بررسی فیلم: Don't Look Up (2021)

هیچ کلمه‌ای در دنیا وجود ندارد که بتواند این فیلم را توصیف کند. در واقع این فیلم در هیچ ژانری جای نمی‌گیرد. شاید بتوان گفت یک تریلر دیوانه‌وار از کمدی، اکشن، تراژدی یا یک ساینس فیکشن استثنایی. یک درامای اجتماعی یا یک نقد سیاسی. این همه هست و این، همه نیست. چیزی که آدام مک کی (کارگران بیگ شورت و وایس) به ما ارائه می‌دهد، فراتر از تمام ژانرهای سینما است. چیزی که او به ما نشان می‌دهد یک سطح بالا از استرس در کنار طنازی جذاب، بازیگران استثنایی و بازی‌های استثنایی‌تر و همه اینها تنها با ۷۵ میلیون دلار. نصف رقمی که برای فاجعه‌ای به نام لیگ عدالت هزینه شد.


هشدار: متن می‌تواند بخش‌هایی از داستان فیلم را لو بدهد

شاید این فیلم دقیقا در زمان درستی منتشر شد. زمانی که عده بسیار زیادی ضد واکسن، منکر کرونا و... در جهان وجود دارند که به هر طریقی قصد دارند ایده‌های علمی را زیر سوال ببرند. البته شاید بگویید بخشی از آن تقصیر خود افراد متخصص است. آنها ارتباط خود را با جامعه قطع کرده‌اند. بله درست است. بنده این موضوع را کتمان نمی‌کنم. اتفاقا در همین فیلم نیز به چنین مساله‌ای اشاره می‌شود. ما در ابتدا با یک متخصص اخترشناسی مواجه هستیم که حتی نمی‌تواند به درستی حرف بزند.

تکنیک استثنایی فیلمساز از همین نقطه آغاز می‌شود. فیلمساز به خوبی استرسی که فرد دارد را به ما منتقل می‌کند. طوری که شاید هرکسی نتواند این سطح استرس را در فیلم تحمل کند. سکانسی که دکتر میندی داخل دفتر رئیس جمهور آمریکا است و سعی می‌کند برای خانم رئیس جمهور صحبت کند، شاید آزار دهنده‌ترین سکانس فیلم باشد.


فیلمساز به خوبی نشان می‌دهد که یک متخصص در ارتباط با مردم تا چه حد می‌تواند ناتوان باشد. آنها ارتباط خود را با مردم به کلی قطع کرده‌اند. هیچ اطلاعی از رسانه ندارند. سواد رسانه‌ای تکیه‌کلامی است که بارها در فیلم می‌شنویم. افراد متخصص در رسانه از افراد متخصص در فیزیک می‌خواهند که در رسانه دارای سواد شوند.

البته مشخص است که هیچ تلاشی برای این کار نمی‌کنند. در نهایت نیز دکتر دیبیاسکی در پخش زنده عصبانی شده و کاری می‌کند که نتیجه عکس می‌دهد.

اما دکتر میندی با کمک چهره فتوژنیک خود می‌تواند به رده‌های بالای سیاست پیش برود. (عجب کنایه‌ای)

در جای دیگر، هیچکس نمی‌تواند از زیر تشابه کمپین «don't look up» که رئیس جمهور داخل فیلم به راه‌ انداخت با کمپینی که ترامپ برای توجیه خطرناک نبودن کرونا راه‌ انداخت، فرار کند. قطعا این دو مساله یکسان است. اما نکته مهم‌تر اینکه ابدا فیلم ضد جمهوری‌خواهان نیست. بلکه به طور کلی بر ضد ساختار سیاسی آمریکا است.

منتظر هستم که در میز ۷ عده‌ای پیرمرد دور هم جمع شوند و بگوید:« بله، فیلم نقد آمریکا می‌کرد اما پایان فیلم طوری تمام شد که ما حق را به آمریکا بدهیم.»

به قول معروف:« این را چه می‌گویی آقای فردوسی پور؟»

در پایان فیلم ما رئیس جمهوری را داریم که حتی فرزند خود را رها می‌کند. خودش هم توسط یک موجود ناشناخته کشته می‌شود. پایان بندی فیلم ابدا حق را به سیستم حاکم نمی‌دهد. اتفاقا فیلم کاملا آنارشیک است.


