چه کنیم با سیزیفیک ؟!


سیزیف یکی از قهرمانان اساطیر یونانی بود که از سوی خدایان تنبیه شد تا یک گلوله سنگ بزرگ را به بالای تپه ببرد، گلوله سنگی به پایین قل بخورد و سیزیف تا ابد این کار را تکرار کند !

لذا وقتی کاری انجام دهیم که حس رضایت مندی از آن نداشته باشیم، در یک موقعیت سیزیفیک قرار خواهیم داشت. شاید برخی اوقات یک پروژه ای را انجام داده ایم و علی‌رغم سخت کوشی ها و مشقات سپری شده، به رضایتمندی که انتظار میرفته است، نرسیده باشیم.

اما اینجا احتمالا چند حالت پیش آمده است :

  1. ما یک انسان کمالگرا هستیم و هر کاری می‌کنیم جلب رضایت ایجاد نمی‌شود .
    کمالگرایی یک شاخص آزار دهنده برای شما و تیم هست،‌ و باید برطرف شود.
  2. ما یک انسان کمالگرا به حساب نمی‌آییم، اما انگیزه ادامه کار و زندگی به نتیجه فعالیت های ما ارتباط مستقیم دارد.
    کار و زندگی نیاز به تفکیک دارند که اثرات یکی بر دیگری نمایان نشود، اما اگر این اتصال اجباری هست، بدون شک باید اهداف کاری را تغییر داد و زندگی را حفظ کرد.
  3. هیچکدام از فوق، دوست نداریم کار بی‌فایده و مذبوحانه انجام دهیم.
    اول باید دید ملاک نتیجه کار چطور بدست آمده است؟ شاید کار انجام شده توسط ما آنقدرها هم بی‌فایده نبوده و از بی اطلاعی ما بوده است. اما اگر بعد از بررسی و اطمینان هیچ فایده ای در حال و آینده نزدیک وجود ندارد ، بلاشک اهداف اولیه کار مشکل داشته اند و باید بازبینی شوند.

در همه موارد بالا هم دو موقعیت برای ما وجود دارد :

  1. ما تصمیم گیرنده نهایی هستیم.
    پس با توجه به حالات فوق تغییر مسیر مشخص هست و باید انجام شود.
  2. ما تابعی از تصمیم گیرنده هستیم.
    اگر مطمئن هستیم وضعیت سیزیفیک ایجاد شده است، با مشورت تصمیم گیرنده یا باید موقعیت اصلاح شود و یا بر اساس حالات فوق، خودمان از ادامه مسیر کناره بگیریم.

در کل اینطور به نظر می‌رسد که مهمترین ملاک رضایت مندی از انجام عملکرد و یا هدف نهایی کار، از سوی مشتری و یا استفاده کننده نهایی از خدمات شفاف می گردد و بدون شک در ایجاد انگیزه برای ادامه فعالیت، تاثیر مستقیم خواهد داشت.
اما در اثر سستی در بررسی و ارزیابی عملکرد ، بازخوردی از این انگیزش معمولا ارائه نشده و شاید به اشتباه موجب بروز موقعیتهای سیزیفیک در نیروهای عامل شود.