مدل‌های کسب و کار اقتصاد پلتفورمی

مدت زمان مطالعه : 3 دقیقه

پلفتورم­‌ها این قابلیت را دارند که به دلیل حاشیه سود بالا و ارزش تولید شده توسط اثر شبکه­‌ای مثبت بر کسب و کارهای خطی (Pipelines) فائق آیند. در نتیجه پلتفورم‌­ها رشد سریع­تری نسبت به کسب و کارهای خطی دارند و نقش رهبری­‌ای را در صنعت ایفا می­کنند که مدتی قبل در دست کسب و کارهای خطی بود.

به دلیل لزوم تنظیم مجدد ارزش ایجاد شده با منابع جدید عرضه (حذف موانع ورود تولید کنندگان مانند سرمایه اولیه زیاد و...)، تنظیم مجدد ارزش مصرفی با توجه به قابلیت ایجاد رفتار جدید در مشتری(اکنون افراد به غریبه ها اعتماد می‌کنند و برای مثال در Airbnb اتاق های اضافی خود را به غریبه ها اجاره می‌دهند) و تنظیم مجدد در کنترل کیفیت از طریق جامعه‌­محور کردن آن‌ها، ظهور پلتفورم‌­ها موجب اختلال و تغییر در کسب و کارها می­‌شود.

ظهور پلتفورم­‌ها همچنین به واسطه ایجاد پدیده دوباره‌­سازی و جدایی میان مالکیت و کنترل و تراکم بازار، موجب تغییر ساختار بسیاری از صنایع می­‌شود. رشد دنیای پلتفرم ها تنها به معنای رقابت واحد های نوظهور با شرکت های بزرگ سنتی نمی‌باشد بلکه در واقع نوع جدیدی از فعالیت‌های تجاری است. ظهور پلتفرم ها موجب تغییر ساختار کسب و کارها شده است و می‌توان اختلالات ناشی از آن را در سه بخش عمده طبقه بندی نمود که عبارت‌اند از:

  • حذف رابطه بین دارایی و ارزش : یعنی جدا کردن ارزش تولید شده از مالکیت یک دارایی فزیکی. برای مثال یک بیمارستان که دستگاه MRI گران قیمتی در اختیار دارد و نهایتا از 50% ظرفیت آن استفاده می‌کند، می‌تواند آن را در اختیار بیمارستان‌ها و کلینیک‌های کوچک‌تر قرار دهد و از این طریق بیشترین ارزش اقتصادی را از دارای خود بدست آورد و کارایی بالاتری داشته باشد.
  • ارایه تعریف جدیدی از رابطه میانجی‌گری: یعنی حذف لایه های واسطه غیر قابل رشد و ناکارآمد یا جایگزینی آنها با سیستم های آنلاین، اتوماتیک و مبتنی بر الگوریتم‌ها و بازخورد‌های عمومی و نهایتا امکان ایجاد رابطه مستقیم و ارزشمند بین تولید‌کنندگان و مصرف‌کنندگان کالاها و خدمات. بدین ترتیب با حذف واسطه‌های ناکارآمد و بزرگ، شرکت های کوچکتر میتوانند با اهرم کردن پلتفرم، سهم بازار بدست آورند و از سوی دیگر مشتریان نیز به قیمت‌های بهتری دسترسی یابند.
  • اجماع بازار: یعنی گردآوری افراد و سازمان‌های پراکنده در یک محل. این کار اطلاعات و قدرت لازم برای تعامل کاربرانی که به صورت اتفاقی به هم برخورد می‌کردند و اغلب به اطلاعات مورد نیاز از بازار به صورت به روز و قابل اطمینانی دسترسی نداشتند را فراهم می‌کرد. برای مثال شرکت Redbus در هند (نمونه مشابه داخلی آن را می‌توان safar724 عنوان نمود )، قیمت لحظه‌ای شرکت‌های اتوبوسرانی را به صورت لحظه‌ای در اختیار کاربران قرار می‌دهد و بدین ترتیب تصمیم‌گیری سریع‌تر،راحت‌تر و ارزان‌تری برای مشتریان فراهم می‌شود، از سوی دیگر در بلند مدت نیز، صنعت حمل و نقل سالم‌تری برای هند بوجود می‌آورد.

کمپانی‌­های معتبر می‌­توانند با نگاه به صنعت خود از لنز پلتفورمی و شروع کردن به ساختن اکوسیستم ارزش­آفرینی خود در مقابل تخریبی که توسط پلتفورم­ها ایجاد شده مقابله کنند، همان کاری که Nike و GE انجام می­‌دهند.

با وجود اینکه یک پلتفورم پتانسیل ایجاد سود بسیار بالایی را دارد اما در واقعیت مساله بسیار پیچیده است. شرکت‌ها در مسیر ایجاد پلتفورم برای خود ممکن است دچار اشتباهاتی شوند که به برخی از آن‌ها در ادامه اشاره شده‌است.

  • رشد بدون داشتن تمرکز استراتژیک بر روی محتوای تولیدشده در پلتفورم
  • انتخاب رویکرد میانه‌ در بین بازار انبوه و Niche market
  • نادیده گرفتن ارزشی که شرکای تجاری آن‌ها ارائه می‌دهند.

به طور کلی، افزایش تعداد کاربران و تامین‌کنندگان محتوا بخش‌های مهمی از استراتژی رشد پلتفورم‌ها هستند. با این حال تحقیقات نشان‌ می‌دهد، گاهی اوقات افرادی که استراتژی رشد پلتفرم‌ها را طراحی می‌کنند، مفهوم اندازه و تعداد کاربران را با مفهوم ارزش پیشنهادی توسط پلتفورم را اشتباه می‌گیرند. در پلتفورم‌ها مهم است که طراحی مدل کسب و کار به گونه‌ای باشد که بتواند برای تامین‌کنندگان، مشتریان و پلتفورم خلق ارزش کند. در نظر نگرفتن هر کدام از این بخش‌ها می‌تواند منجر به شکست پلتفورم شود.