فیلم آنقدر ساختارشکنانه است که حتی برای امروز هم مناسب نیست. احتمالا بسیاری از افراد آن را از عینک سیاسی می‌نگرند و عده‌ای دیگر آن را از عینک ضد علم نقد می‌کنند. اما به عمرم در دهه‌های اخیر چنین فیلم مستقل، ساختارشکنانه و پرخاشگرانه‌ای ندیده‌ام. فیلمی که آنقدر دیوانه‌وار به تمام کنش‌های زندگی امروز ما می‌تازد که حتی وقت نمی‌کنیم به آن فکر کنیم.

فیلم جای زیادی برای تفسیر و تاویل ندارد، آنقدر مشخص و عیان است که نیازی نیست یک نفر آن را تفسیر کند. فیلم به خودی خود حرف می‌زند. در واقع اگر شما فیلم را ببینید، دقیقا می‌توانید آن را با دنیای امروز تطابق دهید.

با این حال جا دارد که یکبار دیگر به نقد مارکس از سرمایه‌داری بازگردیم. من مارکسیست نیستم، اما معتقدم جامع‌ترین و سترگ‌ترین نقد به سرمایه‌داری را باید از زبان مارکس شنید. مخالف سرمایه‌داری که به سلاح مارکس مسلح نشده باشد کوچکترین شانسی در مقابل این سیستم پیچیده و قدرتمند ندارد.

مارکس معتقد است که سرمایه در روند رشد خود، با دینامیسمی درونی و وقفه‌ناپذیر مدام رشد می‌کند و مانند گلوله برفی، مدام بزرگتر می‌شود و تمام موانع را از سر راه بر می‌دارد، یا آنها را می‌بلعد تا خود فربه‌تر شود، و وقتی دیگر مانعی نبود، سرانجام خود را می‌بلعد. این همان کاری بود که کمپانی بش، قصد انجام آن را داشت.

این کمپانی که از کمبود فلزات گرانبها رنج می‌برد، تصمیم گرفت برای «ادامه رشد» مجالی به این غول سرکش (دنباله‌دار) بدهد. با این حال، این غول بود که آن را بلعید.

نقد دیگری که مارکس از سرمایه‌داری می‌کند، نقد تخصص است. در واقع تخصص و تخصص کردن کارها، یکی از پایه‌های اساسی لیبرالیسم و سرمایه‌داری است. البته مارکس این مساله را به طور کلی رد نمی‌کند، اما به خوبی مساله الینه شدن و از خود بیگانگی را متوجه شده است.

ما در فیلم به خوبی می‌بینیم که چگونه عده‌ای از خود بیگانه ابدا با آنچه ساخته‌اند ارتباط برقرار نمی‌کنند. حتی تاجر دیوانه‌ای که نمی‌داند پهپادهایش چگونه کار می‌کنند و تنها چیزهایی از متخصصان شنیده است. رئیس جمهوری که تنها عروسک خیمه شب بازی است، پسر بی دست و پای رئیس جمهور که تنها به کمک مادرش به جایی رسیده است. حتی متخصصان اخترشناسی که نمی‌توانند با مردم مواجهه داشته باشند.

اینها همگی آن چیزی است که مارکس بیش از ۱۵۰ سال پیش دیده بود. مارکس می‌گفت کار در ذات خود مفرح‌ترین کنشی است که انسان می‌تواند انجام دهد. یک فرد که صندلی می‌ساز می‌تواند تمام ذوق و قریحه خود را در صندلی خلاصه کند. اما همین که صندلی از او جدا شد، او دیگر با آن صندلی ارتباط نمی‌گیرد. این همان چیزی است که ما در فیلم می‌بینیم. هیچکدام از افراد داخل فیلم کار ندارند. هیچکدام‌شان چیزی تولید نمی‌کنند. اما به طرز عجیبی اغلب آنها ثروتمند هستند.

البته مارکس این مساله را متوجه است. سیستم‌های سرمایه‌داری چنان کارا هستند که ما در سرمایه‌داری وفور نعمت داریم، نه قحطی. اما مساله این است که این وفور نعمت به جیب چه کسانی‌ می‌رود. آیا همه از این وفور نعمت به خوبی بهره‌مند می‌شوند؟

