هنر اشاره‌ی ضمنی در سریال Shogun

چه چیزی در عمق این شعر هایکوی ساده نهفته است؟
چه چیزی در عمق این شعر هایکوی ساده نهفته است؟

هایکو سبکی از شعر ژاپنی است که ساختار بسیار کوتاهی دارد. هر یک از شعرهای هایکو شامل سه خط می‌شوند که به‌صورت ۵-۷-۵ چیده شده‌اند؛ یعنی پنج هجا در خط اول، هفت هجا در خط دوم و پنج هجا در خط سوم. در ادامه، مثالی معروف از این سبک شعر را آورده‌ام. ماتسوئو باشو، بزرگ‌ترین شاعر سبک هایکو، در سال ۱۶۸۶ این شعر را سروده‌ است:

古池や                   蛙飛び込む                    水の音
Fu-ru-i-ke-ya     ka-e-ru-to-bi-ko-mu     mi-zu-no-o-to
برکه‌ای قدیمی / قورباغه‌ای به داخل پرید / صدای آب

برداشت کوتاهی از این شعر را در این مطلب آورده‌ام.

علی‌رغم این‌که (یا به‌این‌دلیل که) جملات و عبارات اشعار هایکو بسیار کوتاه هستند، یک شاعر خبره می‌تواند کلماتی را انتخاب کند که بیش از یک معنی داشته باشند. این شعر باشو نیز درباره‌ی قورباغه‌ها نیست و یا حداقل موضوع آن فقط درباره‌ی قورباغه‌ها نبوده است. او در حال توصیف مفهومی از سکوت است.

بااین‌حال، جزئیات دیگر در این شعر، مثل منظره، برکه و قورباغه به تصورات شخصی خواننده مربوط می‌شود؛ حتی نوع سکوت. آیا منظور باشو مکانی آرام است یا به روحی اشاره می‌کند که به آرامش رسیده است؟ علت اصلی جذابیت این سبک از شعر دقیقاً همین پیچیدگی در عین سادگی آن است. تعداد کلمات در این اشعار بسیار کم است، اما عمق مفاهیمی که آن‌ها به خواننده القا می‌کنند، انتها ندارد. هرچند، هر هایکویی هایکو نیست.

آیا این برکه در محوطه‌ی یک قصر قرار گرفته است یا در حیاط یک خانه‌ی متروکه (مثل فیلم Ugetsu)؟ یا شاید مردابی است در اعماق جنگل؟ این برکه چه وسعتی دارد؟ از نظر من، این برکه نه خیلی بزرگ است و نه زیادی کوچک؛ برگ‌های درختان در فصول مختلف روی سطح آب فرود می‌آیند و برکه در جنگلی خلوت و متروکه قرار دارد. حدود یک قرن پیش‌از این‌که باشو این شعر را بنویسد، ژاپن درگیر جنگ‌های ایالتی بود. در نتیجه، این برکه می‌تواند در دورانی که هوا از جاه‌طلبی و بوی مرگ پر شده بود، جنگ‌های زیادی را به خود دیده و قدم‌های بی‌شماری از سربازان را در خود تحمل کرده باشد. اما این طوفان دیگر رد شده و فضای آرامی ایجاد شده است. فاتحان و شکست‌خوردگان جنگ، همگی، از دنیا رفته‌اند و تنها چیزی که می‌تواند آرامش و یکنواختی این برکه را بر هم بزند، یک قورباغه‌ی ناچیز است. این برداشت من از چنین شعری است، گرچه در دنیای هایکو خبری از برداشت درست نیست. هر مفهومی که یک شعر در ذهن‌تان ایجاد کند، برداشت درست نیز همان است.

قسمت پایانی سریال Shogun حول یک شعر هایکو روایت می‌شود. ازآنجاکه اشعار هایکو به بازی با کلمات پیچیده معروف هستند، ترجمه‌ی آن‌ها کاری بسیار دشوار است. بااین‌حال، می‌توان گفت که مترجمان انگلیسی رسمی (زیرنویس) این سریال تاحدامکان از پس آن برآمده‌اند. درهرحال، اگر متوجه مفهوم عمیق نهفته در این شعر نشدید، پس نکات جذابی از پایان‌بندی این قصه را از دست داده‌اید. مطالبی که در ادامه نوشته‌ام، چیزی از داستان سریال را لو نمی‌دهد، بااین‌حال اگر سریال را تماشا نکرده‌اید، پیشنهاد می‌کنم قبل از خواندن ادامه‌ی این مطلب، حتماً آن را تمام کنید.

ماریکو و اوچیبا در قسمت ماقبل آخر (نهم) با یکدیگر شعری می‌سرایند. این کار یک سرگرمی ژاپنی مرسوم به نام «رنگا» است؛ هنر جملات به‌هم‌پیوسته. در واقع، هایکویی که امروزه با آن آشنا هستیم، در گذشته ابتدا به این صورت استفاده می‌شده که موجب سرگرمی شاعران و مخاطبان بوده است؛ یعنی هایکو همان چند خط ابتدایی رنگا است.

قانون این بازی به این شکل است: کسی که اول شروع می‌کند، یک شعر با ساختار ۵-۷-۵ می‌گوید و نفر بعدی با شعری با ساختار ۷-۷ آن را تکمیل می‌کند. این سرگرمی در میان افراد باسواد و رده‌بالای ژاپن قدیم بسیار رایج و محبوب بود (امروزه نیز در میان طرفداران این سبک همچنان استفاده می‌شود). یکی از قوانین سفت‌وسخت این بازی این است که مضمون شعر باید با حال و هوای فصل فعلی (مثل بهار و شکوفه‌ها یا زمستان و برف) هم‌خوانی داشته باشد و همچنین پاسخ دومین شرکت‌کننده نیز باید با شعر اول در تفاهم باشد تا بتواند آن را به‌خوبی تکمیل کند.

