسی و به هواداری از جنبش مشروطه روزنامه چاپ میکردند.
همین الان هم اپوزوسیون جمهوری اسلامی چندین شبکه فارسی زبان در اروپا و آمریکا اداره میکنه. خوب ربطش به بحث کنونی ما چیه؟
------------------------------------------
14-
"نقش پارسی بر احجار هند (بر سنگ نبشه های هند) نام نسکی (کتابی) است که سنگ نبشته های به جای مانده بر بناهای هندی را نشان می دهد. بر پایه یک پژوهش، اکنون ۳۰ هزار سنگ نبشته بر بناهای هند هست. که نشان از جایگاه و پذیرش زبان پارسی در هند بوده.
نسخه جدید (نقش پارسی بر احجار هند) با نام نقش پارسی بر میراث جهانی در هند منتشر شده تا عنوان درستتر و کاملتری باشد. زیرا بسیاری از آن سنگ نوشتهها امروزه فقط احجار نیستند بلکه ثبت میراث جهانی و معنوی بشر شدهاند. چاپ جدید دارای حدود۱۲۰ تصویر است. در مقدمه ناشر آمدهاست:
کتاب حاضر، حاصل تلاشی است از سر احساس مسئولیت برای شناساندن و پاسداشت ارزشهای فرهنگی زبان فارسی در هندوستان که امروزه پویایی آن از میان رفته و به موزه و تاریخ سپرده شدهاست. هدف از چاپ سوم این است که این اثر فاخر را از پستوی کتابخانه به داخل جامعه بیاید."
دوست عزیز اینو هزار بار گفتیم زبان دیوانی گورکانیان فارسی بوده. کسی منکر نیست. این حرفای شما الان نشون میده که زبان توده مردم فارسی بوده؟
چندین برابر این معابد مسلمان هم معابد هندو وجود داره که روش سنگ نگاری و حجاری به زبان فارسی انجام نشده که شما با کلیک روی نام هر کدام از این معابد (https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_Hindu_temples_in_India) می توانید ببینید که حجاری ها (inscriptionها) به چه زبانی هست.
حجاری نشون میده فارسی زبان توده مردم و عامه بوده. در شهر کوچک من آستارا وقف نامه ی مقبره پیرقطب الدین به زبان عربی و با خط نسخ هست که در ورودی نصب شده. عربی کی زبان توده مردم در گیلان بوده؟ هرگز
----------------------------------
15-
"تنها کافی هست نام شاعران هندی پارسی گو رو ببینید ... ایا شاعری تنها برای حاکمان بوده ... نه برای توده مردم وگرنه بیش از ۳۰ هزار سنگ نبشته به زبان پارسی در هند نبود..."
ایا شاعری تنها برای حاکمان بوده ؟؟؟
بله تنها برای حاکمان و طبقه نخبه (صوفیان، عارفان و ...) بوده. چون تا همین صد سال پیش کمتر از 1 درصد مردم جامعه سواد خواندن و نوشتن داشتند. ضمن اینکه اکثر این شاعران هم شاعران درباری بودند و برای اشعار مدحی پول میگرفتند. خود گورکانیان هم دربارشون رو تبدیل به محل رشد و نمو شعر فارسی کرده بودند.
بفرمایید در سایت گنجور سرچ کنید و اشعار مدحی این شعرا رو ببینید.
http://ganjoor.net/
نظامی شروانشاه و مادرش رو مدح کرده، حافظ فلان حاکم از اعقاب مغول رو مدح کرده، امیرخسرو و بیدل فلان حاکم رو مدح کردن، تازه اگه حاکم بهشون سخت میگرفت هجو میکردن
شعر فارسی عموما کارکرد مدحی و یا کارکرد عرفانی داشته بعد از مشروطه بود که کارکرد مبارزاتی طبقاتی و مردمی پیدا کرد.
در رابطه با کتیبه ها واقعا انتظار دارید مردمی که سواد نداشتند بیان واست سنگ نوشته بنگالی، تلوگو و .... بنویسن؟ مگه همه زبان ها نوشته میشن؟
واقعا تفاوت زبان دیوانی و زبان طبقه نخبه و حاکم با زبان عامه و توده رو نمیدونید؟
ضمن اینکه بازم میگم معابد هندو هم بسیار بیشتر از آثار اسلامی هستن که روشون کنده کاری به زبان های دراویدی انجام شده. این یکی از این معابد
http://www.tirumala.org/
------------------------------
16-
" پس انقلاب ملی گرایانه زبان پارسی رو از میان نبرد بلکه انگلیسی آن را از میان برد. زیرا پارسی در میان توده مردم از ۷۰۰ سال پیش دوام آورده نه در دربار پادشاهان"
امیدوارم شما راست بگی و در عرض 200 سال بشه زبان توده رو از بین برد و تازه به انگلیسی تبدیلش نکرد (انگلیسی زبان مادری فقط 200 هزار نفر از مردم هند هست)
اون هم با امکانات اون زمان. دولت ایران صد ساله سعی میکنه زبانهای غیرفارسی رو به زور تلویزیون، مدرسه، مطبوعات و ... از بین ببره هنوز نتونسته معلوم نیست انگلیسیا 200 سال پیش بدون تلویزیون، مدارس همگانی و .... چطور اینجوری موفق بودن که زبان توده به این سرعت از بین رفته تازه زبون مردم انگلیسی هم نشده بلکه هندی، بنگالی، مراتی، تلوگو، تامیلی، گچراتی، اردو، کانارا، اودیه، مالایالم، پنجابی، آسامی، میتهیلی، سانتالی، کشمیری، نپالی، سندی، دوگری، بودو و صد و خورده ای زبون دیگه شده
متاسفانه اکثر ناسیونالیست های ایرانی مثل دکتر شفیعی کدکنی نسبت به فرهنگهای همسایه حس تحقیر دارند. مثلا میفرمایند انگلیسی ها گفتند که "اردو چیزی نداره. من ...... تو زبان اردو و انگلیسی میشم" (http://parsianjoman.org/?p=6237)
مثلا اردو چون تا صد سال پیش چیزی نداشته پس سخنورانش امروز هم حق ندارند چیزی براش خلق کنند. چون ممکنه انگلیسی بشن و این برنامه زبانی دشمن هست. ولی دریغا که زبانی مثل بنگالی، ترکی، اکسیتان تونسته اثر برنده جایزه نوبل ادبیات خلق کنه ولی اساتید زبان فارسی معاصر که بسیار هم ناسیونالیست هستند و انقدر ادعاشون میشه تا بحال نتونستند یک اثر فاخر ادبی معاصر که مورد پسند چهانیان باشه و برنده جوایز جهانی ادبی بشه خلق کنند و پیوسته در گذشته زبان فارسی غوطه میخورند و فقط مثل دایی جان ناپلئون فکر میکنند که باید با انگلیس مبارزه کنند و کل بار مبارزاتی شرق علیه امپریالیسم بر عهده اونها گذاشته شده. به همین علت در حالی که اکثر ملت های جهان سوم در حال باز کردن درهای تعامل به روی جهان هستند، ما در توهم مقاومت بسر میبریم و مجبوریم شرایط اقتصادی نکبت بار رو تحمل کنیم.
دست کم از زمان ساسانیان و با برگردان کتاب هایی مانند کلیله و دمنه، می توان رابطه میان پارسی و هندی رو شناخت ... از همان دروان برخی واژه های پهلوی ساسانی (پارسی میانه) وارد زبان هندی شده است. هم ریشه بودن دو زبان و هم ریشه بودن افسانه ها نیز می توانند دلیلی بر پذیرش دو مردم نسبت به یکدیگر باشد. همیشه عامل های گذشته بر امروزه مردمان تاثیر گذار هست
-----------------
من منظور از دومین زبان رو نمیفهمم. اگر منظور کثرت تعداد سخنوران زبان فارسی بعد از هندی هست، باید بگم نه اینطور نبوده.
اینکه می گید پارسی در زبان درباری بوده درست ولی این شاعران پارسی گوی هندی مانند لاهوری چه؟ اینکه سبکی به نام سبک هندی ساخته شد چه؟ آیا این شاعران تنها برای درباریان شعر می گفتند؟ حتما میان مردم نیز پارسی رواج داشته و مردم پارسی رو می شناختند و از این رو هست که رئیس جمهور پاکستان می گوید اگر استعمار انگلیس بر شبه قاره هند نبود اکنون نیازی به مترجم نداشتیم.
