نقد فیلم 2014 Fury (خشم)

«در این نقد داستان فیلم لو می‌رود»

فیلم خشم fury در سال 2014 با بودجۀ 65.5 میلیون دلاری توانست به فروش 211.8 میلیون دلاری در گیشه دست پیدا کند.

داستان فیلم در روزهای آخر جنگ جهانی دوم و شکست آلمان نازی روایت می‌شود. یک گروهان زرهی آموزش دیدۀ آمریکایی به سمت برلین حرکت می‌کنند و مأموریت‌هایی را پشت سر می‌گذارند. محوریت اصلی داستان روی 5 نفر آمریکایی در یک تانک شِرمن است که فرماندهی تانک را گروهبان وارددی با بازی برد پیت بر عهده دارد.

بعد از آن که مأموریت‌های بسیاری را پشت سر می‌گذارند در انتها درگیر گروهانی از سربازان اس اس آلمانی می‌شوند. فیلم سعی می‌کند از این گروهان اسطوره‌ای مثل فیلم سیصد بسازد اما در انجام آن ناکام می‌ماند.

شاید حدود یک ربع از فیلم سربازان آلمانی همین طور دور تانک می‌چرخند و کشته می‌شوند و یک جا پناه نمی‌گیرند. حتی من هم که سرباز نیستم می‌فهمم که اگر رگبار روی دسته گرفته می‌شود باید سریع یک جا پناه بگیرم و همین طور دور و اطراف تانک نچرخم و کشته نشوم.

اما سربازانی که بسیار احمق جلوه می‌کنند دائم دور تانک می‌چرخند و کشته می‌‎شوند و از بین می‌روند تا آن که بالاخره تانک را تصرف می‌کنند و یکی از سربازان به نام نورمن با بازی لوگن لرمان خودش را از دریچۀ پایین تانک به بیرون می‌اندازد و باز هم با وجود این که یکی از سربازها او را می‌بیند هیچی نمی‌گوید و نجات پیدا می‌کند.

فیلم ذاتا فیلم داغانی است اما باز عهم ارزش دیدن دارد و ما را به حال و هوای سرد و شکنندۀ جنگ می‌برد اما سوتی‌های موجود جوری است که مخاطب را با سر از حس و حال فیلم بیرون می‌اندازد.

مشکل بزرگ دیگری که دارد وقتی است که سرباز نورمن و گروهان وارددی وارد خانۀ یک آلمانی می‌شوند که در آن دو خانم هستند. نورمن مشغول زدن پیانو می‌شود و در کمال تعجب! یکی از خانم‌های آلمانی می‌آید کنار دشمنش و شروع به خواندن می‌کند. یک عشق تصنعی در آن جا اتفاق می‌افتاد و بعد وقتی از خانه خارج می‌شوند هواپیما شهر را بمباران می‌کند و طوری موشک خودش را می‌اندازد که وقتی خانه آجرهایش آوار می‌شوند تنۀ خانمی که عاشقش شده از آجرها بیرون بماند و مخاطب آن را ببیند!

همچنین سرباز گریدی که اخلاق تند و بدی در فیلم دارد بعد از تمام گند کاری‌هایش و لیس زدن نیمروی دیگری و اذیت کردن سرباز نورمن بدون این که سیر تحولی وجود داشته باشد و بدون دلیل به نورمن می‌گوید: آره، تو آدم خوبی هستی، من اشتباه کردم.

به هر حال فیلم ارزش نقد نداشت ولی ارزش یک بار دیدن دارد، مشکلات فیلم در گلویم مانده بود که بیایم و بنویسمشان.

یادمان نرود اگر هم دنبال تخریب سربازهای آلمانی هستیم این راهش نیست و حداقل باید آن‌ها را کمی انسان نشان بدهیم :)