در ادامه، مشاعره‌ی بین دو شخصیت را آورده‌ام که در روایت دو قسمت پایانی سریال نقشی کلیدی ایفا می‌کند.

ماریکو:
雪ながら     ゆうべにかすむ       枯れ枝かな
yu-ki-na-ga-ra   yu-u-be-ni-ka-su-mu  ka-re-e-ka-na
برف می‌ماند / پوشیده در مه شب / شاخه‌ای بی‌برگ
اوچیبا:
風なおふきて  花は花なれ
ka-ze-na-o-fu-ki-te ha-na-wa-ha-na-na-re
باد همچنان می‌وزد / اما گل‌ها گل می‌مانند

مفهوم مستقیم و واضح این شعر این است که یک گل حتی در دشوارترین شرایط نیز رشد می‌کند. اما این شعر برای دوست‌داران بازی رنگا، مثل ماریکو و اوچیبا، رنگ‌وبوی متفاوت و البته ناخوشایندی دارد. همان‌طور که پیش‌تر به آن اشاره کردم، این بازی قوانین سفت‌وسختی دارد. مهم‌ترین قانون آن را می‌توان اهمیت بالای استفاده از یک کیگو (kigo)، توسط هر بازیکن (شاعر)، در نظر گرفت. کیگو به واژه‌ای در این اشعار گفته می‌شود که به یکی از چهار فصل سال اشاره دارد. گفتنی است که بخش اعظم فرهنگ سنتی ژاپن حول چهار فصل سال بنا شده است. بازیکنی که حرفه‌ای باشد، این موضوع را به‌خوبی می‌داند که پیش‌از شروع رنگا باید یک کیگوی متناسب با فصل فعلی انتخاب کند. در غیر این صورت، موقعیت به‌گونه‌ای می‌شود که، به‌عنوان مثال، انگار فرد در اوج گرمای تابستان با کاپشن و شال‌وکلاه از خانه خارج شده است.

بااین‌حال، در مشاعره‌ی این دو شخصیت دقیقاً چنین اتفاقی می‌افتد. این صحنه در فصل بهار قرار دارد که معروف به فصل شکوفه‌هاست، اما شعر ماریکو با واژه‌ی «یوکی» (yuki) آغاز می‌شود که یک کیگوی واضح به معنای «زمستان» است و با عبارت «شاخه‌ی بی‌برگ» به اتمام می‌رسد که اشاره به اواخر پاییز یا خود زمستان دارد. این انتخاب ماریکو حتی باعث تعجب یابوشیگه می‌شود که او آن را یک «اشتباه خجالت‌آور» در نظر می‌گیرد. اما ما پیش‌از این ماجرا می‌دانیم که ماریکو به‌هیچ‌وجه یک شاعر آماتور نیست و امکان ندارد که مرتکب چنین اشتباه فاحشی بشود. موضوعی که یابوشیگه، و حتی شاید مترجمان انگلیسی رسمی سریال، به‌درستی متوجه نمی‌شوند، این است که این شعر دوپهلوست.

در واقع، ماریکو با سرودن این شعر، به‌طور مخفیانه به اوچیبا پیامی می‌رساند. واژه‌ی «یوکی» به معنای «زمستان» است، اما همچنین معنای «رفتن» می‌دهد (هم‌آوایی). واژه‌ی «کارِدا» به معنی «بی‌برگ» است، اما با توجه به موقعیت، می‌تواند مفهوم «پوسیدگی» و «مُردگی» را منتقل کند؛ در نتیجه، قطعاً اوچیبا متوجه پیام ثانویه‌ی ماریکو شده است که شاید بتوان آن را به این صورت آورد:

اگر بروی / در دل تاریکی / خواهی مُرد

پاسخ اوچیبا را نیز نباید فراموش کرد. نیمه‌ی دوم بخش آخر شعر او به‌طور ویژه توجه من را به خود جلب کرد: عبارت «ha-na-na-re». این عبارت همان بخش «گل می‌مانند» از جمله‌ی «اما گل‌ها گل می‌مانند» است، اما همچنین با واژه‌ی «hanare» هم‌آوایی دارد که معنای «جداشدن» یا «ترک‌کردن» می‌دهد. بنابراین، پاسخ اوچیبا نیز به همان میزان زیباست و فقط شعری درباره‌ی گل‌وبلبل نیست. شاید بتوان شعر او را به این صورت ترجمه/تفسیر کرد:

وقتی باد بوزد / من خواهم رفت

این مفهوم، در مکالمه‌ی جذاب یابوشیگه و توراناگا در قسمت پایانی مجدداً به‌شکل زیرکانه‌ای بیان می‌شود:

یابوشیگه:
چه حسی داره وقتی باد طبق میل شما می‌وزه؟
توراناگا:
من باد رو کنترل نمی‌کنم؛ فقط اونو بررسی می‌کنم.

با درنظرگرفتن شعر ماریکو و اوچیبا، می‌توان با قطعیت گفت که توراناگا باد را به بهترین شکل بررسی کرد و طبق آن نقشه ریخت. حداقل، این برداشت من از این شعر زیباست.