اگر پارسی در میان مردم آشنا و شناخته شده نبود، این همه سنگ نبشه در هند نبود و نیازی نبود خاندان پادشاهی به زبان پارسی سنگ نبشه را بسازد بلکه به زبان های رایج هندی می ساختند. یعنی تنها عامل پارسی گویی دربار دلیل سنگ نگاری به زبا پارسی نیست بلکه بیرون دربار و در میان جامعه مردم نیز پارسی شناخته شده است.
-------------------------
در لینک زیر می توانید فایل الکترونیکی ۵۱۴ نسخه خطی به زبان فارسی در كتابخانه درگاه پير محمد شاه احمداباد گجرات رو ببینید که در هند بوده و امروزه نگهداری می شوند.
http://www.indianislamicmanuscript.com/Fa/booklibrarylist.aspx?lid=xLSe9c16QWw=
موزه دولتی اوریسه (( The Orissa State Museum، در سال 1932 میلادی تأسیس گردیده است. در این موزه هم، صدها نسخه خطی نگهداری میشود (37000 نسخه). برخی از این نسخه ها، روی برگ و پوست درخت، کاغذهای دست ساز و پوست نگاشته شدهاند. قابل ذکر است که در کتابخانهی عمومی شرق خدابخش که در شهر پتنا واقع شده (The KhudaBaksh OrientalPublic Library)، نیز شمار قابل توجهی نسخهی خطی نگهداری میشود. افزون بر اینها، در مخزن تعدادی از کتابخانهها و مؤسسات پژوهشی شهرها و یالات دیگر هند نظیر: دهلی(The National Archives of India)، سرینگر(Sri Pratap Singh Museum) و همچنین میسور (Oriental Research Institute) نیز صدها نسخهی خطی ارزشمند وجود دارد.
http://journals.usb.ac.ir/article_1792.html
همچنین بسیاری از نسخه بدست کمپانی هند شرقی از هند خارج شد.
همچنین در لینک زیر نام ۱۳۵ فهرست نامه های نسخ خطی فارسی موجود در هندوستان آورده شده است و این نسخه های خطی در 39 کتابخانه و مرکز اسناد این کشور نگهداری میشوند.
http://journals.usb.ac.ir/article_1792.html
اینکه پارسی زمانی دومین زبان رسمی کشور بوده تنها به دربار باز نمی گردد وگرنه این همه کتاب پارسی در هند نبود. این همه شاعر پارسی گو نداشتیم. حتما بشی از هندی ها به پارسی نیز آگاه بوده اند. نفوذ پارسی میان مردم هند به گونه ای بوده که زبان اردو از روی زبان های هندی و فارسی یا بهتر است بگوییم هندی و فارسی و عربی ساخته شده است و در خیابان های هند تابلوها به چند زبان از جمله اردو نوشته می شوند. دوستی به ایران و زبان پارسی تا اندازه ای بود که علامه اقبال لاهوری کشمیر را ایران کوچک نامیده ... می توانید به فارسی در اینترنت عبارت ""زبان فارسی در کشمیر"" را جستجو کنید. همچنین با جستجوی عبارت ""بررسی تأثیر عناصر دستوری و وام واژه های زبان فارسی بر زبان کشمیری"" در آن بخوانید.
-------------
امیدوارم شما راست بگی و در عرض 200 سال بشه زبان یک توده یک میلیاردی نه 100 میلیونی رو به طور کامل محو کرد و فقط هم به انگلیسی تبدیلش نکرد بلکه به تلوگو، هندی، کانارا، مراتی، بنگالی، اودیه، گجراتی، سندی و 22 زبان دیگه تبدیل کرد. اون هم با امکانات اون زمان.
بله میشه از میان برد ... مانند مصر و با نبود امکانات اون زمان
نمونه دیگر از عامل میان رفتن یک زبان خود مردمان اون سرزمین هستن مانند احمد میمندی
وزیر ایرانی محمود غزنوی .... میمندی زبان فارسی که پیش از آن در دوره اسفراینی زبان رسمی دربار غزنوی شده بود را برانداخت و دوباره زبان عربی را زبان رسمی دربار کرد. می بینید که هیچ امکانی هم نمی خواد
البته این قیاسی که کردم شاید نادرست باشه و خیلی هم وابسته به انگلیسی و هندی نباشه ولی میشه ... روزنامه و کتاب و رادیو و دیگر موارد در زمان خودش شاید بس باشند. چگونه فارسی ۷۰۰ سال پیش به مرور توانست خود را به فرهنگ مردم هند وارد کند از آن سو انگلیسی هم می توانست با ابزرهای زمان خود کم کم جای فارسی را بگیرد.. جایگزینی زبان که یک شبِ نیست که در آغاز پافشاری و سپس کوتاه آمدن خواهد بود که شما دنبال امکانات می گردید
--------------
آزادیخواهان ایرانی مقیم انگلستان هم به فارسی روزنامه چاپ میکردند.
همین الان هم اپوزوسیون جمهوری اسلامی ان تا شبکه فارسی زبان در خارج از کشور اداره میکنه. خوب ربطش به بحث ما چیه این مورد؟
یعنی چی ... می فهمید چی میگید ... چه ربطی داره به هندی های سده های پیش داره.. سخن این هست که در سرزمینی غیر پارسی زبان و به خاطر نفوذ و پذیرش فارسی ، مسیری برای چاپ به زبان فارسی بوده
-------------
به هر رو زبان فارسی امروزه در زبان هندی و زبان اردو و از آن سو در زبان های اروپایی مانند انگلیسی و سوئدی و اسپانیایی رفته و ریشه فارسی رو میشه در آنها و حتی در عربی و قران نیز پیدا کرد... این نشان از گسترده بودن زبان فارسی یا میان مردم یک کشور به خاطر عامل هایی مانند شاهنشاهی های هخامنشی و یا به خاطر هم ریشه بودن زبانی باستانی، به خاطر مهاجرت آریاییان از فلات ایران در باستان به اروپا و یا به خاطر لشکر کشی های پس از اسلام و یا مهاجرا شاعران و ادیبان ایرانی به هند و دیگر نقاط بوده است.
زبان اردو زبان ساخته شده از فارسی و هندی هست که نشان از جایگاه و و آشنایی توده (اردوگاه و لشکر) در میان مردمان شبه قارع هند دارد. فارسی زبان نمی تواند جمله اردو را بفهمد زیرا دستور زبانی متفاوت دارد ولی در خود جمله می تواند واژه های فرسی ورا بفهمد.
امروزه نزدیک به ۷۰۰۰ واژه فارسی در زبان بنگلادشی هست و کتابی به نام "شور قند پارسی" نیز نوشته شده است. همچنین گفته میشود که قدیمیترین ترجمه شاهنامه فردوسی توسط محمدخان که اهل بنگاله غربی بود با نام شاهنامه بزرگ صحیح انجام گرفت. این ترجمه منثور در زبان بنگال با نام «ادبیات عامه» خوانده میشود.
اینکه شما بخواهید در هر بحثی درباره زبان فارسی ... احساساتی بشید و سمت و سوی قوم گرایی و ترک بودن ونبودن بگیرید ... درست نیست .... تا بحث میشه پان ایرانسیم ... من آٰریاییم و عرب نمی پرستم رو می کشید وسط و به دانشمندن و ادیبانی همچون فریدون جنیدی و کدکنی اَنگ پان ایرانی بودن می دهید (در دیدگاه های پیشینتون). اگر اینگونه باشد ... می توان شما و برخی از ادبیان ترک رو هم پان ترک نامید.
"دست کم از زمان ساسانیان و با برگردان کتاب هایی مانند کلیله و دمنه، می توان رابطه میان پارسی و هندی رو شناخت ... از همان دروان برخی واژه های پهلوی ساسانی (پارسی میانه) وارد زبان هندی شده است."
فقط هم منحصر به ترجمه کلیله و دمنه نبوده. ارتباط ایران و هند
آرتور کریستن سن، صفحه 447: عجایب بارگاه خسرو ورد زبان نویسندگان ایرانی و عرب بودهاست. از بین آنها میتوان قصر تیسفون، تخت طاقدیس، درفش کاویان، گنج بادآورد، گنج گاو، زن او شیرین، رامشگران و مغنیان دربار، غلامی به نام خوشآرزوگ، اسب خسرو شبدیز و فیل سفید را برشمرد. فردوسی نیز از این نفایس سخن میراند. هرچند توصیف این شگفتیها در منابع گوناگون تفاوتهایی با هم دارد، اما تأثیر جهانبینی هندی در آنها مشهود است.
