تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

چه چیزی توی عمق این شعر هایکوی ساده نهفته‌ست؟
چه چیزی توی عمق این شعر هایکوی ساده نهفته‌ست؟

هایکو سبکی از شعر ژاپنیـه که ساختار خیلی کوتاهی داره. هرکدوم از شعرهای هایکو شامل سه خط می‌شن که به‌صورت ۵-۷-۵ چیده شدن؛ یعنی پنج هجا توی خط اول، هفت هجا توی خط دوم و پنج هجا توی خط سوم. در ادامه، یک نمونه‌ی معروف از این سبک شعر رو آوردم. ماتسوئو باشو، بزرگ‌ترین شاعر سبک هایکو، سال ۱۶۸۶، این شعر رو سروده‌:

古池や                   蛙飛び込む                    水の音
Fu-ru-i-ke-ya     ka-e-ru-to-bi-ko-mu     mi-zu-no-o-to
برکه‌ای قدیمی / قورباغه‌ای به داخل پرید / صدای آب

برداشت کوتاهی از این شعر رو توی این مطلب آوردم.

بااین‌که، یا به این دلیل که، جملات و عبارات شعرهای هایکو کوتاه هستن، یک شاعر خبره می‌تونه کلماتی رو انتخاب کنه که بیشتر از یک معنی داشته باشن. این شعر باشو هم درباره‌ی قورباغه‌ها نیست و یا، حداقل، موضوعـش فقط درباره‌ی قورباغه‌ها نبوده. اون درحال توصیف مفهومی از «سکوت»ـه.

بااین‌حال، جزئیات دیگه‌ی این شعر، مثل منظره، برکه و قورباغه به تصورات شخصی خواننده مربوط می‌شه؛ حتی نوع سکوت. آیا منظور باشو یک مکان آرومـه یا به روحی اشاره می‌کنه که به آرامش رسیده؟ علت اصلی جذابیت این سبک از شعر، دقیقاً، همین پیچیدگی، در عین سادگی، اونـه. تعداد کلماتِ این اشعار کمـه، ولی عمق مفاهیمی که اون کلمات به خواننده القا می‌کنه، انتها نداره؛ هرچند، هر هایکویی هایکو نیست.

آیا این برکه توی محوطه‌ی یک قصر قرار داره یا توی حیاط یک خونه‌ی متروکه، مثل فیلم Ugetsu (۱۹۵۳)؟ یا شاید مردابی توی اعماق جنگلـه؟ این برکه چه وسعتی داره؟ از نظر من، این برکه نه خیلی بزرگـه و نه زیادی کوچیک؛ برگ‌های درخت‌ها توی فصول مختلف روی سطح آب فرود میان و برکه توی جنگلی خلوت و متروکه قرار داره. حدود یک قرن قبل‌از این‌که باشو این شعر رو بنویسه، ژاپن درگیر جنگ‌های ایالتی بود. در نتیجه، این برکه می‌تونه توی دورانی که هوا از جاه‌طلبی و بوی مرگ پر شده بود، جنگ‌های زیادی رو به خودش دیده باشه و قدم‌های بی‌شماری از سربازها رو توی خودش تحمل کرده باشه. ولی این طوفان دیگه رد شده و فضای آرومی ایجاد شده. فاتحان و شکست‌خوردگان جنگ، همگی، از دنیا رفتن و تنها چیزی که می‌تونه آرامش و یکنواختی این برکه رو به هم بزنه، یک قورباغه‌ی ناچیزه. این برداشت من از این شعره؛ گرچه توی دنیای هایکو خبری از برداشت درست نیست. هر مفهومی که یک شعر توی ذهن‌تون ایجاد کنه، برداشت درست هم همونـه.

قسمت پایانی سریال Shogun (۲۰۲۴) حول یک شعر هایکو روایت می‌شه. ازاونجاکه شعرهای هایکو به بازی با کلمات پیچیده معروف هستن، ترجمه‌ی اونا کار خیلی سختیـه. بااین‌حال، می‌شه گفت که مترجم‌های انگلیسی رسمی (زیرنویس) این سریال، تاحدامکان، از پس این کار براومدن. به‌هرحال، اگر متوجه مفهوم عمیقِ این شعر نشدین، پس نکات جذابی از پایان‌بندی این قصه رو از دست دادین.

مطالبی که در ادامه نوشتم، چیزی از داستان سریال رو لو نمی‌ده، بااین‌حال اگر سریال رو تماشا نکردین، پیشنهاد می‌کنم قبل‌از خوندن ادامه‌ی این مطلب، حتماً اون رو تموم کنین.

ماریکو و اوچیبا توی قسمت نهم، با همدیگه شعری می‌گن. این کار یک سرگرمی ژاپنی مرسوم به نام «رنگا»ست؛ هنر جملات به‌هم‌پیوسته. در واقع، هایکویی که امروزه با اون آشنایی داریم، ابتدا به این صورت استفاده می‌شده که هدفـش سرگرمی شعرا و مخاطب‌هاشون بوده؛ یعنی هایکو همون چند خط ابتدایی رنگاست.

قانون این بازی به این شکلـه: کسی که اول شروع می‌کنه، یک شعر با ساختار ۵-۷-۵ می‌گه و نفر بعدی با شعری با ساختار ۷-۷ اون رو تکمیل می‌کنه. این سرگرمی بین افراد باسواد و رده‌بالای ژاپن قدیم خیلی رایج و محبوب بود (امروزه هم بین طرف‌دارهای این سبک هنوز استفاده می‌شه). یکی از قوانین سفت‌وسخت این بازی اینـه که مضمون شعر باید با حال‌وهوای فصل فعلی (مثل بهار و شکوفه‌ها یا زمستون و برف) هم‌خوانی داشته باشه و، همچنین، پاسخ دومین شرکت‌کننده هم باید با شعر اول در تفاهم باشه تا بتونه اون رو به‌خوبی تکمیل کنه.

