گوسان ها، داستان سرایان کهن

زمانی داستان، روایت ها و آیین ها میان ایرانیان و همچنین دیگر ملت ها، زبان به زبان و سینه به سینه از مردمی به آیندگان و از پدر و مادر به فرزندان گفته می شده است. برای زنده نگهداری و رواک دادن آن میان مردمان و آیندگان، نیاز به کسانی بوده که آنها را به سخن و آهنگی خوش بازگو کنند.

رَواک یا رُواک واژه ای فارسی است که در فارسی امروزی (و دگرگون شده در عربی) آن را رواج می گوییم. گویش آن در فارسی میانه رُواک (یا rōwāk ) است.

مادران، مادر بزرگ ها و پدران داستان های زیبایی را برای ما می خواندند که از پیشنیان خود شنیده بودند. شاید نوشتن نمی دانستند ولی خوب داستان می گفتند زیرا خوب شنیده بودند.تا سال های پیش در ایران نقالی و پرده خوانی رواگ داشته است و شاهنامه را با زبانی آهنگین می خواند و زنده نگاه می داشتند. ولی آیا این آیین و روش تنها به همین دوران و سده ها باز می گردد یا اینکه این نیز ریشه در پیشینه کهن ایرانشهر دارد.

در دوران پارتی (فرمانروایی اشکانی پس از هخامنشیان و بیرون راندن سلوکیان) گروهی خُنیاگران بوده اند که آنها را گوسان ها می نامیدند. وانگه (البته) نباید اینگونه پندار (تصور) شود که این آیین تنها برای دوران پارتی بوده وانگه این نیز ریشه کهن تر از دوران پارتی دارد.

به هر روی گوسان ها داستان پردازان و موسیقیدان و بدیهه سرا بودند که از کهن ترین زمان در میان قوم های ایرانی، داستان های پهلوانی و گـاهی حماسـیِ عـشقی را بـه صـورت نمایشی همراه با بازی ها و بیشتر به نظم بازگو می کردند.

آنان بن مایه این داسـتان هـا را از اسـتادان مـی آموختنـد، ولی خـود را موظف نمی دانستند که گفته های استاد را به یاد بسپارند و همانگونه بازگو کنند، وانگه (بلکه) هر نوبت بـه تناسـب حال و مقام در جزئیـات داسـتان هـا، آهنـگ سـخن و لحـن بیـان دگرگونی مـی دادنـد و جاذبه های پذیرشی پسندیده و تازه می افریدند تا با این جنبه های نوآوری بر گوناگونی نقل ها بی افزانید.

از تارنمای آبادیس
از تارنمای آبادیس

در زبان پهلوی به کسانی که ترانه ملی و مردمی می خواندند و حماسه سرایی می نمودند گوسان یا کوسان می گفتند. واژه گوسان تا جایی که می دانیم در دو متن فارسی به کار رفته است. یکی از آشناترین آنها، منظومه ویس و رامین می باشد که این واژه در آن به شکل کوسان بکار رفته است.

به یاد داشته باشید هماره شاعری و نوازدگی با هم بوده است که نمونه های آن در پیش از اسلام، باربَد و نکیسا بوده اند. باربَد، نامورترین موسیقی‌دان، شاعر، بربط نواز و خواننده دوران ساسانی در زمان پادشاهی خسرو پرویز است. همچنین در تذکره‌ها آمده رودکی چنگ نواز بوده‌ است.

در دوره هخامنشیان، گوسانی و داستان پردازی همگانی تر شده است. در گفته هایی از گزارش گزنفون پیدا است که برای کورش تا واپسین روزهای زندگی، بـا داسـتان و آواز، جشن و سرور بر پا میکرده اند و از پایه این آیینی زنده بوده است. همزمـان بـا اشـکانیان داستان پردازی در بالاترین ارزشمندی و شایستگی است و گوسان ها راویان داستان هایی چون بیژن و منیژه، ویس و رامین، درخت آسوریک و دیگران آن هستند.

در فرمانروایی ساسانیان افزون بر رشد رامشگری واژگانی همچون هونیاگر، هونیا و دو واژه نواگر و رامشگر نشان از گـسترش آیـین گوسانی و داستان پردازیی دارد. سند باد نامه، کلیله و دَمَنه، هزار افسان و داستا های پر کِشش دیگر مربوط به این زمان، نماینده شایستگی گوسانی است.

چنین بر می آید که در زمان ساسانیان، برآن می شوند که این داستان های که زبان به زبان و سینه به سینه گفته می شدند را نگاشته کنند. نمونه آن نوشتن اَوِستا است که پیش از آن به دست استادان به شاگردان خوانده می شد و شاگردان از بر می کردند. برای نوشتن اَوِستا، دبیره خطی نو، به نام دین دبیره یا دینکرد پدید آمد که اَوِستا را با آن نوشتند

دین واژه ای ایرانی است که گویش اوستایی آن daena یا اگر درست بنویسم؟؟؟ دَاِنَه است. گویش فارسی میانه آن dēn یا اگر درست بنویسم؟؟؟ دِن است.

به یاد داشته باشید نگاشته کردن این داستان ها و آیین ها و گفته های گذشتگان، برای سده های بسیار دور بوده که سینه به سینه از پدر و مادر به فرزند و از استاد به شاگرد بازگو شده است.

برای این نوشته از پیوندهای زیر کمک گرفته شده است و همچنین شما می توانید از آنها بیشتر یاد بگیرید.

شاهنامه خوانی دکتر علی امینی از تارنمای چهارراه

نوشتار سنّت قصه‌پردازی و نقش گوسان‌ها در نقل روایت‌های پهلوانی از محمد رضا راشد محصل

همچنین می توانید پیوندهای زیر را برای نَسک های دوران ساسانی یا شاید پیشتر از آنها بخوانید.

کارنامه اردشیر بابکان یادگار دوران ساسانی

مینوی خِرَد

ماتیکان یوشت فَریان