آتور کریستن سن، صفحه 468: از منظره شکارگاه خسرو در نقش برجسته طاق بستان چنین به نظر میرسد که چنگ، محبوبترین و موردتوجهترین آلت موسیقی در آن دوران بودهاست. با این حال از آلات دیگر هم استفاده میشده، مانند شیپور، تَنبور (تمبور)، عود هندی به اسم ون و عود معمولی به اسم دار، بربط (بَربود)، سنتور موسوم به کُنّار، نای و قرهنی موسوم به مار و طبل کوچکی به نام دُمبَلَگ
تورج دریایی (ARDAXŠĪR AND THE SASANIANS’ RISE TO POWER): گزارشهای تاریخیِ متفاوتی پیرامون نیا و نسب ساسانیان به ویژه اردشیر، بنیانگذار سلسله ساسانی وجود میدارد. براساس گزارش طبری، اردشیر پسر بابک پسر ساسان بودهاست. روایت دیگری که در کارنامه اردشیر بابکان میباشد، و شاهنامه فردوسی نیز همان را بیان داشته، چنین آورده که اردشیر، زاده ازدواج ساسان —فردی از نوادگان دارا— با دختر بابک، حاکمی محلی در ایالت پارس بودهاست. در شاهنامه فردوسی بر تبار شرقی ساسان یاد شدهاست که ممکن است نشان از آن بدارد که خاندان وی از شرق آمده بودند. بههرروی و با وجود همه این دشواریها میتوان گفت که اردشیر که خود را از تبار ایزدان مینمایانده، ممکن است ساسانیان «ساسان» را به مرتبه خدایی رسانده باشند. منابع اولیه اسلامی که برگرفته از روایات ساسانیاند، بر عارف و زاهد بودن ساسان تأکید داشتهاند و در حقیقت تبارجای ساسان را هندوستان —که مرکز ریاضت است— ذکر کردهاند. تنها بدین روش بود که اردشیر توانست تبار دوگانه اشرافی-مذهبی برای خویش برسازد. شگفت نیست که در روایات مذهبی ساسانی، بر تبار مذهبی اردشیر و در گزارشهای سلطنتی بر نیای اشرافی وی تأکید و سپس به روایات مذهبی از او پیوند داده میشود. بههرروی ساسان هر که بوده و هر کجا میزیسته، بومی پارس نبوده و در منابع، شرق و غرب فلات ایران بهعنوان خاستگاهاش ذکر شدهاست.
زرین کوب: بهرام گور زطها یا لوریان که همان خنیاگران هستند را از هند به ایران خواند.
خوب اینها چه ارتباطی به بحث کنونی ما داره؟ من در هیج جای نوشته خودم اشاره نکردم که هندی ها از فارسی بدشون میامد. گفتم زبان عامه نبوده و اشتباه شما اینجاست که مسایل رو با متر و معیار امروزی میسنجید. برای تسخیر هند کافی بود جهار تا مهاراجه شما را بپذیرند نه توده مردم.
کسی هم منکر این نیست که اون چهار تا مهاراجه فارسی و بعدها انگلیسی را پذیرفتند.
---------------------------------------------------------
2-
"هم ریشه بودن دو زبان و هم ریشه بودن افسانه ها نیز می توانند دلیلی بر پذیرش دو مردم نسبت به یکدیگر باشد. همیشه عامل های گذشته بر امروزه مردمان تاثیر گذار هست"
بله...این ممکنه مثل عربی و آرامی که از یک ریشه بودند و عربی خیلی زود در عراق جای آرامی را گرفت. یا قبطی و عربی که از یک ریشه بودند و مصر سریع تر عرب شد.
ولی اگر مردم هندوستان فارسی زبان شده بودند که در عرض 200 سال تعدادشون به یازده هزار نفر کاهش پیدا نمیکرد. خوب انگلستان در سال 1801 وارد مصر هم شد و تا سال 1914 مصر تحت اشغال انگلیس بود. آیا عرب زبانان مصر کاهش پیدا کردند؟ نه چون عربی به زبان مادری توده و عامه مصر تبدیل شده بود و از بین بردنی نبود.
خوب مردم هندوستان فارسی زبان نشده بودند. اگر حتی یک درصد از مردم هند یعنی 1 میلیون نفر در ابتدای قرن 19 فارسی زبان بودند، بعد از 200 سال جمعیتشون یازده هزار نفر نمیشد. انگلیس که فارسی زبانان هند را مقطوع النسل نکرده؟
---------------------------------------------------------
3-
"اینکه می گید پارسی در زبان درباری بوده درست ولی این شاعران پارسی گوی هندی مانند لاهوری چه؟ اینکه سبکی به نام سبک هندی ساخته شد چه؟ آیا این شاعران تنها برای درباریان شعر می گفتند؟ حتما میان مردم نیز پارسی رواج داشته و مردم پارسی رو می شناختند"
"اینکه سبکی به نام سبک هندی ساخته شد چه؟ "سبک هندی را هم همان شاعران درباری و ملک الشعراهای دربار ساختند. نمونه هایی از اشعار با مضامین اجتماعی سراغ دارید؟ نه اکثرا یا مدح هستند یا عرفان در بهترین حالت. عارفان مینشستند در خانقاه ها و واسه همدیگه شعر میگفتند.
مثلا مولانا اشعارش رو در آناتولی به فارسی گفته ولی ما میدونیم که زمان مولانا مردمانی که در آناتولی فارسی میدانستند همان سلجوقیانی بودند که فارسی میدانستند و عرفا و صوفیان.
والا توده ی مردم یا یونانی زبان بودند. یا ارمنی یا آشوری یا کرد.
جمعیت ترکی هم اگه وجود داشته همان سربازان و قبایل ترک بودند که همراه بعد از جنگ ملازگرد همراه با سلجوقیان وارد آناتولی شده بودن
" ولی این شاعران پارسی گوی هندی مانند لاهوری چه؟" لاهوری برای چه قرنی و از چه طبقه ی اجتماعی هست؟
من نگفتم فقط دربار و حتی 5 بار در نوشته ی قبلیم کلمه ی «نخبه» معادل اصطلاح انگلیسی «social elite» را بکار بردم تا این گروه دوم را از گروه اول «حکام و درباریان» تمایز بدم.
من دارم میگم فارسی رو تنها طبقه ی با سواد و فرهیخته جامعه که در زمان ورود انگلیسی ها تعدادشون ناچیز بوده میشناختند و برای همین با ورود انگلیسی ها سریع فراموش شد و جاش رو به انگلیسی داد.
اصلا تا صد سال پیش تعداد باسوادان در کشور خودمون هم ناچیز بود، 25 درصد جمعیت ایران صد سال پیش هنوز یکجانشین نشده بودند. اما زبان مادریشون فارسی بود و لذا فارسی در ایران از بین رفتنی نبود چون زبان مادری توده بسیار بزرگی از مردم بود.
ولی در هند فارسی زبان دوم باسوادان بود نه زبان مادری توده مردم و لذا با ورود انگلیسی ها طبقه باسواد سریع زبان دوم خود را از فارسی به انگلیسی تغییر دادند.
ما سال 1335 (63 سال قبل) فقط 15 درصد جمعیتمون سواد خواندن و نوشتن داشتند. آن وقت شما حساب کنید که 200 سال پیش چند درصد مردم هند باسواد بودند؟
توضیح دادم شاعران، عارفان، دانشمندان و .... که "درباری" هم نیستند در تعریف من در گروه عامه قرار نمیگیرن. اینان طبقه «نخبگان» جامعه هستند.
مثلا ابوریحان بیرونی و خیلی از دانشمندان دیگر ایرانی کتاب هاشون رو به عربی نوشتن آیا این نشون میده که عربی توسط بخشی از مردم عادی محل زندگی ابوریحان پذیرفته شده بود؟
نخیر، ابوریحان کتاب رو برای دانشمندان ممالک اسلامی نوشته بود و میدانست که اکثریت دانشمندان ممالک اسلامی (چه عرب، چه ایرانی، چه ترک) عربی را به عنوان زبان دوم میدانند پس زبان عربی را برای نشر کتاب خود انتخاب کرد.
