درباره Ērānšahr، خوانش ها و یاداشت هایی از یک ایران دوستِ دانش آموخته نرم افزار و نه یک ایران شناس یا باستان شناس یا زبان شناس ... امید است به یاری یزدان درست و سودمند باشد.
یادگار زَریران - کهن ترین سوگنامه ایرانیان
يادگار زريران، كهن ترين سوگنامه و نمایشنامه ايرانی است كه به دست ما رسيده است. دبیره و زبانش پارسيک، پهلوی ساسانی است ولی با بودن واژه ها و ويژگی های زبان پهلوانیک (پهلوی اشكانی) در آن نشان می دهد كه زمان سرايش آن بايستی بسيار كهنه تر و چنانكه برخی گمان كرده اند، به زمان اشكانيان باز می گردد.
اين سوگنامه را نویسندگانی در زمان ساسانی همان گونه كه سينه به سينه و شنیداری شـنيده بودند، گردآوری كرده اند. اين داستان را دقیقی در نیمه نخست سده چهارم به نظم كشيده و فردوسی آن را در شاهنامه خود گنجانده است.
چکیده داستان از روی نوشته برگردان شده يادگار زرير بدين گونه است كه، داستان جنگ پادشاه ايران، گشتاسب است با شاه خيونان، ارجاسب. نام گشتاسب در اوستا به گونه ويشتاسبَه، به چم دارنده اسب رمنده و در زبان پهلوی اين نام به گونه، ويشتاسب و در فارسی امروزین، گشتاسب گفته شده است. او از خانواده نوذری بود و برای گسترش آيين بهی (دین زردتشت - مزدیسنا) كوشش بسیار کرد و بسیازی از فرزندان و كسان خود را در این راه از دست داد.
همچنين نام ارجاسب، در اوستا به گونه ارجت اسپه، به چم دارنده اسب با ارج آمده است. . او برادر زاده افراسياب تورانی و پس از اين پادشاه، از بزرگترين شاهان توران است. در زمان اين پادشاه، جنگ هایی دينی ميان ايران و توران درگرفت و سرانجام پس از ماجراهای بسيار، اين پادشاه كشته شد.
از رویداد های دوران گشتاسب، يكی پیدایی زردتشت، پيامبر آيين مزديسنا و ديگر جنگ با ارجاسبظ، توران خدای (پادشاه توران) است.
گشتاسب با همة برادران، خويشان، همالان و نديمان دين زردتشت را می پذيرد و ارجاسب از گروش او به دين نو برآشفته می شود و در نامه ای كه با دو تن از سران نژادی سپاه خود، بيدرفش و نامخواست، نزد او می فرستد، گستاخانه از او می خواهد كه دين نو را رها كند و به دين كهن بازگردد، وگرنه جنگ را آماده باشد.
ابراهيم ديوان مهست (صاحب ديوان) نامه را برای شاه و درباريان می خواند. گشتاسب شاه از شنيـدن آن دلگیر و دلشکسته می شود. زرير سپاهبد، كه برادر خود، گشتاسب شاه را چنين ميبيند، اجازه می خواهد كه نامه را پاسخ كند. پاسخ نامه به فرمان زرير نوشته می شود كه: ما دین نو را رها نمی كنیم و جنگ را آمـاده ایم.
زرير به فرمان گشتاسب، آگاهی مردم را بر سر كوه ها آتش می افروزند و همه مردان كشور را جز مغان، از ده ساله تا هشتاد سال به جنگ فرا می خواند و می خواهد كه تا ماه ديگر، همه با جنگ افزار به در گشتاسب شاه گرد آيند.
چنين می كنند و رو به ميدان نبرد می آورند. در راه گشتاسب شاه وزیر خود، جاماسب، را فرامی خواند و از او می خواهد كه پيامد جنگ را پیش بینی و پیشگویی کند. جاماسب از شاه می خواهد كه نخست با آيين ويژه سوگند بخورد که پس از آگاهی از سرنوشت، هیچ گونه آسیبی به او نرساند، تا آینده را پیش بینی کند.
گشتاسب سوگند می خورد و جاماسب او را از كشته شدن برادرش، زرير و چند تن از برادران و فرزندان و پايان یافتن جنگ به سود ایرانیان آگاه می سازد. . پس از یک ماه هر دو سپاه باهم رو به رو می شوند و چنانكه جاماسب پیشگویی کرده بود، زریر و چند تن دیگر از نزدیکان گشتاسب کشته می شوند. اسفنديار پسر گشتاسب، بستور پسر زرير، و گرامی كرد پسـر جاماسب هنر نمایی می کنند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
نماد پزشکی ایران، مار یا سیمرغ!
مطلبی دیگر از این انتشارات
اِسپاش، فضا به پارسی
مطلبی دیگر از این انتشارات
" بانوی سردار"