نور زمستانی، در جستجوی خدا

فیلم نور زمستاني ?

با موعظه کشیش آغاز می‌شود و به پایان می‌رسد.

فیلم درباره‌ی سکوت خداست.

دو خواهر فیلم سکوت برگمان، انتخابی عالی برای دو نقش زن ‌نور زمستاني بودند.

کشیش همان بازیگر مرد نویسنده فیلم همچون در یک آینه، به دنبال خداست، به دنبال ایمان از دست رفته‌اش.

ایمانی که تا زمان حیات زنش، عشق زندگی‌اش وجود داشت و بعد از مرگ او نابود شده است.

کشیش از ابتدا تا انتهای فیلم در تردید است، با تردید ذکر می‌گوید و دعا می‌خواند.

?خطر لو رفتن داستان فقط در این پاراگراف?

?اما هنگام موعظه مرد افسرده و زندگی‌باخته اختیار از کف می‌دهد و به جای سخنان امید‌دهنده و نصیحت‌‌های تکراری مذهبی‌ها، از هر آنچه در ذهنش بوده، می‌گوید. از تردید‌ها، ترس‌ها و احساسات واقعی‌اش، از سکوت خدا.

کشیشی که می‌توانست از عشق خدا، فرزندان و همسر مرد بگوید از تردید‌هایش می‌گوید و مرد افسرده خودکشی می‌کند.?

نور زمستانی، به دنبال عشق خدا و معنای رنج انسان می‌گوید.

در یک کلام نور زمستانی، از قدرت ایمان می‌گوید. قدرتی که روح انسان‌ها را زنده نگه می‌دارد.

ایمان به چیزی که بالاتر و قدرتمند‌‌تر و عاشق‌تر باشد.

در همچون در یک آینه برگمان پسر جوان با حرف‌های پدرش، خدا را در عشق جستجو کرد. و در نور زمستانی‌اش کشیش عشق را در خدا جستجو می‌کند.

دیالوگ فیلم.??

خدایا چرا مرا انقدر تلخ، هراسان و ناراضی آفریدی؟ چقدر تلخ و هراسان!

چرا باید بفهمم که اینقدر رنجورم؟!

چرا در جهنمی از بی عاطفگی قرار دارم، اگر در رنج کشیدنم هدفی است به من بگو. آنوقت بی‌هیچ شکایتی دردم را تحمل خواهم کرد.

من قوی هستم. تو جسماً و روحاً قدرت وحشتناکی به من دادی اما هدفی عطایم نکردی تا با قدرتم انجام دهم. معنایی به زندگی‌ام ببخش، آنوقت بنده تو خواهم شد.


#مریم_جعفری_تفرشی

?کپی با ذکر منبع✅