مترجم و نویسنده | کلیهی شعبات: linktr.ee/pooruyo
مفهوم قطرهچکانی در چشم سیلکو
صحنههای قطرهچکونی سیلکو توی چشم چپ خودش، توی فصل اول سریال Arcane، کمی عجیب، یا مورمورکننده، به نظر میرسه؛ ولی در ادامه به شیش مفهوم اشاره میکنم که از این عمل سیلکو برداشت کردم و مستقیماً به شخصیتپردازی اون مربوط میشه و عاملی برای داستانگویی سریالـه.
ارتباط قوی بین سیلکو و جینکس
انسان وقتی میبینه که فردی برای کمک به کسی که دوستش داره، برخلاف ذات و عادت خودش عمل میکنه، طبیعتاً، به وجد میاد و از این حس فداکاری فرد لذت میبره؛ چون عشق و وابستگی عمیق بین اون دو شخصیت رو ازاینطریق بهخوبی احساس میکنه.
جینکس هم شخصیتی پرجنبوجوش و آشوبگره که حتی توی آزمایشگاه (خونه؟) خودش، موقع انجام آزمایش، هم یک جا آروم نمینشینه. بااینحال، وقتی نوبت به قطرهچکونی چشم سیلکو میرسه، اون رو با دقت، حساسیت و آرامش کامل انجام میده.
سیلکو هم بااینکه هیچوقت از خودش ضعف نشون نمیده، توی این فرایند کاملاً به جینکس اعتماد میکنه؛ فرایندی که دردکشیدنِ (نقطهضعف) اون رو به فردی دیگه (جینکس) نشون میده.
عجیببودن رابطهی سیلکو و جینکس
بازیگوشی فیزیکی یک دختر نوجوون با پدر ناتنیـش کمی مورمورکننده و غیرمعمول به نظر میرسه و فکر میکنم تیم سازنده عامدانه این مفهوم رو پیاده کرده. البته این امر صرفاً برای جلب توجه نبوده، بلکه هدف، نمایش ذهنیت بچگانهی جینکس بوده. مسلماً، آسیب روحی واردشده به پاودر اونقدر شدید بوده که باعث شده فقط بهلحاظ جسمی رشد کنه و چنین نتیجهای بههمراه داشته باشه.
علاوهبر این، اون هر بار برای تزریق دارو روی زانوهای پدرش میشینه که، مجدداً، عملی بچگانه محسوب میشه.
اعتیاد سیلکو
سیلکو از مادهی مخدری استفاده میکنه که خودش میفروشه. شخصیتهایی مثل «تونی مونتانا» به ما یاد دادن که انجام چنین کاری بههیچعنوان عاقبت خوبی نداره. البته سیلکو مراقبـه تا توی این قضیه زیادهروی نکنه؛ بااینحال، این اقدامـش باعث میشه تا اعتبار تصمیماتـش توی روند داستان زیر سؤال بره.
دلتنگی سیلکو برای جینکس
تیم سازنده از این صحنهها استفادهی زیرکانهای داره و توی آخرین نمایش قطرهچکونی، جای خالی جینکس رو به سیلکو (و بیننده) نشون میده.
وسیلهای برای ابراز خشم جینکس
درست بعداز ماجرای دلتنگی، جینکس از این فرایند برای ارضای خشم خودش استفاده میکنه و این بار میبینیم که دیگه با دقت و حساسیت این کار رو انجام نمیده.
هدف سیلکو توی زندگی
چشم چپ سیلکو نمادی از همون آیندهایـه که اون برای «ملت زاون» در نظر داره؛ آیندهای که توش مردمـش به استقلال و آزادی میرسن. جالبـه که اون (بهجز اِمبسا، مادرِ مِل) تنها شخصیت توی این داستانـه که برای آیندهی دور برنامهریزی کرده و هدفی جدی داره.
توی قسمت اول، سیلکو، با نهایت دقت و آرامش، خودش قطرهچکونی (بخونین: «فرایند رسیدن به استقلال برای ملت زاون») رو انجام میده، بدون اینکه نیازمند به کمک کسی باشه. هیچ اشتباهی ازش سر نمیزنه و هیچ درنگی نداره و هدفی خالص و مشخص توی ذهنش شکل گرفته. ولی، بهمرور زمان، اون و هدفـش هر دو به عاملی جدید به نام «جینکس» وابسته میشن.
اگر جینکس نبود، اون هرگز نمیتونست بالاشهریها رو تا حدی بترسونه که اونا تصمیم به صلح بگیرن. سیلکو اونقدر بهلحاظ سیاسی و احساسی به جینکس وابستهست که دیگه نمیتونه بهراحتی، مثل گذشته، «قطره بچکونه». اون دیگه تمرکز گذشته رو نداره و دیدش تار شده. به همین دلیلـه که جینکس یکهویی ظاهر میشه و میگه: «بذار کمکت کنم!»
در واقع برداشت دیگه از این حرف جینکس اینـه که:
تو عقب بشین و فرمون رو بده دست من.
انگار که جینکس داره رفتهرفته جانشین سیلکو میشه تا، با حفظ میراثـش، مردم زاون رو به اون مقصدی برسونه که لایقشونـه و همیشه آرزوی سیلکو بود.
مطلبی دیگر از این انتشارات
تقاطع ذهنها
مطلبی دیگر از این انتشارات
چشم جهانبین
مطلبی دیگر از این انتشارات
تراوش یک کرم شبتاب