شاعر هندی دربار گورکانی هم شعر رو برای سایر شاعران و درباریان مینوشت و خوب معلومه فارسی باید مینوشت.
کل بحث من انکار نفوذ فرهنگی فارسی نیست. بلکه میگم توطئه ای انگلیسی برای برچیدن فارسی در کار نبوده و این یک روند عادی هست که با ورود طبقه خاکم جدید زبان دوم علما و نخبگان به زبان جدید تغییر کنه.
" آیا این شاعران تنها برای درباریان شعر می گفتند؟ " اکثرا بله اشعار مدحی و در ستایش درباریان بوده یا عرفانی
" حتما میان مردم نیز پارسی رواج داشته و مردم پارسی رو می شناختند " مردم اگر منظورتان مهاراجه ها و حکام محلی هست بله حکام محلی شمال هند پارسی را میشناختند.
---------------------------------------------------------
4-
"از این رو هست که رئیس جمهور پاکستان می گوید اگر استعمار انگلیس بر شبه قاره هند نبود اکنون نیازی به مترجم نداشتیم."
خوب من همون موقع هم به این صحبت عمران خان خندیدم. حتی اگر انگلیس ها نمی آمدند، انقلاب ملی گرایانه نمیگذاشت که فارسی رسمی باشه.
در انقلاب هندوستان مسلمانان با اکثریت هندو علیه انگلیسی ها همکاری نمی کردند چون معتقد بودند که اکنون با حضور انگلیسی ها شهروند درجه دوم هستند و فردا با رفتن انگلیسی ها و در برابر هندوها شهروند درجه دوم خواهند بود. در توافقی بین جناح و اقبال لاهوری به عنوان رهبران جامعه مسلمان هند با گاندی قرار بر تجزیه هند به دو کشور با اکثریت هندو و مسلمان شد. مسلمانان که اکثرا در شمال هند و شمال غرب هند ساکن بوند کشور پاکستان را تشکیل دادند که در آن زمان مجموع کشورهای بنگلادش و پاکستان امروزی بود و اردو به عنوان زبان میانجی مسلمانان هند در سال 1948، زبان رسمی اعلام شد. بعد از مدتی 30 درصد بنگال زبان که آنها هم مسلمان بودند، سلطه زبان اردو را نپذیرفتند و جدا شدند و کشور بنگلادش را تشکیل دادند.
حالا عمران خان میفرمایند اگر انگلیسی ها نیامده بودند زبان همه ما فارسی بود یعنی این اقوام مسلمان بعد از انقلاب ملی گرایانه سر اردو که به قول شما ترکیب فارسی، عربی و هندی هست دعوایشان شد ولی قرار بود سلطه فارسی را پذیرا باشند؟ من فکر میکنم نمی پذیرفتند.
---------------------------------------------------------
5-
"اگر پارسی در میان مردم آشنا و شناخته شده نبود، این همه سنگ نبشه در هند نبود و نیازی نبود خاندان پادشاهی به زبان پارسی سنگ نبشه را بسازد بلکه به زبان های رایج هندی می ساختند. یعنی تنها عامل پارسی گویی دربار دلیل سنگ نگاری به زبا پارسی نیست بلکه بیرون دربار و در میان جامعه مردم نیز پارسی شناخته شده است."
خوب اولا اشاره کردم که چندین برابر حجاری های فارسی، حجاری به زبان های رایج هندی وجود دارد.
دوما در حال حاضر در ایران دو میلیون نسخه خطی عربی موجود هست که توسط ایرانیان عربی دان هم تولید شده نه عرب ها
http://bit.ly/2ZBINzz
http://bit.ly/30IyGun
خوب این الان نشون میده مردم عامه ایران به عربی آشنایی داشتند؟
فکر نمیکنم اکثریت عامه مردم ایران (به جز اعراب خوزستان) در تمام طول تاریخ از عربی چیزی بیشتر از چند سوره ی حفظی، کلمات مورد استفاده در نماز و اذان بدانند.
هزاران کتیبه و سنگ قبر به زبان عربی در ایران موجود هست. متن زیر جکیده این مقاله هست (http://bit.ly/3493WEZ).
"در اوایلِ ایرانِ دوره ی اسلامی، همانند سایر کشورها، زبان عربی زبان پایه جهت نگارش متون منثور و مذهبی در ابنیه و اشیا بوده است. نشانه های به کار رفته بر روی قبورِ ایرانی در صدر اسلام نیز به زبان عربی کتابت شده بودند. قاعده ی کلی جهت ساختار متون کتیبه ها در مساجد، آرامگاه ها، مناره ها و سازه های شهری مانند دیوارها، پل ها و آب انبارها شامل : بسم الله، فعل (عموما اَمَرَ بِبَناها که به معنای ""دستور داده شد تا ساخته شود"" است)، اشاراتی به بنا، نام و عناوین حامی و پشتیبان، تاریخ و نام هنرمند است. علاوه بر کتیبه های تاریخی، کتیبه های مذهبی و دینی از جمله آیات قرآنی، احادیث، اشعار، ادعیه و عبارات پرهیزکارانه نیز به زبان عربی بودند. برخی از متون قرآنی در تمام ادوار تاریخی در انواع ابنیه استفاده میشده و محبوب بوده است. سپس احادیث نیز محبوب شدند. اکثر احادیث به این دلیل انتخاب می شدند که با کاربرد ساختمان ها مناسب تر بودند و اغلب براساس تعصبات مذهبی بر روی کتیبه ها نگارش می شدند و با روی کار آمدن فرقه ی بعدی، در متن کتیبه ها تغییراتی ایجاد می شد. اشعار مذهبی عربی نیز در کتیبه های بناهای ایرانی استفاده می شدند."
اینها الان نشون میده حاکمان ایرانی به خاطر مردم عادی به عربی نوشتند و مردم عادی ایران به عربی آشنایی داشتند؟
دوست عزیز اکثریت مردم سواد نداشتند و فارسی هم مینوشتی نمیتونستند بخونند. در قرون اولیه اسلامی هم بعضی از ایرانیها که فکر میکردند عربی باید زبان دیوان باشه به عربی نوشتند. اینها رو برای باسوادان زمان خودشون مینوشتند که تعدادشون هم قلیل بوده و عربی و فارسی هر دو را میدانستند.
در هند هم همین اتفاق افتاده. مردم سواد نداشتند. هندی،بنگالی و ارو هم مینوشتی نمیتوانستند بخوانند. فارسی هم که زبان دیوانی و زبان باپرستیژ بوده. پادشاهان برای باسوادان زمان خودشون مینوشتند که زبان های رایج هندی و فارسی و احیانا عربی میدانستند و تعدادشون هم قلیل بوده نه برای عامه.
---------------------------------------------------------
6-
"در لینک زیر می توانید فایل الکترونیکی ۵۱۴ نسخه خطی به زبان فارسی در كتابخانه درگاه پير محمد شاه احمداباد گجرات رو ببینید که در هند بوده و امروزه نگهداری می شوند.
http://www.indianislamicmanuscript.com/Fa/booklibrarylist.aspx?lid=xLSe9c16QWw=
موزه دولتی اوریسه (( The Orissa State Museum، در سال 1932 میلادی تأسیس گردیده است. در این موزه هم، صدها نسخه خطی نگهداری می¬شود (37000 نسخه). برخی از این نسخه ¬ها، روی برگ و پوست درخت، کاغذهای دست ساز و پوست نگاشته شده¬اند. قابل ذکر است که در کتابخانه¬ی عمومی شرق خدابخش که در شهر پتنا واقع شده (The KhudaBaksh OrientalPublic Library)، نیز شمار قابل توجهی نسخه¬ی خطی نگهداری می¬شود. افزون بر این¬ها، در مخزن تعدادی از کتابخانه¬ها و مؤسسات پژوهشی شهرها و یالات دیگر هند نظیر: دهلی(The National Archives of India)، سرینگر(Sri Pratap Singh Museum) و همچنین میسور (Oriental Research Institute) نیز صدها نسخه¬ی خطی ارزشمند وجود دارد.
http://journals.usb.ac.ir/article_1792.html
همچنین بسیاری از نسخه بدست کمپانی هند شرقی از هند خارج شد.
