مترجم و نویسنده | linktr.ee/pooruyo
بررسی ارتباط عمیق مانگاهای Look Back و Chainsaw Man
این مطلب بخشی از داستان مانگاهای Chainsaw Man و Look Back را لو میدهد.
استاد Tatsuki Fujimoto یکی از محبوبترین (و عجیبترین) مانگاکاهای دنیای امروزِ سرگرمی است. مجموعهی Chainsaw Man، مشهورترین اثر او، توانسته قلب و روح بسیاری از مخاطبان مانگا را در سراسر جهان تسخیر و آنها را به طرفدارانی دوآتشه تبدیل کند، اما مسلماً این مانگا تنها اثر مشهورِ او نیست. مانگای Look Back یکی از شاهکارهای مدرنِ دیگر از این هنرمند محسوب میشود که برای خود هویت مستقلی پیدا کرده است؛ تاحدیکه بهزودی یک اقتباس انیمهی سینمایی (ساختهی استودیو Durian و بهکارگردانیِ Kiyotaka Oshiyama) از آن منتشر میشود. از نظر من، غافلگیرکنندهترین ویژگیِ این اثر نه داستان تلخوشیرینِ آن و نه فضاسازیِ دلنشینی است که در ژانرِ زندگیروزمره به تصویر کشیده شده است، بلکه این است که چنین مضامینی از تراوشاتِ ذهن همان مانگاکایی آمده که روایتِ دیوانهوار و پرآشوبِ Chainsaw Man را خلق کرده است.
اما این دو اثر علاوهبر داشتن مانگاکای مشترک، از جنبهای دیگر نیز با هم ارتباط دارند که تاحدی نامحسوس است و شاید تشخیص آن کار راحتی نباشد: نمادگراییِ فوجیموتو در این دو مانگا، مخصوصاً ماجرای «کاربرد دَرها». اگر از طرفداران مانگای Chainsaw Man باشید، بدون شک با آن دَرِ معروف در روایت نیز آشنا هستید؛ در نتیجه، وقتی میبینیم این دَر به جهانِ مانگای Look Back نیز راه یافته است، قطعاً (برای هر کسی که متوجهِ آن شده) جای سؤال باقی میگذارد.
در مانگای Look Back چه کسی پشتِ در بود؟
ظاهراً کیوموتو در پایان داستان به یک روح تبدیل میشود، اما حقیقتِ ماجرا چیزی فراتر از آن است.
دَرها در مانگای Look Back از همان ابتدا حضوری پررنگ و مهم دارند. فوجینو، شخصیت اصلیِ داستان، پساز فارغالتحصیلی از دبیرستان، از طرفِ معلم خود وظیفه پیدا میکند تا مدرک دیپلمِ دختری به نام «کیوموتو» را به خانهاش ببرد و تحویلِ او دهد. او پساز رسیدن به دَرِ خانه، زنگ دَر را میزند، اما کسی پاسخ نمیدهد؛ در نتیجه، وارد خانه میشود. اولین رشتهی ارتباطی بینِ این دو شخصیت زمانی شکل میگیرد که فوجینو روی یک کاغذ مخصوصِ مانگا روایتی کوتاه (با مضمون شوخی با ماجرای انزوای کیوموتو) ترسیم میکند و سپس تصادفاً کاغذ از دست او میافتد و از زیرِ در واردِ اتاقخوابِ کیوموتو میشود.
در واقع، مهمترین اتفاق در این داستان در همان ابتدای ماجرا رخ میدهد که کیوموتو پشت دَرِ اتاق خود حبس شده است و فوجینو کاغذی را سهواً از زیر در عبور میدهد. این اتفاق، زندگیِ دو انسانی را به یکدیگر مرتبط میکند که سرنوشتشان توسط لایهی باریک یک دَر از هم جدا شده بود. کیوموتو خود را پشت یک دَر پنهان میکرد؛ همان دَری که فوجینو او را از آن بیرون کشید. این ایدهی داستانی بهتنهایی بسیار قدرتمند و تأثیرگذار است، گرچه صرفاً یک نمونه از نحوهی استفادهی فوجیموتو از مفهومِ دَرها را نشان میدهد.
