ویراستار و وبنویس و کتابدار، علاقهمند به: دانش، فناوری، هنر، زبان و ادبیات فارسی، تاریخ و باستانشناسی، طبیعت و محیط زیست. صاحب نظران منت بگذارند و چیزی بفرمایند تا بیاموزم. linkedin.com/in/eppagh
«یک» و «یک» و «یک»: هیچهای بسیار در نوشتار و گفتار
اساتید درستنویسی و ویرایش میگویند بهکاربردن «یک» برای بیان «اسم نکره» یا «اسم جنس» نادرست است. «یک» در زبان فارسی کمابیش همیشه بهمعنای عدد ۱ به کار رفته است. آنچه در ادامه میخوانید، شرح مختصری است که از چند منبع گرد آوردهام:
در بعضی زبانهای اروپایی برای بیان آنچه در فارسی اسم نکره یا اسم جنس مینامیم، کلمهای را به کار میبرند که برای بیان عدد ۱ هم استفاده میشود. مانند un در فرانسه و a در انگلیسی. نکته این است که وقتی گویشوران آن زبانها، این کلمه را با این کاربرد میخوانند، عدد ۱ را نمیفهمند؛ بلکه میفهمند که با اسم جنس یا نکره سروکار دارند. اسم جنس اسمی است که همهٔ آن نوع از چیز را دربرمیگیرد. مثلا وقتی میگوییم «سیب»، منظورمان هر سیبی است. نمونهٔ آن جملهٔ معروف «اسب حیوان نجیبی است.» اینجا منظور اسب بهطور کلی است.
این را مترجمان اولیه درست درنیافتند و آن علامت اسم جنس را در فارسی «یک» ترجمه کردند که ما عدد ۱ میفهمیم. سپس چنین ترجمههایی به نظرها پیشرو و متجددانه آمد؛ مُد شد و در متنهای غیر ترجمه هم به کار رفت. حالا که حرفزدن و نوشتنمان این طور آشفته شده و کسی حفظ زبان فارسی را از میهنپرستی نمیداند، در چنین زمانهای که بعضیها طوری حرف میزنند که فارسی است با دستور زبان انگلیسی و یکی باید بیاید فارسیشان را ترجمه کند، این «یک» وارد گفتار روزانه و هر نوشتار غیر رسمی هم شده است.
پس تا اینجا معلوم شد اینهمه «یک» در زبان نوشتار و گفتار ما «حشو» است. یعنی بود و نبود آن فرقی ندارد و هیچ مفهومی را منتقل نمیکند. بهعبارتی، زیاد میگوییم و کلمات بسیاری را مینویسیم یا به زبان میآوریم؛ ولی مفهوم کمی را منتقل میکنیم.
حالا چهکار باید کرد؟ باید دانست که در فارسی برای بیان این معنا، یعنی اسم جنس، چند روش بوده و هست:
۱ـ اسمی که مفرد و بدون هیچ علامت باشد، مفهوم اسم جنس را بیان میکند:
نمونه: مرد باید که در کشاکش دهر / سنگ زیرین آسیا باشد [امروزی: یک مرد باید در کشاکش دهر...]
۲ـ گاهی برای بیان اسم جنس، آن را جمع میبندند.
نمونه: ... شاهان کم التفات به حال گدا کنند [امروزی: یک شاه کم التفات به...]
۳ـ گاهی سر آن اسم جنس، حرف ابهام میآورند؛ مانند کلمهٔ «هر». گاهی با «هر» یای نکره هم میآورند.
نمونه: گفت هر سنگیندل و هر هیچکس / چون منی را آهنین سازد قفس [امروزی: گفت یک سنگیندل و یک هیچکس...]
نمونه: هر متاعی ز معدنی خیزد / شکر از مصر و سعدی از شیراز [امروزی: یک متاع از یک معدنی خیزد...]
۴ـ اگر منفی باشد، «هیچ» میآورند. گاهی با «هیچ» یای نکره هم میآورند.