همچنین در لینک زیر نام ۱۳۵ فهرست نامه ¬های نسخ خطی فارسی موجود در هندوستان آورده شده است و این نسخه های خطی در 39 کتابخانه و مرکز اسناد این کشور نگهداری میشوند.
http://journals.usb.ac.ir/article_1792.html"
خوب مگر من وجود این کتابها و نوشته های پارسی رو انکار کردم؟ کل حرف من این هست که وجود این نسخ خطی و کتیبه ها نشون نمیده که عامه فارسی میدانستند. فارسی زبان دوم فرهیختگان و نخبگان جامعه بود که با ورود انگلیسی ها این فرهیختگان و نخبگان سریع زبان خودشون رو عوض کردند.
به عنوان مثال گفته میشه که پدر تاگور اشعار حافظ را از بر داشت. ولی خود تاگور با وجود علاقه به زبان فارسی، فارسی نمیدانست و اشعارش را به هندی و بنگالی مینوشت و به انگلیسی هم ترجمه میکرد. چرا پدر تاگور دیگر نیازی نمیبینه به فرزندش فارسی یاد بده؟
چون زبان دومشون بوده و با تغییر زبان حاکمان زبان دوم نخبگان جامعه هم تغییر میکنه. ضمن اینکه خانواده تاگور مهاراجه و ثروتمند بودند.
---------------------------------------------------------
7-
"اینکه پارسی زمانی دومین زبان رسمی کشور بوده تنها به دربار باز نمی گردد وگرنه این همه کتاب پارسی در هند نبود. این همه شاعر پارسی گو نداشتیم. حتما بشی از هندی ها به پارسی نیز آگاه بوده اند."
اینها توسط "اقلیت" باسواد جامعه نوشته شده که فارسی زبان دیوانی شون بوده. انتظاری جز این نیست. اکثریت جامعه فارسی نمیدانستند و قادر به مطالعه این متون نبودند. حتی سواد نداشتند و اگر هندی هم مینوشتی، اکثریت جامعه نمی توانستند بخوانند.
این همه کتاب عربی (دو میلیون نسخه خطی) در ایران هست ولی اکثریت ما نه عربی میدانستیم و نه میدانیم.
---------------------------------------------------------
8-
"نفوذ پارسی میان مردم هند به گونه ای بوده که زبان اردو از روی زبان های هندی و فارسی یا بهتر است بگوییم هندی و فارسی و عربی ساخته شده است"
زبان با زبان ساخته نمیشه. اردو حاصل لشکرکشی فارسی زبانان به هندوستان هست و با گویش محلی مردم هند ترکیب شده، کلمات و عناصری از زبان فارسی به هندی راه پیدا کرده و کم کم زبان جدا اردو را تشکیل داده.
---------------------------------------------------------
9-
"و در خیابان های هند تابلوها به چند زبان از جمله اردو نوشته می شوند."
خوب هند کشور دموکراتی هست. در دهلی پایتخت علاوه بر هندی، زبان های اردو و پنجابی هم رسمی هستند.
https://en.wikipedia.org/wiki/Delhi#cite_note-OLA_2000-10
در سایر ایالات هند هم در هر ایالت چندین زبان رسمی هستند
http://vrgl.ir/cdmmn
از 29 ایالت و 7 اتحادیه، اردو در 4 ایالت و 1 اتحادیه رسمی هست.
شما انتظار داری در جایی که چند زبان رسمی هست تابلوهای خیابان ها به یک زبان نوشته بشه؟
ایران که نیست شهرداری اسم ترکی خیابون رو با خط عربی کنار اسم فارسی نوشته یه عده رفتن با اسپری شبانه پاکش کردند. یه عده هم تو شبکه های اجتماعی فحش میدن که اینا پانترکن.
---------------------------------------------------------
10-
"دوستی به ایران و زبان پارسی تا اندازه ای بود که علامه اقبال لاهوری کشمیر را ایران کوچک نامیده"
بنده در هیچ کجای نوشته ام اشاره نکردم که هندیها دشمن فارسی بودند یا هستند. حرف من این هست که اگر فارسی فقط نقش زبان دوم طبقه حاکم و نخبه را نداشت و زبان عامه و توده بود به این سرعت در عرض 200 سال نه تنها انگلیس بلکه گنده تر از انگلیس هم نمیتوانست از بین ببرتش و این یک توهم توطئه هست که ما فکر میکنیم انگلیس از بین بردتش.
علامه لاهوری را هم میشناسم. ایشان نه تنها شاعری فارسی زبان بلکه اولین کسی بودند که ایده تشکیل کشور مستقل برای مسلمانان هند را مطرح کردند. هر چند اینکه کشمیر را ایران کوچک نامیده نیاز به مدرک داره چون ملی گرایان ایرانی این شخصیت رو به نفع خودشون مصادره کردند و ممکنه صحبت های زیادی ازش نقل کنند که نگفته.
http://web.archive.org/web/20080425150745/http://www.persian-language.org/Group/Article.asp?ID=1121&P=
---------------------------------------------------------
11-
"... می توانید به فارسی در اینترنت عبارت ""زبان فارسی در کشمیر"" را جستجو کنید. همچنین با جستجوی عبارت ""بررسی تأثیر عناصر دستوری و وام واژه های زبان فارسی بر زبان کشمیری"" در آن بخوانید""
راستش بنده هرگز به فارسی عبارتی را در اینترنت جستجو نمی کنم. به همان دلیلی که قبلا گفتم (اکثر محققان دنیا با انگلیسی آشنا هستند و امکان پیدا کردن مطالب معتبر به انگلیسی بیستر از مطالب فارسی هست که غالبا با نگاه ناسیونالیستی نوشته شده اند) ترجیح میدم که جستو را به انگلیسی انجام دهم.
اما معلوم هست که فارسی باید بر زبان های هندی مخصوصا زبان های شمالی هند تاثیر دستوری و واژگانی بگذاره.
اصلا تعجبی نداره که عناصر دستوری فارسی در زبان کشمیری حضور دارن.
فارسی 700 سال به عنوان زبان طبقه فرهیخته حضور داشته.
عربی هم تاثیراتی بر فارسی گذاشته مثلا میگیم طرفین معامله که جمع مثنی عربی هست.
یا متن عهدنامه ترکمانچای رو بخونید. نوشته دولتین علیتین، جمع مثنی عربی و تابعیت صفت از اسم که قاعده دستوری عربی هست.
روزنامه های صد سال پیش را بخوانید چقدر متن سنگین و عربی به نظر میرسه. به جای زنان مینویسند نسوان و ....
عربی با اینکه هرگز زبان عامه نبوده در ایران ولی این حد روی فارسی تاثیر گذاشته
---------------------------------------------------------------
12-
"بله میشه از میان برد ... مانند مصر و با نبود امکانات اون زمان
نمونه دیگر از عامل میان رفتن یک زبان خود مردمان اون سرزمین هستن مانند احمد میمندی
وزیر ایرانی محمود غزنوی .... میمندی زبان فارسی که پیش از آن در دوره اسفراینی زبان رسمی دربار غزنوی شده بود را برانداخت و دوباره زبان عربی را زبان رسمی دربار کرد. می بینید که هیچ امکانی هم نمی خواد
البته این قیاسی که کردم شاید نادرست باشه و خیلی هم وابسته به انگلیسی و هندی نباشه ولی میشه ... روزنامه و کتاب و رادیو و دیگر موارد در زمان خودش شاید بس باشند. چگونه فارسی ۷۰۰ سال پیش به مرور توانست خود را به فرهنگ مردم هند وارد کند از آن سو انگلیسی هم می توانست با ابزرهای زمان خود کم کم جای فارسی را بگیرد.. جایگزینی زبان که یک شبِ نیست که در آغاز پافشاری و سپس کوتاه آمدن خواهد بود که شما دنبال امکانات می گردید"
خودتان میفرمایید میمندی عربی را به جای فارسی زبان رسمی "دربار" کرد. آیا توانست مردم عادی را هم وادار به صحبت به عربی کند؟
نخیر، چون از بین رفتن زبان جمعیت حداقل چندین نسل زمان میبره. مثال زدم که ترکی بعد از هزار سال با اینکه زبان اکثریت مردم آذربایجان شده ولی نتونسته زبان های قدیمی تر رو از بین ببره. یا آرامی بعد از 2000 سال هنوز در قسمت هایی از ایران، عراق، سوریه و ترکیه زنده هست.