با دقتِ کافی متوجه میشویم که دَرها اغلب زمانی ظاهر میشوند که کیوموتو نیز در آن صحنه حضور داشته باشد. در صحنهای، کیوموتو و فوجینو با یکدیگر شروع به طراحیِ مانگا میکنند و میبینیم که دَرِ اتاقِ فوجینو در پسزمینه نمایان است. نکتهی مهم در این صحنه این است که بااینکه فوجینو و کیوموتو مجدداً در این اتاق نیز خود را از جهانِ بیرون جدا کردهاند، اما به هم وابسته شده و با یکدیگر رابطهی صمیمانهای تشکیل دادهاند. ظاهراً، عاملِ این جداسازی و اتصال همان دَر بوده است. در واقع، دَرها هم جداکننده و هم اتصالدهنده هستند.
نمادِ دَر در میانهی روایت از صحنه خارج میشود و حضورِ ملموس ندارد؛ چون در آن مدت دو شخصیت اصلی به دوستان صمیمی تبدیل میشوند و اوضاعِ زندگی برایشان بهخوبی پیش میرود. این دو زمانِ زیادی را بیرون از خانه به تفریح و سرگرمی میپردازند. حتی کیوموتو به فوجینو میگوید: «خیلی خوشحالم که از اتاقم اومدم بیرون... من مدرسه هم نمیرفتم چون از آدما میترسیدم. ممنونم که منو از اتاقم بیرون آوردی.»
فوجینو پساز مرگ ناگوارِ کیوموتو در بخش نهاییِ داستان، به خانهی او برمیگردد و مجدداً با آن دَرِ سرنوشتساز روبهرو میشود. او بیرون از اتاقِ کیموتو مینشیند و به این فکر میکند که اگر این دو با هم آشنا نمیشدند، شاید کیوموتو نیز به این سرنوشتِ تلخ دچار نمیشد. در همین لحظات است که فوجینو ناگهان با یک طراحیِ مانگا مواجه میشود که ظاهراً از زیر دَرِ اتاق کیوموتو رد شده است. با خواندنِ مانگا، فوجینو متوجه میشود که داستانِ آن، همان ماجرایی را روایت میکند که خود لحظاتی پیش تصور کرده بود. این اتفاق فوجینو را مجاب به بازکردنِ دَر اتاقِ کیوموتو میکند. او به امیدِ اینکه حداقل روحِ کیوموتو را در آنطرفِ دَر ببیند، آن دَر را باز میکند، اما با اتاقی خالی روبهرو میشود.
بهنوعی میتوان گفت فوجینو پس از مرگِ کیوموتو، توسط یک روح تسخیر شد، اما روحی که ماهیت جسمانی نداشت، بلکه همان خاطرهی دردناکِ فوجینو از کیوموتو و همچنین انکارِ این واقعیت بود که بهترین دوستش از دنیا رفته است. درست مثل سندرم اندامِ خیالی، فوجینو هنوز احساس میکرد که شاید دوستش پشتِ دَر منتظرش باشد و تنها ازطریق «بازکردنِ» آن دَر بود که او بالاخره با این واقعیت تلخ روبهرو شد که کیوموتو دیگر در این دنیا نیست.
مفهوم دَرها در مانگای Chainsaw Man بسیار نحس است و اغلب دنجی را از تجاربِ دردناک جدا میسازد.
دَرها (یا بهطور دقیقتر، تمایل به بازنکردنِ آنها) در مانگای Chainsaw Man بهشدت نمادین هستند. بارزترین نمونه از یک دَر، در این روایت مربوط به دَری است که دنجی در پارتِ اول مانگا در خواب میبیند؛ همان دَری که پوچیتا از دنجی میخواهد تحتِ هیچ شرایطی آن را باز نکند. اما مسلماً این تنها دَرِ مهم در این روایت نیست. وقتی آکی به شیطان اسلحه تبدیل میشود، به آپارتمانی میرود که دنجی و پاور در آن هستند و دَر میزند. ماکیما برخلافِ پوچیتا، که دِنجی را از بازکردنِ در منع میکند، دنجی را مجبور میکند که دَر را باز کند تا با واقعیتی دردناک روبهرو شود.
کمی بعد، وقتی پاور بهمناسبت تولدِ دنجی به آپارتمانِ ماکیما میآید، ماکیما مجدداً دنجی را مجبور میکند تا برایش در را باز کند. ازاینطریق، دنجی باری دیگر خاطرهای دردناک و فراموشنشدنی برای خود میسازد. در واقع ماکیما با مجابکردنِ دنجی، او را قانع میکند که شخصیت شرورِ داستان خودِ ماکیماست و دیگر او شریک جرم محسوب میشود تا به این صورت، احساس گناهِ سنگینی روی دوشِ دنجی بگذارد و هرگز کاری که با دوستانِ خود کرد را فراموش نکند.
