We are infinity^^,♾
تویی روح و روانم
نشستم روبرویش
گفت چطوری
- من خوبم.
اومدم بگم شما چطوری
نه از روی عادت
نه بخاطر اینکه انقدر پشت بند سلام علیک هام حال و احوال کرده بودم
چون واقعا حالش برایم مهم بود.
یا شاید حتی از سر کنجکاوی در ذهنم میجوشید.
گفتم و گفت و تا انتها رسیدیم.
و بعد جلسه ی بعد جلسه ی بعد
بعد از سومین جلسه بعد از حس کردن کنجکاوی ام
مطلبی دیگر از این انتشارات
تولدِ تدریجیِ یک رویا / ۶
مطلبی دیگر از این انتشارات
عالی نسب
مطلبی دیگر از این انتشارات
تولدِ تدریجیِ یک رویا / ۵