کل حرف ما هم این است که فارسی زبان دیوانی بود. انگلیسی ها آمدند، زبان دیوانی و قضایی عوض شد و چون توده فارسی بلد نبودند، سریع فراموش شد و انگلیسی جاش رو گرفت.
نه فارسی در مدت هفتصد سال توانسته بود زبان بخش عظیمی از مردم هند شود و نه انگلیسی امروز توانسته زبان بخش عظیمی از مردم هند شود. در حال حاضر انگلیسی فقط زبان مادری 226 هزار نفر هست در هند و فقز 12 درصد مردم هند انگلیسی را به عنوان زبان دوم یا سوم بلدند.
اگر هم هند مستعمره انگلیس نمیشد یاد می گرفتند مثل ما ایرانیا که هرگز مستعمره انگلستان نبودیم ولی انگلیسی یاد میگیریم چون انگلیسی زبان بین المللی هست.
ضمنا استعمار هند توسط انگلستان، انگلیسی را بین المللی نکرد. زبان دیپلماتیک بین المللی تا همین 50 سال پیش فرانسه بود. آنچه انگلیسی را در روابط بین الملل ارجح کرد نیاز اروپا به آمریکا در سال های پایانی جنگ جهانی اول بود.
در رابطه با مصر هم تاریخ عرب زبان شدن مردم مصر به ورود اسلام برنمیگرده. طبقه حاکم مصر تا قبل از ورود اسلام عربی حرف نمیزدند ولی عربی وارد زبان مردم شده بود. ضمن اینکه اسلام برای 1400 سال پیش هست نه دویست سال پیش.
مثل عراق...شما هیچوقت فکر کردید که چرا مردم تیسفون مرکز امپراتوری ساسانی به این سرعت عرب شدند ولی مردم سایر مناطق ایران عرب نشدند؟ چون واقعا پارسی میانه فقط زبان طبقه حاکم در تیسفون بود.
https://en.wikipedia.org/wiki/Sasanian_Empire#Language
http://vrgl.ir/HKi5D
"اگرچه فارسی میانه زبان مادری خاندان ساسانی بود، ولی در گسترهی امپراتوری ساسانی زبان گفتاری اقلیت بهشمار میرفت. سخنوران به زبان فارسی میانه تنها در پارس اکثریت را تشکیل میدادند. همچنین گویشهایی از فارسی میانه در ماد و مناطق اطراف آن نیز رایج بود.
در میشان (جنوب عراق امروزی و کویت)، آرامیان به همراه اعراب یکجانشین (که اعراب میشانی خوانده میشدند)، اعراب کوچرو و تجار نبطی و پالمیرایی جمعیت سامی زبان منطقه را تشکیل میدادند.
در آشورستان (دل ایرانشهر که تیسفون در آن واقع بود، شمال عراق و شرق سوریه کنونی) اکثریت مردم مسیحیان نسطوری آرامی زبان بودند و پارسیان، یهودیان و اعراب در این استان در اقلیت بودند."
ولی در سایر مناطق ایران عصر ساسانی فارسی زبان توده و عامه بود و به این سرعت از بین نرفت و در دوره های بعد با جنبش ملی گرایانه در خراسان بزرگ، احیا شد.
من باز هم میگم که در دولت های قدیم هیچ الزامی به یکسان بودن زبان دیوانی با زبان اکثریت نبوده.
اگر دوست داشتید این مطلب از عباس جوادی را بخوانید.
زبان آذربایجان در گذر زمان (http://bit.ly/2Fc5aEt)
"نه. ببینید، بین عوام این تعبیر «زبان رسمی» معمولا با معیار های امروزی و رسانه ها و آموزش و پرورش مرکزی و سرتاسری و ارتش مرکزی و حرفه ای و غیره درک میشود. بعد فکر میکنند پانصد سال پیش هم می بایست همچو «زبان رسمی» موجود میبوده. این طور نیست. این معیار ها برای قرن های گذشته، حتی تا قرن بیستم یعنی تا سلطنت پهلوی اصلا درست نیست چونکه این نظام مرکزی و سرتاسری که حالا می بینیم، اصلا وجود نداشت که به آن معنا زبان رسمی هم مطرح باشد. مدارس سرتاسری و آموزش اجباری هم که نبود. رسانه ها هم نبود و فقط گهگاه کتابی چاپ میشد که کسی چه میداند مردم چقدر میخواندند. ارتش هم که مرکزی و سرتاسری نبود و بخش بزرگش عبارت از قبایلی بود که هنگام جنگ به کمک پادشاه میامدند. البته نسبت به مثلا دوره پیشین آق قویونلو ساختار ارتش حرفه ای تر شده بود، اما قبایل هنوز بخش مهمی از نیروی رزمنده دولت بودند. وضع زبان را باید متناسب با این اوضاع کلی معین کرد و از دادن احکام عمومی و قالبی پرهیز نمود."
دقیقا به همین دلیل هست که من اصرار دارم برای دولت های قدیم عبارت «زبان دیوانی» را به جای «زبان رسمی» به کار ببرم. مشابه همین شرایط که در ایران برقرار بوده در هند هم برقرار بوده.
---------------------------------------------------------
13-
"یعنی چی ... می فهمید چی میگید ... چه ربطی داره به هندی های سده های پیش داره.. سخن این هست که در سرزمینی غیر پارسی زبان و به خاطر نفوذ و پذیرش فارسی ، مسیری برای چاپ به زبان فارسی بوده"
این مطلب بنده در این پاراگراف مستقیم در رابطه با روزنامه نگاری قرن 19 هست نه اشعار سبک هندی و .... که چند سده قبل از آن هستند.
بله طبقه فرهیختگان هندی با ورود امرای فارسی زبان، فارسی را پذیرفتند و آثار فارسی تولید کردند همانطور که بعدها طبقه فرهیختگان با ورود امرای انگلیسی زبان، انگلیسی را پذیرفتند و آثار انگلیسی تولید کردند.
---------------------------------------------------------
14-
"به هر رو زبان فارسی امروزه در زبان هندی و زبان اردو و از آن سو در زبان های اروپایی مانند انگلیسی و سوئدی و اسپانیایی رفته و ریشه فارسی رو میشه در آنها و حتی در عربی و قران نیز پیدا کرد... "
اگر شما وجود کلماتی دخیل در یک زبان را نشانه هم ریشه بودن میدانید اشتباه هست. اعراب و ایرانیها قرن ها همسایه بودند و وجود وام واژه فارسی در عربی و بالعکس طبیعی هست. از این مثال ها در سایر زبان ها هم هست.
در رابطه با زبان های اروپایی حرف شما که ریشه فارسی در زبان های اروپایی دیده میشه دقیقا مثل این هست که یکی بگه شامپانزده جد انسان هست.
این جمله از دیدگاه فرگشتی نادرست هست. درستش این هست «شامپانزده و انسان جد مشترک دارند»
در رابطه با زبان های اروپایی و فارسی هم درستش این هست "فارسی و زبان های اروپایی جد مشترک (proto indo European) دارند"
نه اینکه زبان های اروپایی از فارسی ریشه گرفته باشن یا فارسی از زبان های اروپایی
https://en.wikipedia.org/wiki/Indo-European_vocabulary
https://youtu.be/FAPQEx3tgDQ
---------------------------------------------------------
15-
"این نشان از گسترده بودن زبان فارسی یا میان مردم یک کشور به خاطر عامل هایی مانند شاهنشاهی های هخامنشی و یا به خاطر هم ریشه بودن زبانی باستانی، به خاطر مهاجرت آریاییان از فلات ایران در باستان به اروپا و یا به خاطر لشکر کشی های پس از اسلام و یا مهاجرا شاعران و ادیبان ایرانی به هند و دیگر نقاط بوده است."