دَرِ بسته نمادی از چیزی است که فرد تمایلی به رویارویی با آن ندارد. آن چیز میتواند واقعیتی تلخ باشد که فرد نمیخواهد آن را بپذیرد یا تجربهی وحشتناکی باشد که فرد، از ترسِ مقابله، آن را در بخشی از ناخودآگاهِ ذهن خود پنهان کرده است. این مضمون همواره در روایتِ مانگای Chainsaw Man جریان دارد، اما حتی عمومِ مخاطبانی که فقط نسخهی انیمهی این اثر را دنبال کرده نیز در سکانسهای مختلف متوجهِ اهمیتِ دَرها در این مجموعه شدهاند. ناگفته نماند که صحنههایی اضافی نیز، جهتِ افزایش اهمیتِ این مفهوم، در فصلِ اول انیمه قرار داده شده است.
یکی از واضحترین نمونههای استفاده از دَرها در مانگای Chainsaw Man، کاربردشان در جهنم است. برداشت این اثر از جهنم یک دشتِ پهناور مملو از گل است که در آسمانش تعدادِ بیشمار دَر وجود دارد؛ دَرهایی که بدون فاصله در کنار هم قرار گرفتهاند و رو به زمین باز میشوند. با توجه به اینکه دَرها حامل احساس گناه، پشیمانی یا ترسِ افراد هستند که در ناخودآگاهشان پنهان شده است، میتوان به این نتیجه رسید که پشتِ درهای آسمان نیز این احساسات نهفته است و همین احساسات هستند که انسانها را پساز مرگ به جهنم میبرند (دیدگاهِ تأملبرانگیزی است).
در این صورت، جهنم هم یک حالتِ ذهنی است و هم یک مکانِ فیزیکی که مستقیماً با آن حالتِ ذهنی ارتباط دارد و به آن وابسته است. شاید به همین دلیل است که شیاطین پساز مرگ مجدداً در جهنم متولد میشوند: شیاطین محصولِ ترسِ انسانها هستند که در اعماق ذهنشان حبس شده است و مسلماً بدترین نوعِ ترس آن ترسی است که فرد جرئتِ مقابله با آن را نداشته باشد. در واقع، انسان با بازکردنِ دَرهای بسته در ناخودآگاهِ ذهنش، به مقصدِ «جهنم» میرسد. حتی شیطان تاریکی نیز اولین بار ازطریق یکی از دَرهای آسمان وارد میشود.
بااینوجود، دنجی در ادامهی داستان نشان میدهد که بازکردنِ دَر میتواند در نهایت یک تجربهی مثبت و رهاییبخش باشد. بااینکه پس از بازکردنِ دَر معروفِ خود، دنجی کنترل و قوهی تفکرِ خود را از دست میدهد، اما بهتدریج بهعنوان یک انسانِ بهتر از دلِ آن تجربهی تلخ سربلند بیرون میآید. بالاخره دنجی موفق میشود که خودِ واقعیاش را بپذیرد و سعی میکند هرطورشده، با گذشتهی دردناک خود کنار بیاید؛ هرچند، گذشتهاش او را هرگز رها نخواهد کرد. در پارت دومِ مانگا نیز دنجی همچنان با شک و تردید زندگی میکند، اما بهطور کلی انسان پختهتر و مستقلی شده است. بااینکه او هنوز با گذشتهاش درگیر است، اما دیگر خبری از دَر نیست، بلکه این بار دنجی خود را مثل یک کودک میبیند؛ یعنی او درحال مبارزه با تاریکی درون خود است.
دَری که کیوموتو در آکادمی هنر خود نقاشی میکند، در واقع همان دَری است که دنجی در رؤیاهایش میبیند.
در مانگای Look Back، درست مثل مانگای Chainsaw Man، دَرهای متعددی وجود دارد که هرکدام دارای مفهومِ مختص به خود است، اما یکی از این دَرها بهطور ویژه ارتباط قویای با دَرِ رؤیاهای دنجی دارد. منظور همان دَری است که کیوموتو آن را در تصوراتِ فوجینو در جهانی موازی نقاشی میکند. فوجینو جهانی را تصور میکند که در آن هیچوقت با کیوموتو ملاقات نداشته؛ او را از اتاقش بیرون نیاورده؛ و در نتیجه زندگیشان مسیر متفاوتی را پیش گرفته است. کیوموتو در آن جهان هنوز در آکادمی هنر مشغولبهتحصیل است و در آن مدت نقاشیای بزرگ از یک دَر میکشد. این دَر دقیقاً همان دَری است که در رؤیاهای دنجی ظاهر میشود و درست مثل آن، مفهومی نحس دارد؛ چون در ادامه میبینیم که حتی در جهانِ موازی نیز نتیجهی داستان چندان متفاوت نخواهد بود.
