چرا پرسیدن سوالات فنی اهمیت دارد؟!


یکی از مهمترین مهارتهای یک برنامه نویس و یا هر فرد دیگر که در یک تیم کار میکند، مهارت ارتباطیست!

حالا این چه ارتباطی دارد به عنوان این نوشته، در ادامه خواهم گفت.

برای من خیلی اتفاق افتاده که در یک مورد فنی روی یک موضوعی مدتی گیر کردم و یا اینکه دلیل یک اشکالی را پیدا نمیکردم، و وقتی که رفتم اون موضوع یا مشکل را برای یک فرد دیگر تعریف کردم در حین تعریف آن، پاسخ را و یا دلیل آن را خودم پیدا کردم!

در مقام راهبر فنی یا سرپرست هم زیاد پیش اومده که فردی اومده یک سوالی را بپرسه و در حین تعریف کردن خودش گفته «آهان فهمیدم!» یا «هیچی! هیچی!» و برگشته! اگه شما سابقه کار تو تیم یا با دوستان رو داشته باشین حتما این تجربه رو داشتین.

بله، این دقیقا اتفاقی هست که خیلی از بزرگان (از برنامه‌نویسی گرفته تا عرفان و فلسفه) گفته اند که وقتی مسئله را برای کسی شرح دهی به جوانبی از آن آگاه می شوی که وقتی داخل آن هستی آنها را نمی بینی.

چرا این اتفاق می افتد؟ برای اینکه ذهن ما معمولا شرایطی که در آن قرار داریم را بدلیل اینکه برای ما بدیهیست در مسیر تفکر در مورد خود مشکل، کنار میگذارد و وقتی شما می خواهید برای کسی شرح دهید اول باید آنها را توضیح دهید تا بتوانید برسید به اصل مشکل، یعنی در واقع باید کمی بیرون بیایید و از بیرون شروع کنید به توضیح دادن تا برسید به اصل موضوع و در خلال این بیرون آمدن در بسیاری از زمانها ریشه مشکل پیدا میشود.


مزیتهای دیگری هم این موضوع دارد. اول اینکه باعث رشد مهارتهای ارتباطی ما در تیم خواهد شد که گفتیم از مهمترین مهارتهای افراد در تیم است. وقتی می خواهید سوال بپرسید در واقع قصد دارید چیزی از هم تیمی یا همکار خود بخواهید و قطعا برای اینکه از کسی چیزی بخواهیم باید قبلا از اینکه آن فرد به خواسته ما اهمیتی می دهد مطمئن باشیم. همین باعث میشود که ما همیشه سعی در بهبود روابط خودمان داشته باشیم.


هم اینکه با سوال پرسیدن اول به خودمان و بعد به دیگران می فهمانیم که ما کامل نیستیم و همواره ممکن هست نقاط ضعفی هم داشته باشیم. که این مهم، هم جلوی غرور کاذب ما و هم ذهنیت منفی دیگران نسبت به ما رو خواهد گرفت که در نهایت به بهبود رابطه بین ما و دیگر افراد تیم خواهد انجامید. فرض کنید یک برنامه‌نویس با سابقه یک موضوع یا مشکلی را با همکاری که کم تجربه‌تر هست مطرح کند، قطعا این باعث میشود که آن فرد احساس بهتری نسبت به همکار خود داشته باشد و متوجه شود که فقط او نیست که نقاط ضعف یا ایراداتی دارد.


البته که باید توجه داشت که سوال پرسیدن های پی در پی و بدون فکر هم قطعا طبعات منفی خواهد داشت در تیم، پس همیشه اول خوب به موضوع فکر کنید و در نهایت اگر راه حلی پیدا نکردین از پرسیدن آن نترسید!