ملکه و کندوی عسل | نگاهی بر قسمت چهارم انیمه‌ی Heavenly Delusion

این نوشته اولین بار حدود یک سال پیش ایجاد و منتشر شد. این بار مجدداً آن را به اشتراک می‌گذارم تا شاید همچنان برای برخی مخاطبان مفید باشد؛ حداقل برای کسانی که هنوز این انیمه را تماشا نکرده‌اند. در واقع، این مطلب واکنش اولیه‌ی من به تماشای این قسمت است.

قسمت چهارم انیمه‌ی Heavenly Delusion نیز پشت‌سر گذاشته شد و ما مجدداً با حجم مناسبی از اکشن و معما روبه‌رو بودیم. بالاخره، به برخی سؤالات درباره‌ی آموزشگاه پاسخ داده شد و حداقل این موضوع را متوجه شدیم که آن مکان در باطن خود هیچ شباهتی با بهشت ندارد.

میمی‌هیمه، مخالفت در کارش نیست.
میمی‌هیمه، مخالفت در کارش نیست.

میمی‌هیمه در این قسمت سکانس خاص خود را داشت و با موافقت با پیشنهاد جسورانه‌ی شیرو (به این شرط که فقط برای مدتی کوتاه باشد) مخاطبان را غافل‌گیر کرد؛ هرچند توانست به طنز ماجرا اضافه کند.

https://www.aparat.com/v/le6RF

خانم Asuka Suzuki با انیمیشن ماهرانه‌ی خود در سکانس فرار حسابی گل کاشت و سلسله کات‌های جالبی را پیاده کرد که باعث شد یک فرار ساده به اتفاقی پویاتر و جنجالی‌تر تبدیل شود.

https://www.aparat.com/v/e59b91r
https://www.aparat.com/v/xwTeg
بازیگری دل‌نشین شخصیت توکیو

نقطه‌ی اوج این قسمت انیمیشن خانم Hana Okutani است. با نگاهی به کارنامه‌ی او، می‌توان فهمید که او از آن دسته انیماتورهای تازه‌کاری است که شروع پرقدرتی داشته است. او در سکانس اعتراف توکیو به کُنا نیز صرفاً نمایش قدرت می‌کند و یک بازیگری جذاب و زیرکانه از توکیو را به بیننده نشان می‌دهد.

به حس معذب‌بودن توکیو دقت کنید که چطور همزمان منجر به ایجاد حس صمیمیت بین او و کُنا می‌شود؛ اما همزمان باعث می‌شود که مخاطب با خود فکر کند که شاید این قضیه هم مصنوعی است و احساسات بچه‌ها نیز توسط کسی یا چیزی دیگر کنترل می‌شود.

شخصاً، از دوگانگی‌های این انیمه لذت می‌برم!

قاب‌بندی
قاب‌بندی
قاب‌بندی
قاب‌بندی
قاب‌بندی
قاب‌بندی
قاب‌بندی
قاب‌بندی

ما هر هفته توسط انیماتورهای بااستعداد این اثر مسحور می‌شویم و شکی در آن نیست؛ اما من این بار به‌طور ویژه از کارگردانی آقای Takashi Otsuka بسیار لذت بردم. به‌عنوان کسی که هیچ آشنایی‌ای با مانگای این اثر ندارد، باید بگویم که این آموزشگاه واقعاً جای ترسناکی است و قاب‌بندی‌های این هنرمند نیز به القای حس مورمورکننده‌ی فضای سرد آموزشگاه کمک شایانی کرده است.

https://www.aparat.com/v/F9HTZ
سکانس خنده‌دار فرار توکیو و کوکو

به این موضوع دقت کنید که از لحظه‌ی فرار توکیو و کوکو، چطور سبک انیمیشن به‌نوعی شل‌ووِل‌تر می‌شود و به طنز قضیه اضافه می‌کند. این سکانس بدون اعمال این حرکت نیز به‌خودی‌خود بامزه بود؛ مخصوصاً، با آن ژست پیش‌فرض و مسخره‌ی توکیو که انگار مغزش برای چند لحظه متوقف شد.