درست پس از نمایش نقاشیِ کیوموتو از آن دَر، در صفحهی بعدی مانگا میبینیم که فردی از دَرِ ورودی به راهروی آکادمی وارد شده و تاریخ تکرار میشود. اما فوجینو در آخرین لحظه ناگهان از ناکجا ظاهر میشود؛ به قاتل لگدی میزند؛ و این بار کیوموتو را از مرگ نجات میدهد. گرچه، او در واقعیت نتوانست کیوموتو را نجات دهد، اما در خانهی کیوموتو مانگایی را پیدا میکند که توسط خودِ کیوموتو در گذشته طراحی شده بود و در آن فوجینو را درحالِ نجات کیوموتو (در موقعیتِ مشابهی با تصوراتِ فوجینو) نشان میداد. این اتفاق به فوجینو میفهماند که کیوموتو همیشه او را قهرمان زندگیِ خود میدانست.
جالب اینجاست که دَرِ دنجی در مانگای Look Back نقش متفاوتی نسبت به دَرِ مانگای Chainsaw Man دارد، اما درهرحال هر دو نمادی از اتفاقی هستند که در آیندهی نزدیک رخ میدهد. همچنین، این دَر نشاندهندهی این واقعیتِ تلخ است که همانطور که دنجی نتوانست به گذشته برگردد و سرنوشت خود را عوض کند، فوجینو نیز، علیرغم خودسرزنشگریاش، قادر نیست اتفاقات گذشته را پاک کند و همهچیز را از نو بسازد. جالب است که این دَرِ خاص در هر دو مانگا در رؤیاها ظاهر میشود؛ هرچند، برای دنجی بهشکل یک کابوس میآید و برای فوجینو بهصورتِ یک خیال.
فوجیموتو به ایجاد ارتباط بین آثارش و مانگای Chainsaw Man معروف است.
بااینکه شاید فوجیموتو صرفاً قصد داشته تا نوعی ایستر اِگ از مانگای مشهورِ خود را در این مانگای وانشات قرار دهد، اما درهرحال مفهومی که دَرها در هر دو اثر با خود حمل میکنند، انکارناپذیر است. گرچه، این اولین باری نیست که فوجیموتو یکی از وانشاتهای خود را با شناختهشدهترین اثرش مرتبط ساخته است. مانگای Nayuta of the Prophecy، یکی از وانشاتهای معروفِ او، در پارت دوم مانگای Chainsaw Man از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ چون در این بخش از داستان، شیطان کنترل در قالبِ دختربچهای به نام «نایوتا» تناسخ پیدا میکند. شباهتهای قابلتوجهی میان هر دو نایوتا وجود دارد که واضحترینِ آن نامشان است. حتی دنجی با برادرِ نایوتا، در وانشات، شباهتهایی دارد، ازجمله نوع رابطهای که این دو با یکدیگر شکل میدهند. البته، من فکر نمیکنم که نایوتا صرفاً یک ایستر اِگ بوده باشد، بلکه فوجیموتو به ایدهی این شخصیت علاقه پیدا کرده و تصمیم گرفته است آن را بهشکل متمرکزتری به این روایت اضافه کند.
بنابراین، میتوان گفت مفهومِ نمادینِ دَرِ دنجی نیز منبع الهام اصلیِ فوجیموتو برای خلقِ مانگای Look Back است. درست همانطور که نایوتا، در نظرِ فوجیموتو، ایدهی مفیدی برای استفاده در مقیاسی بزرگتر بوده است، شاید مفهومِ نحسِ دَر نیز آن چیزی است که فوجیموتو قصد داشته با جزئیات بیشتر به نمایش بگذارد. ناگفته نماند که مانگای Look Back قطعاً روایتگرِ یک داستانِ شخصی برای خودِ فوجیموتو نیز محسوب میشود (ترکیب اسمهای فوجینو و کیوموتو نوعی بازی با کلمه برای نامِ «فوجیموتو» است). همچنین، محتمل است که مفهومِ دَرها نیز در زندگیِ این مانگاکا جایگاهی ویژه داشته باشد.
