آسیبهای خانواده کاری
به نام خدا
من خانواده ای شامل همسر و فرزندانم دارم که در خانه ام زندگانی میکنیم.
وقتی به سر کار و شرکتم میروم در آنجا همکارانم هستند که در کنار هم مشغول به فعالیت های کسب و کاری هستیم.
عقیده من این هست که در کار، مفهوم خانواده تنها یک فریب، شوخی و ستمی بیش نیست.
شاید در خانواده من یک پسر با مهارت کم و یا نقص فنی? را با عشق و مهربانی [حتی] بیشتری حفظ کنم، اما در کار حفظ چنین عنصری تنها ظلم و ستم بر سایرین هست.
خبیث را چو تعهد کنی و بنوازی به دولت تو گنه میکند به انبازی
ترحم بر پلنگ تیز دندان ستمکاری بود بر گوسپندان
» شاید در خانواده بتوانیم تا بینهایت همدیگر را ببخشیم و اشتباهات مکرر همدیگر را پله ای برای ارتقای ثبات خانواده بپذیریم، اما در کار، حدود، شرایط و قوانینی حاکم هست که بیانگر عدالت کاریست نه عشق و برادری.
» شاید در خانواده یکدیگر را به الفاظ یا اسامی زیباتر و عاشقانه تری بخوانیم، اما در محیط کار، فرهنگش تعیین کننده هست.
» شاید در خانواده استثناها و گذشتها و فرجه هایی را به جان بخریم، اما این عملکردها در کار، تنها پارتی بازی و نژادپرستی و تبعیض تلقی میگردد.
» شاید در خانواده در لباس، حالت نشستن و عادات شخصی خودم زندگی کنم، اما در کار، آداب کارکردن و احترام و فرهنگ و شرع حاکم هست.
اما چرا باید با وجود این شاخصها کار را خانواده بدانم ؟!
شاید تنها یک گمراهی باشد و یا شاید تلاشی برای رهایی از قوانین و فرهنگ های سازمانی ! و شاید یک آزمون و خطایی برای مدیریت بهتر و یا شاید اهرم فشاری برای مدیریتِ، مدیریت نشوندگان!
هرچند که بسیارند ، تا از این فرصتِ خانواده کاری و کار عشقولانه، برای حل کردن سستی و رخوت خود استفاده کنند.
و بسیارند که در پوششی از ادب و احترام صوری و خوابیده در لایه های عشقی، در خانواده کاری ذوب شده و کار را خانواده اول خود میپندارند و با تعصب از پایه های سست و رسوب گرفته آن حفاظت میکنند.
بسیارند که مشتاق این محیط شوند و در لمکده ها و تراسهای پهن شده در محیط کار استراحت خود را ادامه دهند، چرا که میدانند، پدری هست که نازشان کند و برادران و خواهرانش هم هستند که به کارهایشان برسند و عاشقانه وی را کاور کنند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا باید اشتباه کنیم؟!
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش تفکر کاذب القائی برای موفقیت
مطلبی دیگر از این انتشارات
اسپیس کوچک برای تایپ بهتر