وبلاگ hamibash.com/alitalk ////// HADIAN80.BLOG.ir
منصور،قهرمانی که هدر رفت...
https://plus.telewebion.com/p/c3b7c
پ.ن:این نقد ماحصل جمع آوری نقد های مختلف از فیلم منصور است.که منابع آن در انتهای این متن آمده است.
منصور حکایت از یکی قهرمانان این سرزمین یعنی منصور ستاری دارد.
با وجود ارزشمندی کار کارگردان در زنده کردن و احیای شخصیت ستاری، اما اولین اثر سینمایی سیاوش سرمدی یک فیلم تقریبا بی جان وپر از اشتباه است.
فیلمی که علی رغم روایت منسجمش با ریتمی یکنواخت و بدون فراز و فرود به اثر زندگینامه ای ملال آور تبدیل شده که تحمل آن به سختی از عهده مخاطب بر می آید.
فیلم نه در اوج تمام میشود و نه در فرود و کاملا ناگهانی تصمیم به پایان روایتش میگیرد.
از طرف دیگر بازی های ضعیف بازیگران مکمل غیر قابل انکار و آن ها را تنها به یک ماشین دیالوگ تبدیل کرده است.
از علی رضا زمانی بگیرید تا لیندا کیانی که علی رغم سابقه زیادش در فیلم های مطرح یکی از بدترین بازی سینمایی خود و یا به زبانی بهتر، خنثیترین وسرد ترین بازی خود را ارائه میکند.
سکانس ابتدایی
یکی دیگر از نقد های قابل توجه به این فیلم سکانس ابتدایی فیلم منصور است.
سکانس های دلجویی از هموطنان کرد و بمباران گرچه برای نشان دادن دلرحمی و نوعدوستی قهرمان بودند، کمکی به پیشبرد روایت نکرده و مانند شانه خاکی روایت را از مسیر اصلی خود خارج کرده.
آن چند لحظهای که منصور به مزار تکتک قربانیان حادثه میرود نهتنها ژست یک قهرمان را با خود به همراه ندارد بلکه حتی شمایل انسانی را هم از او سلب میکند. کارگردان ناخواسته در جملهی اول خود چنین مینویسد: “منصور قهرمانی است که همدردی بلد نیست.” این مسئله باعث میشود تا سیاوش سرمدی هرچقدر هم تلاش کند تا منصور را از طریق کلام تبدیل به شخصیتی دوستداشتنی بکند، شکست بخورد. منصور قهرمانی است که مردمانش را دوست دارد اما چطور قادر به تشخیص این نیست که حالا و الآن زمان تسلیت گفتن نیست؟
روند قهرمانسازی در طول فیلم بهدرستی شکل نمیگیرد.
عارضه دیگری که فیلم را به ورطه نابودی کشانده موضوع شخصیت پردازی است.
هرچند فیلمنامه و رویدادهای داستان با تحقیقات و مطالعات انجام شده از کیفیت خوبی برخوردار است، اما شخصیتهایی که قرار است با رفتارهای خود در برابر اتفاقات و از دل این رویدادها ما را با پیرنگ اصلی فیلم پیوند دهند از عهده کار خود برنیامده اند.
این ضعف مشخصاً در شخصیت شهید ستاری بیش از سایر شخصیتها به چشم میآید.
برایند رفتارهایی این شخصیت در طول فیلم بیانگر روحیات شخصی است که؛ به نظر دیگران اهمیتی نمیدهد، توانایی مدیریت میان کار و زندگی شخصی خود را ندارد، اعتقادی به کار تخصصی ندارد، اساساً از هنر شنیدن سخن دیگران محروم است و لجبازی را با عملگرایی منطبق میداند.
به نظر میرسد از نگاه فیلمساز فردی چون محمود احمدینژاد شخصیت تراز یک مدیر انقلابی است. آقای سرمدی دانسته یا نادانسته شهید ستاریِ جلیل القدر را همرده شخصیتهایی کرده است که فرسنگها با آنها فاصله دارند.
منصور در نهایت تبدیل به قهرمانی میشود که ارادهاش معطوف به قدرت و ارادهی کسانی دیگری است که خارج از بطن داستان قرار گرفتهاند و به همین دلیل هم هرچه جلوتر میرود، شمایل انسانی قهرمانش را مخدوشتر کرده و درکش برای مخاطب را سختتر میکند.
ستاری نه آنقدر سفید است که بخواهد قهرمان حسابش بیاوریم و نه آنقدر تاریک که تبدیل به ضد قهرمان شود به همین دلیل منصور تبدیل به شبحی از شخصیت موردنظر کارگردانش میشود که قرار نیست هیچ جایی برای خودش داشته باشد.
تصمیمات درستش قلدری است و تصمیمات غلطش مظلومنمایی و سؤال اینجاست که چرا باید قهرمانی که اینقدر دلش میخواهد مخاطبش را بازیچهی اعمالش کند را دوست داشته باشیم؟
موسیقی
ناكوك بودن موسيقي فيلم از جمله دیگر ضعف هاي فيلم محسوب مي شود. موسيقي بر فيلم سوار نيست. این بخش به هیچوجه با آن قهرمان ملی و داستان ملی که تعریف میکند همخوانی ندارد و ما هر جا منتظر شنیدن یک موسیقی حماسی هستیم، فیلم مانند همان رودخانه آب سردی که هست رفتار میکند و یک تکان ریز هم به خودش نمیدهد.
اما...
اما در کنار این نقد ها نباید بازی خوب وقابل قبول محسن قصابیان را فراموش کرد. بازی او تا حد زیادی بار فیلم را به دوش میکشد وما را با خود همراه میکند.
نشان دادن انواع خصوصیات اخلاقی ستاری و شادیها و غصههایش و حتی کلکلهایش در گفتگو با مردم عادی، کاری کرده که این قهرمان قابل لمس باشد.
فیلمساز به درستی این قهرمان را یک سوپرمن معرفی نمیکند و ضعفهای او را نیز نشانمان میدهد.
سخن آخر
ظاهراً قبلاً قرار بوده «منصور» یک مستند باشد تا یک فیلم سینمایی اما به دلیل لوکیشنهایی که برای مستند ساخته شده، سازندگانش تصمیم گرفتند بهجای مستند، فیلم سینمایی بر اساس شخصیت منصور ستاری بسازند. اشتباهی که نتیجه آن را میتوانیم در فقدان درام در فیلم «منصور» ببینیم و فرصتهایی که به هدررفته است.
منصور برای یک فرد غیر ایرانی یا کسی که در ایران است و آنچنان به سیاست علاقهای ندارد، کوچکترین جذابیتی ندارد.در حالی که زندگی منصور و مشکلاتی که با آن گلاویز شده، بسیار دراماتیک و پر فراز و فرود است.
منصور را میتوانید به صورت آنلاین ورایگان از تلوبیون ببینید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
حنایی،عنکبوت و یک جامعه ی آنومیک!
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد فیلم درخت گلابی وحشی| ساخته نوری بیلگه جیلان
مطلبی دیگر از این انتشارات
جامعه برفی: اومانیسم در برابر مسیحیت