https://www.aparat.com/v/v60lb04
https://www.aparat.com/v/ilS0h
تمایز بین فیزیک توکیو و کوکو

نهایت وسواس و دقت انیماتورها در این اثر را می‌توان در لحظه‌ی ورود توکیو و کوکو به اتاق نوزادان مشاهده کرد. بااین‌که مشخصاً تلاشی برای اجرای بازیگری پرجزئیات شخصیت‌ها در این سکانس صورت نگرفته است، اما تفاوت فیزیک کوکو و توکیو از نحوه‌ی ورودشان به اتاق کاملاً ملموس است!

تاریخ دوربین‌ها
تاریخ دوربین‌ها
تاریخ دوربین‌ها
تاریخ دوربین‌ها

از نکات جالب‌توجه این قسمت تاریخی بود که در تصویر دوربین‌های مداربسته دیده شد.

با توجه به روند تغییر تاریخ در دو تصویر بالا (اولین عدد از سمت چپ تغییر نکرد)، متوجه می‌شویم که فرمت تاریخ به‌صورت روز/ماه/سال است؛ در نتیجه (همان‌طور که در بررسی قسمت سوم حدس زده شد)، همه‌ی سکانس‌های داخل دیوار مربوط به چند سال قبل از شروع آخرالزمان هستند!

پس نوزادان همان آدم‌خوارهای آینده‌اند؟

شباهت چهره‌ی توکیو به مارو نیز دیگر برایم منطقی شد. توکیو می‌تواند مادر مارو باشد و تفاوت زمانی بین‌شان نیز کاملاً منطقی است. توانایی لمس مارو قطعاً از یک پدر یا مادر معمولی به او نرسیده است.

ناگفته نماند که نقاشی‌ای که پیش‌از این، کُنا به‌طور اختصاصی به توکیو می‌دهد، یک جنین/نوزاد هست. شاید کُنا پدر مارو است؟ آیا کُنا آینده را نقاشی می‌کند؟

نقاشی ماهی نیز به کوکو داده می‌شود و کوکو مشابه با آن ماهی حرکت می‌کند و جنب و جوش دارد.

توکیو نامرئی می‌شود!
توکیو نامرئی می‌شود!

بخش عجیب دیگر در این قسمت که احتمالاً همه متوجه آن شدند، دیده‌نشدن بچه‌ها (یا به‌طور دقیق‌تر، توکیو) داخل تصویر دوربین مداربسته بود.

نکته‌ی جالب این است که هر صحنه‌ای که بچه‌ها داخل تصویر دیده نمی‌شدند (و به مخاطب نشان داده می‌شد)، مربوط به حضور توکیو بود، نه کوکو!

فکر می‌کنم سه احتمال برای این قضیه وجود دارد:

  • هوش مصنوعی (مینا) نمی‌خواهد که بچه‌ها دیده شوند؛ چون می‌خواهد بداند آن‌ها در اوقات فراغت‌شان به چه اموری می‌پردازند.
  • نوزادان توانایی دست‌کاری دوربین مداربسته را دارند و شاید چون از تنهایی حوصله‌شان سر رفته بوده، می‌خواستند توکیو و کوکو کنارشان بمانند و هیچ‌کس متوجه نشود. این موضوع بعید نیست، چون وقتی نوزاد نام "تو-کی-یو" را صدا می‌زند، نشان می‌دهد که هوش بسیار بالایی دارد. البته، این مورد برای صحنه‌ی دیده‌نشدن توکیو در هنگام بالارفتن از دیوار، با کمک ربات، صدق نمی‌کند؛ چون نوزادان نمی‌توانستند چنین چیزی را تشخیص دهند... می‌توانستند؟
  • کوکو یا توکیو چنین قدرتی دارند (که خودشان از آن بی‌خبر هستند) و به‌طور ناخودآگاه، وقتی در خطر هستند، فعال می‌شود.
Nigete!
Nigete!

آخرین حرف تارائوی مرحوم هنوز در گوشم است...