«دنبالهروِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
گوشه هایی از یک فیلم هرگز ساخته نشده!
یکی از آرزوهای تقریبا محال نویسنده ی این یادداشت، ساخت فیلم بوده است. تا الان چندین و چند ایده برای ساخت فیلم در ذهن پرورانده ام و یا در موردشان نوشته ام، ولی در هیچ جا منتشر نکرده ام. این نوشته، آخرین آنهاست که برای اولین بار تصمیم گرفتم در ویرگول منتشر کنم:
در هر خانه ای موجودی ناشناخته و عجیب و غریب که البته اصلاً ظاهر ترسناکی ندارد، موقع غروب آفتاب از زیرِ زمین بیرون می آید. بدون این که هیچ ذره ای از خاک یا غبار بر چهره ی او نمایان باشد. او مهربانترین و لطیف ترین نفر از بین ساکنان خانه را انتخاب می کند برای یک درخواست خیلی عجیب. درخواست این است:«بدون این که کسی از این مکالمه با خبر شود،سی روز زمان داری تا منفورترین فرد زندگی ات را پیدا کنی و بکشی تا محبوب ترین فرد زندگی ات، زنده بماند!»
در هر خانه ای یک نفر، پس از آن درخواست عجیب، دچار هراس می شود و رفتار طبیعی ندارد ولی جرات اینکه از آن اتفاق حرفی بزند را ندارد. همین موضوع، آرامش و وضعیت عادی خیلی از خانه ها را بر هم می زند.
این درخواست در شب های بعد و در زمان های مختلف از طریق آن موجود ناشناخته مطرح می شود تا شنونده از جدّی بودن آن یقین حاصل کند. موجود ناشناخته مدتی را نیز برای پاسخ دادن به سوال های فرد انتخابی، می گذراند.
چیزی نمی گذرد که در هر خانه ای یک نفر در حال شناسایی منفورترین و محبوب ترین فرد زندگی اش است. خیلی ها تا قبل از این هرگز در مورد منفورترین و محبوب ترین فرد زندگی شان فکر نکرده بودند. از خیلی ها متنفر بودند و خیلی ها را دوست داشتند. پیدا کردن محبوب ترین فرد زندگی این قدر سخت نبود که پیدا کردن یک نفر به عنوان منفورترین، برای این که کار او را بسازی!
پس از چندی سوال های متفاوتی از موجود ناشناخته پرسیده می شود.مانند این دو سوال:
- «اگر منفورترین فرد زندگی ام، غیرقابل دسترس ترین فرد زندگی ام باشد باید چه کار کنم؟»پاسخ داده می شود:«می توانی از طریق واسطه نیز این کار را انجام دهی. به هر روشی او باید از بین برود تا محبوب ترین فرد زندگی ات زنده بماند!»
- «اگر کسی را بکشیم که منفورترین فرد زندگی مان نباشد، چه اتفاقی می افتد؟»پاسخ داده می شود:«در این صورت محبوب ترین فرد زندگی شما، جان خود را از دست خواهد داد.»
- «آیا نحوه ی کشته شدن منفورترین فرد زندگی مهم است؟»پاسخ داده می شود:«خیر، فقط کشته شدن او مهم است!»
- «اگر منفورتری فرد زندگی مان در این فرصت به صورت طبیعی بمیرد چه کار باید بکنیم؟»پاسخ داده می شود:«در این صورت باید به دنبال منفورترین فرد زندگی تان، بعد از او، بگردید!»
- ...
اتفاقات عجیبی در مسیر این فیلم رخ می دهد. به عنوان مثال:کسی که محبوب ترین فرد زندگی«الف»است، منفورترین فرد زندگی«ب»است که دارد نقشه ی قتل او را در سر می پروراند. کسی که منفورترین فرد زندگی «الف»است، محبوب ترین فرد زندگی«ب»است که قرار است به خاطر او یک نفر دیگر را قربانی کند!
پایان فیلم نیز می تواند هیجان انگیز و فراموش نشدنی باشد:
- شخصی به سراغ منفورترین فرد زندگی اش می رود و او را می کشد. در حالی که اصلاً به ذهنش خطور نمی کند که در ذهن منفورترین فرد زندگی اش، محبوب ترین باشد!
- شخصی برای این که محبوب ترین فرد زندگی اش زنده بماند. یک نفر را به عنوان منفورترین فرد زندگی اش می کشد. حال آنکه در ذهن محبوب ترین فرد زندگی اش، منفور ترین بود و او داشت نقشه ای قتل او را در سر می پروراند!
- خیلی ها منفورترین فرد زندگی شان را به اشتباه تشخیص می دهند، برای همین محبوب ترین فرد زندگی شان جانش را از دست می دهد. این جوری هم جانش را از دست می دهد که یک نفر دیگر او را به عنوان منفورترین فرد زندگی اش از بین می برد!
مطلب قبلیم:
حُسن ختام:
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه و معرفی مستند ایکسونامی (Xsounami)
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل روانکاوانهی نمایشنامهی اتاق ورونیکا
مطلبی دیگر از این انتشارات
سیری از "آنها" به "ما"؛ نمود جهان بینی امانیستی نولان