دلیلِ علاقهی عجیبِ فوجیموتو به دَرها چیست؟
همانطور که پیشتر ذکر شد، دَرها حامل اتفاقاتِ دردناکی هستند که انسانها آن را در بخشِ ناخودآگاهِ ذهن خود حبس میکنند و عامدانه نسبت به آن بیاعتنا میشوند، درحالیکه هر لحظه امکانِ بازشدنشان وجود دارد. علاوهبر این، دَرها این قابلیت را دارند که شخصیتِ فرد را به دو بخش تقسیم کنند: یک بخش، آن شخصیتی است که فرد در طولِ روز به دیگران نشان میدهد و دیگری آن شخصیت پنهانی است که فرد از جامعه مخفی میکند.
این دَر، در مانگای Chainsaw Man به روی جهنم باز میشود؛ ازاینرو، شاید نظرِ فوجیموتو این است که اجتناب از حقایقِ دردناک در نهایت فرد را به بالاترین حد از رنج و عذاب میرساند. شاید هم دَری که به روی جهنم باز میشود، نمادی از این واقعیت است که بزرگترین منبعِ رنج و عذابِ هر انسانی درونِ اوست و تنها چیزی که او را در برابر دردهایش محافظت میکند، دَری باریک و ضعیف است.
پس از آنکه فوجینو و کیوموتو به هم نزدیک میشوند و خود را برای رویارویی با جامعه و انسانها آماده میکنند، مفهومِ دَرها نیز عوض میشود. فوجینو پساز اولین ملاقاتش با کیوموتو، روی دَرِ اتاق خود پیامِ «اول در بزنید» را آویزان میکند که نشان میدهد بااینکه او هنوز فاصلهی خود با جامعه را حفظ میکند، اما اگر دیگران به فضای خصوصیِ او احترام بگذارند، او نیز میتواند آنها را به «اتاق»ش دعوت کند. به عبارت دیگر، دَرها لزوماً نحس نیستند و قرار بر این نیست که همیشه پشتشان مفهومی شوم پنهان شده باشد، بلکه صرفاً چیزی در پسِ آن مخفی شده است که خوب یا بدبودنِ آن به ذهنیتِ بازکنندهی دَر بستگی دارد.
بااینکه دَرها در این دو مانگا تاحدی متفاوت نسبت به هم استفاده شدهاند، اما نمادینبودنِ آنها همچنان پابرجاست. در واقع، اینکه دَرِ دنجی دقیقاً به همان شکل در مانگای Look Back ظاهر شده، یعنی فوجیموتو قصد دارد بگوید که مفهوم این دَر تغییر نکرده است و هنوز اهمیت دارد.
دَرِ بسته در مانگای Look Back به یک زندانِ ذهنی باز میشود که فوجینو و کیوموتو برای خود ساختهاند و از خروج از آن (اتاقشان) ترس دارند. ازطرفدیگر، در مانگای Chainsaw Man، دنجی با دَری روبهرو میشود که به او اجازه نمیدهد تا مسئولیتِ کارهای خود را بر عهده بگیرد؛ چون او میترسد که شاید لیاقتِ خوشبختی و آزادی را نداشته باشد. این دَرِ مشترک، هم در روایتِ هر دو اثر و هم در زندگیِ شخصیِ فوجیموتو نمادی بسیار مهم محسوب میشود.
در نهایت، روایتِ مانگای Look Back هیچ قطعیتی ندارد و طرفداران فقط میتوانند برداشت شخصی خود را از آن، و همچنین از دلیلِ اهمیتِ دَرها برای فوجیموتو، داشته باشند. میتوان گفت هنرِ فوجیموتو خود دَری است که به روی ذهنِ عجیبِ او باز میشود و روایتهایی مثل Look Back آن کاغذهایی است که فوجیموتو از زیر دَر برای مخاطبان میفرستد. اما تا زمانی که خود او نخواهد، تنها چاره این است که ما دَر بزنیم و امیدوار باشیم که شاید فوجیموتو دَر را به رویمان باز کند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
سیگار و فندک؛ نمادی از قدرت
مطلبی دیگر از این انتشارات
هنر اشارهی ضمنی در سریال Shogun
مطلبی دیگر از این انتشارات
قدرت پوچیتا در رؤیاها خفته است | فلسفهی مانگای Chainsaw Man