مهاجرت آریایی ها از فلات ایران به اروپا صورت نگرفته و مختمل ترین نظریه تاکنون نظریه pontic Caspian steppes هست که خاستگاه آریایی ها (هندو اروپایی ها) رو در حوالی اوکراین تخمین میزنه. شروع مهاجرت هندو اروپایی ها ارتباط مستقیم با اهلی کردن اسب داره که حدود 6000 سال پیش در استپ های شمالی صورت گرفته.
https://www.nationalgeographic.com/news/2018/05/horse-domestication-dna-indo-european-science/
https://www.history.com/news/horse-domestication-happened-across-eurasia-study-shows
https://youtu.be/aeWs9fqLbec
خاستگاه اولیه آریایی ها هم که شعبه ای از هندو اروپایی ها هستند احتمالا در جنوب روسیه امروزی هست. به عنوان مثال سایت باستان شناسی آرکائیم
https://en.wikipedia.org/wiki/Arkaim
ارتباط بسیاری با سازه ای داره که اهورامزدا در افسانه های مشترک هندی و ایرانی دستور ساختش رو جمشید (جم)(یما) میده. در واقع آریایی ها از استپ های شمالی به سمت دریاچه آرال و نواحی جنوبی تر یعنی افغانستان و ازبکستان امروزی مهاجرت کردند. جدا شدند و گروهی به سمت فلات ایران و گروهی به سمت هند رفتند و وجود کالاش ها در شمال غرب پاکستان که آخرین جامعه ای هستند که کیش کهن آریایی را زنده نگه داشتند تا حدی با این نظریه مطابق هست (https://en.wikipedia.org/wiki/Kalash_people)
-----------------------------------------------------------
16-
"زبان اردو زبان ساخته شده از فارسی و هندی هست که نشان از جایگاه و و آشنایی توده (اردوگاه و لشکر) در میان مردمان شبه قارع هند دارد. "
بله لشکر حمله کنندگان که بابر (سرسلسله شون) اهل فرغانه بوده که هنوزم جمعیت تاجیک درش ساکن هستند معلومه که باید با فارسی آشنا باشن. همچین میگید لشکر انگار لشکر بومی بودند. بابر خودش جغتایی زبان بود. کتاب بابرنامه رو هم به زبان جغتایی نوشته که بعدا در زمان جانشینانش به فارسی ترجمه شد. به فارسی و جغتایی هم شعر گفته. گورکانیان اعقاب تیمور بودند و همه دانشمندان هم اذعان دارند که تحت تاثیر فرهنگ فارسی بودند و من هم گفتم که حتی قبل از گورکانیان 4 سلسله در هند هم زبان دیوانی شون فارسی بوده.
توده بومی هند اکثرا فارسی نمیدانستند. اردو زبانی است که از اختلاط حمله کنندگان و توده بومی شکل گرفته. ضمنا کل اردو زبانان هم فارسی نمیدانستند. اگر کل اردو زبانان فارسی میانستند که فارسی را رسمی اعلام میکردند نه اردو.
---------------------------------------------------------
17-
" فارسی زبان نمی تواند جمله اردو را بفهمد زیرا دستور زبانی متفاوت دارد ولی در خود جمله می تواند واژه های فرسی ورا بفهمد."
بله....البته درست هست حرفتون. ویکی پدیای اردو را دیدم و خیلی کلمات رو میفهمم. ولی این چه چیزی را ثابت میکند؟ ثابت میکند فارسی زبان عامه و توده بوده؟
الان در این نوشته جناب سالار سیف الدینی (https://twitter.com/salar_seyf/status/1154668883439214594) کلمات عربی را بردارید:
" به گمانم باید #زبان_فارسی برای مرتجعین قومی ممنوع شود که بقول حضرت حافظ« تا بی خبر بمیرند در جهل و خودپرستی».
بزرگترینمجازات این میکروبهای اجتماعی محرومکردنشان از این زبان است.اگر می توانند فقط «یک هفته»فارسی ننویسند. هیچگاه نخواهند نتوانست از میدان جاذبه آن بیرون شوند."
میشه:
" “به گمانم باید زبان پارسی برای .. .. ..شود که .. .. .. تا بی .. بمیرند در .. و ... خودپرستی” بزرگترین ..این میکروبهای .... .کردن از این زبان است. اگر میتوانند .. یک هفته فارسی ننویسند. هیچگاه نخواهند نتوانست از میدان .. آن بیرون شوند”"
به احتمال زیاد یک عرب زبان معنای کلمات
مرتجع، قوم، ممنوع، قول، حضرت، حافظ، خبر، جهل، مجازات، اجتماع، محروم، فقط، جاذبه
را میفهمد بله عرب زبان هم نمیتواند جمله فارسی را بفهمد زیرا دستور زبان متفاوت دارد ولی در خود جمله میتواند بسیاری از واژه های عربی را بیابد و بفهمد. خوب که چی؟ این ثابت میکنه عربی زمانی در ایران زبان توده و عامه بوده؟
---------------------------------------------------------
18-
"امروزه نزدیک به ۷۰۰۰ واژه فارسی در زبان بنگلادشی هست و کتابی به نام "شور قند پارسی" نیز نوشته شده است. همچنین گفته میشود که قدیمیترین ترجمه شاهنامه فردوسی توسط محمدخان که اهل بنگاله غربی بود با نام شاهنامه بزرگ صحیح انجام گرفت. این ترجمه منثور در زبان بنگال با نام «ادبیات عامه» خوانده میشود."
در رابطه با آمار واژه ها:
من واقعا نمیدونم شما چرا این آمارها رو میدید؟
مگر من تاثیر فارسی رو انکار کرم؟
کتابی هم هست که هزار و خورده ای کلمه فارسی وارد شده به زبان عربی رو شناسایی کرده.
هزاران کلمه عربی موجود در فارسی هم هست و باهاش آشناییم. در زبان های اروپایی هم شما بگردید میتونید واژه فارسی پیدا کنید. شاید به شدت بنگالی نباشه ولی هست. بالعکس در زبان فارسی هم میتوانید واژه های اروپایی پیدا کنید. مثلا «اسکناس» در اصل یک واژه فرانسوی هست که از کانال زبان روسی وارد فارسی شه.
حتی در زبان اوکراینی، آلبانیایی و رومانیایی هم شما واژه ی فارسی پیدا میکنید که از کانال ترکی عثمانی وارد این زبان ها شده. به عنوان مثال «لک لک، کبریت» که در اصل یک کلمه اکدی هست http://vrgl.ir/QhMmI ابتدا وارد فارسی و عربی شده. سپس وارد زبان ترکهای عثمانی شده و از طریق اون ها وارد زبان آلبانیایی و اوکراینی شده.
کلمات دخیل نشون نمیده که زبان، زبان توده و عامه بوده. آیا وجود این همه کلمه عربی در فارسی که تا صد سال پیش بخاطر زیاده روی کاتبان صفوی و قاجاری بیشتر هم بوده، میتونه نشون بده که عربی زبان توده و عامه بوده در ایران؟ نخیر
درحال حاضر به علت نفوذ فرهنگی خیلی از جوانان ما واژه های انگلیسی رو وارد فارسی میکنن که کم کم عمومیت پیدا میکنه و مسن ترها هم استفاده میکنند. آیا انگلیسی در ایران زبان توده و عامه هست؟
اینکه مردم بندر لنگه امروز هم به لیوان میگن «گلاس»، به گردنبند میگن «نگلیس-necklace»، به موز میگن «بنانا» یا اینکه ما و بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج فارس از کلمه ی ریال اسپانیایی به عنوان واحد پول استفاده میکنیم نشون میده که زبان پرتغالی یا اسپانیایی در حاشیه خلیج فارس به زبان عامه تبدیل شده بوده یا میتونه نشون بده که توده مردم بندر لنگه به پرتغالی یا انگلیسی آشنایی پیدا کرده بودند؟ خیر
صفحات 39 و 40 این مقاله
https://www.noormags.ir/view/en/articlepage/2518/32
هزار بار گفتم بنده منکر نفوذ فرهنگی فارسی در هند نیستم و اینکه کلماتی توسط قشر باسواد فارسی دان وارد زبان های هندی شده هم انکار نمیشه.
بحث من این هست که فارسی زبان عامه و توده نبوده و توطئه ای انگلیسی برای از بین بردن فارسی و جایگزینی آن با انگلیسی در هند وجود نداشته. معلوم هست که با جایگزین شدن طبقه ی با سواد فارسی زبان با طبقه باسواد انگلیسی زبان، فارسی فراموش میشه
--------------------------------------------------------------------------
19-
"اینکه شما بخواهید در هر بحثی درباره زبان فارسی ... احساساتی بشید و سمت و سوی قوم گرایی و ترک بودن ونبودن بگیرید ... درست نیست .... تا بحث میشه پان ایرانسیم ... من آٰریاییم و عرب نمی پرستم رو می کشید وسط و به دانشمندن و ادیبانی همچون فریدون جنیدی و کدکنی اَنگ پان ایرانی بودن می دهید (در دیدگاه های پیشینتون). اگر اینگونه باشد ... می توان شما و برخی از ادبیان ترک رو هم پان ترک نامید."