نمونه: هیچ روباه نگردد چو هژبر / هیچ گنجشک نگردد چو عقاب [امروزی: یک روباه نگردد چو هژبر، یک گنجشک نگردد چو عقاب]
نمونه: گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید / هیچ راهی نیست کاو را نیست پایان غم مخور [امروزی: ... یک راهی نیست کاو را...]
استاد ابوالحسن نجفی حتی آن یای نکره را هم در کاربردهای امروزی خوش نداشته و در حالتهایی خلاف فصاحت میداند. برای مطالعهٔ بیشتر به دستور زبان خانلری و غلط ننویسیم ابوالحسن نجفی مراجعه کنید.
حالا در عمل، به متنی که در دست دارم نگاهی میکنیم. این متن ترجمه شده؛ یعنی در واقع باید گفت تا حدی فارسی شده! بنابراین نمونهٔ خوبی است. تعداد کلمات این متن بعد از درستکردن دستور خط که معمولا تعداد کلمات کم میشود، ۲۶۳۸ کلمه است. تعداد «یک»ها پیش از ویرایش در این متن ۳۴ بار بود. پس از ویرایش و حذف، تعداد «یک»ها شد ۲ تا که همان معنای عدد ۱ را داشت.
در پایان چند نمونه از حذفشدهها را میآورم:
۱ـ ویرایش نشده: ممکن است یک سازمان، یک اداره یا یک فرد، مسئول اعمال الزامات، مقررات یا استانداردها باشد.
ویرایش شده: مسئول اِعمال الزامات و مقررات و استانداردها ممکن است سازمان یا اداره یا فرد باشد.
۲ـ ویرایشنشده: در گونهٔ دیگری که بیشتر در اروپا و آسیا مورد استفاده است، از یک الکترولیت ژلهای با غلظتی مشابه غلظت قیر استفاده میشود. درنتیجه یک شکاف یا سوراخ ایجاد شده در پوشش یک باتری VRLA منجر به ریختن و نشت قابل ملاحظهٔ الکترولیت نخواهد شد.
ویرایششده: در اروپا و آسیا اغلب از فناوری دیگری بهره میگیرند. در این فناوری از الکترولیت ژلهای استفاده میشود که غلظت آن همانند قیر است. شکاف یا سوراخ احتمالی در پوشش این باتریها، نشت چندانی در پی ندارد.
۳ـ ویرایشنشده: امروزه NFPA 1 [نام مقررات] با ایجاد یک تعریف از «سیستم باتری»، یک راهنمای شفاف در این حوزه ارائه داده است.
ویرایششده: امروزه NFPA 1 با تعریفکردن مفهوم «سیستم باتری»، راهنمای شفافی در این حوزه ارائه داده است.
۴ـ ویرایشنشده: یک سوء برداشت رایج در UFCهای قدیمی آن بوده است که گاهی مقدار الکترولیت از سیستمهای مختلف باتری باهم جمع زده شده و محاسبه میشد.
ویرایششده: پیشتر دربارهٔ UFCهای قدیمی، برداشت نادرستی رایج بود که گاهی برای محاسبه، مقدار الکترولیت همهٔ سیستمهای باتریِ موجود در سایت را با هم جمع میزدند.
۵ـ ویرایشنشده: هدف از اعمال مقررات آن است که یک مسیر واضح و شفاف درمورد آن که چهزمانی و چگونه قوانین میبایست اجرا شوند، فراهم شود.
ویرایششده: هدف از مقررات آن است که شیوهای شفاف تدوین شود، برای آنکه روشن باشد چهزمانی و چگونه باید اجرا بشود.
مطلبی دیگر از این انتشارات
اشتباهات رایج باسوادها (1): ملالغتی یا ملانقطی؟!
مطلبی دیگر از این انتشارات
اشتباهات رایج باسوادها (3): یک «جین» پیراهن، چند تا پیراهنه؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
«هکسره» از نگاهی دیگر...