در ادامه، مشاعره‌ی بین دو شخصیت رو آوردم که توی روایت دو قسمت پایانی سریال، نقش کلیدی ایفا می‌کنه.

ماریکو:
雪ながら     ゆうべにかすむ       枯れ枝かな
yu-ki-na-ga-ra   yu-u-be-ni-ka-su-mu  ka-re-e-ka-na
برف می‌ماند / پوشیده در مه شب / شاخه‌ای بی‌برگ
اوچیبا:
風なおふきて  花は花なれ
ka-ze-na-o-fu-ki-te ha-na-wa-ha-na-na-re
باد همچنان می‌وزد / اما گُل‌ها گُل می‌مانند

مفهوم مستقیم و واضح این شعر اینـه که یک گل حتی در دشوارترین شرایط هم رشد می‌کنه. ولی این شعر برای دوست‌داران بازی رنگا، مثل ماریکو و اوچیبا، رنگ‌وبوی متفاوت و البته ناخوشایندی داره. همون‌طور که قبل‌تر بهش اشاره کردم، این بازی قوانین سفت‌وسختی داره. مهم‌ترین قانونـش رو می‌شه اهمیت بالای استفاده از یک کیگو، توسط هر بازیکن (شاعر)، در نظر گرفت. کیگو به واژه‌ای توی این اشعار گفته می‌شه که به یکی از چهار فصل سال اشاره داره. گفتنیـه که بخش اعظم فرهنگ سنتی ژاپن حول چهار فصل سال بنا شده. بازیکنی که حرفه‌ای باشه، این موضوع رو، به‌خوبی، می‌دونه که قبل‌از شروع رنگا باید یک کیگوی متناسب با فصل فعلی رو انتخاب کنه. در غیر این صورت، موقعیت طوری می‌شه که، به‌عنوان مثال، انگار فرد توی اوج گرمای تابستون با کاپشن و شال‌وکلاه از خونه خارج شده.

بااین‌حال، توی مشاعره‌ی این دو شخصیت، دقیقاً، همین اتفاق می‌افته. این صحنه توی فصل بهار قرار داره که معروف به فصل شکوفه‌هاست، ولی شعر ماریکو با واژه‌ی «یوکی» (yuki) آغاز می‌شه که یک کیگوی واضح به معنای «زمستان»ـه و با عبارت «شاخه‌ی بی‌برگ» به اتمام می‌رسه که اشاره به اواخر پاییز یا خود زمستون داره. این انتخاب ماریکو حتی باعث تعجب یابوشیگه می‌شه که اون رو یک «اشتباه خجالت‌آور» در نظر می‌گیره. ولی ما قبل‌از این ماجرا می‌دونیم که ماریکو به‌هیچ‌وجه یک شاعر آماتور نیست و امکان نداره که مرتکب چنین اشتباه فاحشی بشه. موضوعی که یابوشیگه، و حتی شاید مترجم‌های انگلیسی رسمی سریال، به‌درستی متوجه نمی‌شن، اینـه که این شعر دوپهلوئـه.

«آخه کدوم آدم عاقلی توی بهار درباره‌ی شاخه‌های بی‌برگ شعر می‌گه؟»
«آخه کدوم آدم عاقلی توی بهار درباره‌ی شاخه‌های بی‌برگ شعر می‌گه؟»

در واقع، ماریکو با سرودن این شعر، به‌طور مخفیانه به اوچیبا پیامی می‌رسونه. واژه‌ی «یوکی» به معنای «زمستون»ـه، ولی همچنین معنای «رفتن» می‌ده (هم‌آوایی). واژه‌ی «کارِدا» به معنی «بی‌برگ»ـه، ولی با توجه به موقعیت، می‌تونه مفهوم «پوسیدگی» و «مُردگی» رو منتقل کنه؛ در نتیجه، قطعاً اوچیبا متوجه پیام ثانویه‌ی ماریکو شده که شاید بشه اون رو به این صورت آورد:

اگر بروی / در دل تاریکی / خواهی مُرد

جواب اوچیبا رو هم نباید فراموش کرد. نیمه‌ی دوم بخش آخر شعر اوچیبا، به‌طور ویژه، توجه من رو به خودش جلب کرد: عبارت «ha-na-na-re». این عبارت همون بخش «گُل می‌مانند» از جمله‌ی «اما گُل‌ها گُل می‌مانند» هست، ولی، همچنین، با واژه‌ی «hanare» هم‌آوایی داره که معنای «جداشدن» یا «ترک‌کردن» می‌ده. جواب اوچیبا هم به همون اندازه زیباست و فقط شعری درباره‌ی گل‌وبلبل نیست. شاید بشه شعر اون رو به این صورت ترجمه/تفسیر کرد:

وقتی باد بوزد / من خواهم رفت

این مفهوم، توی مکالمه‌ی جذاب یابوشیگه و توراناگا، توی قسمت آخر، مجدداً، به‌شکل زیرکانه‌ای بیان می‌شه:

یابوشیگه:
چه حسی داره وقتی باد طبق میل شما می‌وزه؟
توراناگا:
من باد رو کنترل نمی‌کنم؛ فقط موقعیتش رو بررسی می‌کنم.

با درنظرگرفتن شعر ماریکو و اوچیبا، می‌شه با قطعیت گفت که توراناگا باد رو به بهترین شکل بررسی کرد و طبق همون نقشه ریخت. حداقل، این برداشت من از این شعر زیباست.