نقد بعدی دزدی سرمایه‌داری است. سرمایه‌داری دزد است و سود یعنی دزدی. سرمایه‌دار به نام خودش استعداد، خلاقیت و توانایی کارگران را می‌دزدد. شما را ارجاع می دهم به آن بخش از فیلم که تاجر منحرف، از یک فرد که برنده جایزه نوبل بود خواست که در مورد ایده آنها صحبت کند. سرمایه‌داری بزرگترین استعدادهای بشر را جمع‌آوری کرده و آنها را در درون یک ماشین ریخته و تا جایی که توان دارند از آنها بهره کشی می‌کند. در پایان این نبوغ تاجر است که ستایش می‌شود. این نبوغ بیل گیتس، استیو جابز و... است که مورد تحسین واقع می‌شود. هیچکس از آن متخصصی که ۲۴ ساعته برای رفاه بشر تلاش می‌کند، اما سود خالص آن به جیب سرمایه‌دار می‌رود، چیزی نمی‌پرسد.

و از همه مهم‌تر نقد اجتماعی سرمایه‌داری. در فیلم می‌بینیم که دکتر میندی با آن زن خبرنگار رابطه برقرار می‌کند. هنگامی که صحبت از گذشته می‌شود، زن می‌گوید که دوبار طلاق گرفته است و با دو رئیس جمهور نیز خوابیده است.


این مساله همان چیزی است که مارکس آن را نقد می‌کند. مارکس می‌گوید سرمایه‌داری، سرمایه‌دارها را نیز اذیت می‌کند. چرا که ازدواج آنها نیز ادامه کسب و کار آنها است. رابطه برقرار کردن آن زن ادامه کسب و کارش است. این را می‌توان با کمی اغماض گسترش داد به فیلم بامبشل. جایی که زنان خبرنگار برای ادامه کار مجبور بودند با رئیس فاکس نیوز رابطه برقرار کنند.

از نظر مارکس اقتصاد از سیاست جدا نیست و سیاست و اقتصاد توامان تولید ایدئولوژی می‌کنند. در نظام سرمایه‌داری، مردم از فقیر و غنی عمدتا آن چیزی را قبول دارند که برآمده از نظام اقتصادی آنها است. به عنوان مثال در عقاید مسیحی مرخصی زیاد گناه است یا اگر کار نکنید بی عار هستید. شغل خوب «حتما» باید پول ساز باشد. اگر پول داشته باشی خوشبخت هستی. مارکس معتقد نبود که مشکل سرمایه‌داری این است که افراد فاسد در راس امور هستند، چرا که این در همه نظام‌های سیاسی هست، بلکه مشکل سرمایه‌داری تولید اضطراب شدید، عدم توانایی فکر کردن، همرنگ جماعت شدن، بی‌عملی و کرختی در اجتماع، دور شدن جامعه از یکدیگر، عدم التزام به ارزش‌های اخلاقی و... است.

مارکس معتقد بود که ارتباط نزدیک دولت و تجار باعث فلاکت می‌شود. مارکس در مطالعاتش متوجه شده بود که اگر تجار بیش از حد به دولت نزدیک شوند، می‌توانند قوانینی وضع کنند که استعمار و استثمار مردم را قانونی کند. در فرانسه، زمانی سیستم ۱۰- ۱۰ ایجاد شد. به این ترتیب که هر هفته شامل ۱۰ روز می‌شد. بدین ترتیب، کارگران مجبور بودند زمان بیشتری از سال را کار کنند. در فیلم مشاهده می‌کنیم که تاجر در وسط جلسه کابینه وارد شده رئیس جمهور را به بیرون می‌کشد و او را مجبور می‌کند تا پرتاب موشک‌ها را لغو کند. این همان چیزی است که مارکس در مورد آن هشدار می‌داد.

آن چیزی که مارکس در سرمایه‌داری دید، در دنیای امروز ما کاملا قابل مشاهده است. این فیلم یکبار دیگر به ما نشان داد که باید بایستیم و به عقب نگاه کنیم و ببینیم چه به روز خود آورده‌ایم.

در پایان از نظر من این فیلم، از آن فیلم‌هایی است که ارزش دیدن دارد. حتی اگر از مضمون آن خوشتان نمی‌آید می‌توانید از بازی بازیگران بزرگی مانند کیت بلانشت، دیکاپریو، جنیفر لارنس، تیموتی شالامی، آریانا گرانده!، مریل استریپ، جونا هیل و سایر بازیگران مطرح لذت ببرید


https://virgool.io/@ahmadsobhani19/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%B6%D9%88%D8%B9%DB%8C-%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8-%D9%85%D9%86-qjarnndbxbmn


می‌توانید به تلگرام من هم سر بزنید:

https://t.me/ahmadsobhani