در زندگی عاشق نوشتن، خواندن، تماشای فیلم و گوش دادن به موسیقی هستم🔶در عين حال سعی میكنم نويسنده باشم، هر چند هر كه مینویسه نويسندهست🔶 vrgl.ir/dOH6G
جمهوری اسلامی، آری یا نه؟ شما بگویید
اگر دوست داشتید میتونید در حین خواندن متن به آهنگ بیکلام هم گوش بدید⬇️⬇️
داشتم به این موضوع فکر میکردم که اگر من در فروردین ۱۳۵۸ -با علم اینکه آینده چه خواهد شد- حضور داشتم آیا برگۀ سبزِ آری را برمیداشتم یا نهِ قرمز را؟
برای بعضیها صحبت در این زمینه آسان است، یا سریع میگویند: «آره، ما پای این نظام باز هستیم، اصلا این چه سوالیه؟» و عدهای هم به همان سرعت میگویند: «نه، این نظام ستم باید هر چه زودتر بره، اصلا متاسفم که این سوال رو کردی»، اما برای من به این سادگیها نیست، من وقتی همه چیز را کنار هم میگذارم میبینیم که هنوز مطمئن نیستم و برای همین سعی میکردم که از سیاست دور باشم، اما خب آخرش چی؟
اگر واقع بین باشیم آنهایی که در این زمینه متفکرانه صحبت کردهاند، حرفشان را کسی نشنیده است و معمولا حرف کسان و یا رسانهها همش شنیده میشود که بخش اعظمی از صحبتهایشان دروغ، سیاه نمایی، سفیدنمایی، ریاکاری و پول جمع کنی است.
از رسانه ملی خودمان بگیر تا رسانه های فارسی زبان خارج از کشور، از روحانی بیش فعال توییتری تا آقای کراواتی بالای منبر نشین، اکثراً بلدند که سوار موج شوند و از این موج اگر پولی هم درنیاورند حداقل میتوانند هزاران ویو بگیرند.
مثلا ذهن من به من هِی میگفت: «برو درمورد فساد چای دبش یه توییتی، یه چی بذار، بعد نگن چیزی نگفتی، یا مثلا تو باید وظیفتو انجام بدی و به عنوان یک شهروند حداقلش یه توییت رو که باید بزنی»، اما ما همگیمان میدانیم که حرف من در زمینۀ فساد نه تخصصی است و نه توییت زدن من دردی از این جامعه دوا میکند، من نمیگویم، من یا هرکس دیگر بی تأثیریم اما در زمینۀ فساد شاید من جور دیگری مؤثر باشم نه با توییت زدن اما شاید در هزاران موضوع دیگر توییت زدن من مفید هم باشد.
در این بازار شام پس باید پِی چه کسی را گرفت؟ پِی کسانی که کورکورانه چشمشان سمت بیت رهبریست یا کسانی که هرچه بیبیسی فارسی میگوید میگویند: «راست میگن دیگه، این حکومتیها همشون از دم بی فانوس هستند».
اما پس باید چه کار کرد؟ آیا باید پای این نظام با تمامی مشکلاتش ماند و سعی کرد که مطالبهگر بود یا اینکه به آن پشت پا زد و حکومتی جدید و ناشناخته راه انداخت؟
راستش من به این موضوع خیلی فکر کردم و هنوز به نتیجهی قطعیای نرسیدم، گاه میترسم که برای بهتر شدن جامعه قدم مثبتی برنمیدارم، و گاه میترسم که چرا به جمع معترضین ضد حکومتی نمیپیوندم و در این گردابها پیچ میخورم، نظر شما چیست؟
اولش قراری برای ساخت انتشاراتی نبود، راستش اولش میخواستم ادای آدمهای باسواد در زمینه حکومت را در بیاورم و چیزی بنویسم اما هرچه جلوتر آمدم دیدم که واقعاً در این زمینه نمیدانم و مطمئن نیستم، پس گفتم بگذار این پست پرسش از بقیه باشد، یک جور کمک گرفتن از بقیه.
در این بین هم انتشاراتیای زدم که هروقت کسی پرسشی داشت و نیاز به کمک بقیه بود راحتتر پرسش بقیه را پید کند، انتشارات پرسشنامه
5 پست آخر من:
- دلم میخواد هر جایی برم به جز اونجا (قسمت 1)
- آره بابا عرضشو نداشت، ما جای اون بودیم...
- دردی به جانم فتادهای زیباتر از خوشی
- خداحافظ تو، خداحافظ دنیا
- چالش هفته: خانواده
لیست پستهای بنده: {نوشتههای من} - {شعرهای من} - {آذر 1402 (انتشارات امروز)} - {عاشقانهها} - {چالش هفتۀ من} - {داستان (کوتاه)} - {تنهایی} - {سیاسی، اجتماعی}
انتشارات من: {انتشارات امروز} - {انتشارات پرسشنامه}
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا به خاطر لهجه مسخره کرده یا مسخره شدهاید؟
مطلبی دیگر در همین موضوع
یلتسین، دوست یا دشمن روسیه؟
بر اساس علایق شما
چگونه پستهای شما به بخش منتخبهای ویرگول راه پیدا میکند؟