بنده یاد گرفتم که از عنوان کسی نترسم. اینکه فلان کس دانشمند و ادیب هست و در جایی خوش درخشیده، دلیل نیست که حتما همه حرف هاش درست باشه.
این در هر جایی صادق هست و جهت پیشرفت شما باید اجازه داشته باشید هرکس را در هر مقامی به چالش بکشید. حال چه اون آدم یک چهره ی سیاسی و رهبر و رییس جمهور یک کشور باشه. چه یک چهره علمی تراز بالا.
دکتر شفیعی کدکنی را پان ایرانیست و حتی ناسیونالیست نمیدانم. اشعار متمایل به ایدئولوژی چپ هم دارند. فقط در رابطه با صحبت مذکور به ایشان ایراد وارد کردم و همان موقع هم مقاله ای در این باره نوشتم. چون حرفشون این معنی را میداد که چون اردو زبانان موفق نشدن در گذشته آثار ادبی فاخری در زبان خودشون تولید کنند، اکنون هم نباید تلاشی در این جهت و تولید آثار ادبی فاخر برای نسل های بعدی خودشون بکنند و این توطئه بیگانه هست.
خوب زبان فارسی هم از اول گنجینه ادبی فعلی را نداشته. گنجینه ادبی فعلی فارسی محصول تلاش فارسی زبانان هست. سخنوران هر زبانی حق دارند برای تولیدات ادبی تلاش کنند.
اینکه بگیم توجه به قزاقی توسط روس ها یا اردو توسط انگلیسی ها توطئه هست تجویز این مسئله میشه که اردو زبانان و قزاق زبانان این زبان ها رو ول کنند و آثاری در این زبان ها تولید نکنند که از نظر من انحصارطلبی هست.
اما دکتر فریدون جنیدی و همین طور داریوش فرهود را پان ایرانیست (ناسیونالیست افراطی) میدانم که آگاهی و اطلاعات را فدای تمایلات سیاسی می کنند. پان ایرانیسم هم انگ نیست یک ایدئولوژی سیاسی هست که در صد سال گذشته وجود داشته و خیلی از بزرگان هم خودشون، خودشون رو پان ایرانیست فرهنگی نامیدند.
در مورد دکتر محمود افشار از زبان خودش (https://cheshmandaz.org/2018/05/13/%D8%AF%D9%88-%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%DB%8C%D8%B2%D8%AF%DB%8C%D8%8C-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D9%88-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1/)
همانطور که پانترکیسم هم انگ نیست یک ایدئولوژی سیاسی هست که وجود داشته. ایدئولوژی های سیاسی می توانند آثار مثبت و آثار منفی بر جای بگذارند و کسانی می توانند موافق یا مخالف باشند. در ایران هم اگر آزادی احزاب وجود داشت حزب پان ایرانیسم میتونه فعالیت کنه و افراد برجسته جامعه هم میتوانند عضو این حزب باشند یا نباشند و البته به شرط پرهیز از خشونت و رقابت در فضای سالم انتخاباتی و اینکه مخالفان هم بتوانند چنین احزابی را به چالش بکشند نه اینکه مثل زمان شاه قدرت و دربار را بدست بگیرند و به نام آریایی گری هر نوع مخالف را به تجزیه طلبی و خیانت به کشور متهم کنند. همان طور که احزاب راست افراطی هم در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی فعالیت دارند.
من خودم فکر نمیکنم که نظراتم پانترکیستی هست و چندان علاقه ای به این ایذئولوژی سیاسی ندارم.
اما شما میتونید فرض کنید بنده پانترک هستم. همونطور که جناب جنیدی هم ممکنه خودشون رو پان ایرانیست ندونن ولی برداشت من از گفته های ایشون پان ایرانیسم هست.
شما هم میتونید از گفته های من پانترکیسم برداشت کنید.
متاسفانه ما دیر فهمیدیم که به ما ظلم شده و درس و دانشگاه هم نمیذاره که وقت بذاریم و ترکی رو به صورت علمی یاد بگیریم. پس فارسی زبان من هم هست و دشمنی باهاش ندارم.
اما اینکه با این صحبت ها مخالفت کردم به خاطر اینه که ایرانیها عادت کردند همه چیز رو تقصیر یک دشمن خارجی (انگلیس، امپریالیسم، استعمار و ... ) بندازن.
و بخاطر همین هست که ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم میتونه روابطش رو با آمریکا ترمیم کنه ولی ما با بزرگنمایی بیش از حد تاریخ گذشته مون فکر میکنیم که یک تنه وظیفه مبارزه با امپریالیسم، نفوذ فرهنگی و فلان را برعهده داریم.
مثلا این سخنرانی خنده دار (https://youtu.be/L-ysWVq3YoY)
یا بعضیا که میگن "انگلیس ملعون برای ریشه کن کردن زبان فارسی هرکس که در شبه قاره هند فارسی حرف می زد زبان می برید."
https://twitter.com/DrNamdar/status/1098945729257709568
به هرحال من فکر نمیکنم انگلیس نقش خاصی در از بین بردن زبان فارسی در هندوستان داشته و این فرآیند طبیعی هست چون فارسی زبان عامه نبوده. در قفقاز هم شاعر فارسی نویس یا حاکم فارسی نویس کم نداشتیم (در شهرهایی مثل شکی، شیروان، ایروان، گنجه، تفلیس)
حاکم گنجه جواد خان قاجار نامه اش رو سیسیانوف دوم به فارسی نوشته
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/8/82/Javad_Khan_to_Tsitsianov_page_2_small.jpg
اشاره کردم که خورشید بانو که در شوشا سال 1897 هم فوت کرده (یعنی 120 سال قبل) به هر دو زبان فارسی و ترکی شعر داره. شاعرهای معروف فارسی زبان هم که یکیش نظامی گنجوی هست
یا مباشر مهدی قلی خان جوانشیر (حاکم قره باغ در سال 1828) کتاب تاریخ قره باغ رو به فارسی نوشت (https://ketabnak.com/book/50825/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D9%82%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%BA)
ولی شواهد نشون میده که یک الی دو نسل بعد روسی جای فارسی رو بین خانواده های باسواد قفقاز گرفت. شما سرگذشت همون اعقاب جوانشیر و اقاب جوادخان رو بخونید. عده ای که عرق ایرانی داشتند به ایران مهاجرت کردند. عده ای هم به عنوان تبعه روس زمین ها و املاک خودشون رو حفظ کردند و همونجا باقی موندند.
چرا روسی نتونست جای ترکی یا سایر زبانهای مادری موجود در قفقاز (https://en.wikipedia.org/wiki/Languages_of_the_Caucasus) رو بگیره؟ چون اونها زبان عامه و توده بودند و زبان توده به این راحتی از بین نمیره. ولی فارسی نو با اینکه از زمانهای قدیم در قفقاز حضور داشت ولی زبان منحصر به علما و نویسندگان و حکام بود. روسها فارسی زبانان قفقاز رو قتل عام نکردند.
من اصلا فکر نمیکنم انگلیس نقشی در از بین بردن فارسی داشته و به نظرم این فرآیند طبیعی هست و در سایر نقاط دیگر دنیا هم تکرار شده.
علت بحثم هم این بود.
پیشتر هم یک نقشه از محل زندگی شاعران پارسی گو بر مبنای اطلاعات ویکی پدیا تهیه کردم.
http://s5.picofile.com/file/8370901942/Untitled.png
اما این ها هیچ کدام نشان نمیده که زبان فارسی زبان توده و عامه در این نواحی بوده و به همین دلیل هم با تغییر حاکمیت فارسی سریع فراموش شد چون دیگر زبان دیوانی نبود و حداکثر در خانقاه ها توسط صوفیان برای مدتی زنده ماند.
ما چالش زبان با هندی ها راه انداختیم از 10 کلمه 9 کلمه رو میدونستم