مهندس عمران؛ پادکست «خوانش کتاب برای انسان خردمند»؛ نویسندهی علمی/تخیلی؛ مترجم و ویراستار؛ گوینده و تهیهکننده رادیو در سالهای دور! عاشق موسیقی، سینما، اخترفیزیک، اتیمولوژی، زبانشناسی و...
بالاخره فرگشت، دگرگشت یا تکامل؟
در میان مترجمان، دانشپژوهان، کارشناسان و علاقهمندان، همیشه بحث دربارۀ گزینشِ برابرنهادی درست برای نظریۀ معروف داروین؛ یعنی Evolution داغ بوده و هست. من نیز در اینجا بر آنم تا به سهم خود، انگارهای را که درستتر میدانم مطرح کنم. داوری با شما دوستان اندیشمند.
در این میان، سه گزینۀ بیشتر رایج را بررسی میکنم و به برابرنهادهای پیشنهادیِ دیگر نمیپردازم.
◄ نخست، واژۀ «تکامل» که از ساختار زبان عربی برآمده اما برابرنهاد عربیِ این واژه نیست! از این نمونهها بسیارند که ما واژههایی عربی را در غیر معنایی که خود عربزبانها به کار میبرند، به کار میگیریم و در چنین شرایطی حتی میتوان آن واژهها را خودی به حساب آورد، زیرا بحث خودی و ناخودی در واژهگزینی بیشتر به کارکرد و گردانش واژگان مربوط است تا به ریشههای آن. بگذریم... در زبان عربی برابرنهاد واژۀ Evolution «تطوّر» است؛ یعنی از «طوری به طور دیگر شدن» و تقریباً میشود «تغییر شکل در گذر زمان».
واژۀ «تکامل» برساختۀ مترجمان فارسی زبان بوده است و همانطور که بارها شنیدهاید و نیاز به تکرار ندارد، از همان ابتدا بدفهمیهایی را در مورد این نظریه ایجاد کرده است؛ چرا که گمان بر این رفته که موجودات در مسیر Evolution خود الزاماً باید به سوی کمال و کاملتر شدن پیش بروند، در حالی که چنین مفهومی اصلاً در متن و ساختار نظریۀ داروین نیست.
همچنین امتیاز منفی دیگری که بهویژه در سالهای اخیر به این واژه دادهاند، عربیبودنِ آن است؛ یا به عبارت بهتر، ساختار عربیِ آن.
از اینرو دو واژه با ساختار فارسی در کنار هم پیشنهاد شد و هرکدام طرفدارانی دارد: فرگشت و دگرگشت.
◄ «دگرگشت» واژۀ فارسی زیبایی است که به لحاظ معنایی بیشتر برابر همتای عربیاش «تطور» است. اما باید توجه داشت که دگرگشت صرفاً یعنی تغییرشکل و آنگونه که میدانیم، Evolution به هر تغییرشکلی گفته نمیشود. Evolution صرفاً یک روند تصادفی در جهت تغییرشکل موجودات زنده نیست و جهشهای تصادفی تنها یکی از عوامل مؤثر بر آن است؛ گیرم مهمترینِ آنها!
عوامل محیطیِ بسیاری در Evolution موجودات زنده دخیلاند از جمله:
- نوع و فراوانیِ صیادان
- نوع و فراوانیِ غذا
- شرایط آب و هوایی شامل میزان آب، تابش آفتاب و..
- مواد معدنی و کانیهای موجود در محیط زیست
- و ...
◄ از سوی دیگر واژۀ «فرگشت» را داریم که اندکی خوشآهنگتر است و تعداد سیلاب کمتری هم دارد (که این البته یکی از پارامترهای کماهمیت در واژهگزینی است) و متأسفانه مورد کممهری و سوءتفاهم برخی از کارشناسان این رشته قرار گرفته است.
همهچیز برمیگردد به شناخت درست «فـَـــر» در این واژه که بسیاری گمان کردهاند این پیشوند در زبان فارسی معنای فرارَوی و تعالی دارد، پس فرگشت هم باید چیزی معادل همان تکامل باشد و به بهتر شدن اشاره میکند و لذا باید کنار گذاشته شود.
در حالی که پیشوند «فـر» از ریشۀ هندواروپایی Per به معنای جلو رفتن و «پیشروی» آمده است و با for در واژۀ forward انگلیسی نیز از یک ریشه است و مثلاً در واژۀ «فرهنگ» (fra-thang) و «فرشته» (fra-êŝta) نیز در همین معناست. (صفحه 363 از فرهنگ ریشهشناختی فارسی انگلیسی و دیگر زبانهای هندواروپایی – علی نورایی)
و مگر فرایند چندین میلیون سالۀ Evolution چیزی جز «پیشروی» موجودات در گذر زمان در درخت حیات است؟ و مگر نه این که هر یک از ما موجوداتی که امروز در این سیاره زندگی میکنیم در انتهای (فعلیِ) شاخۀ خودمان از درخت حیات نشستهایم و با پسنگری در این شاخهها با نیاکان زیستیِ خویش ملاقات خواهیم کرد؟
همچنین پیشوند «فر» به معنای تداوم یک روند نیز هست، آنگونه که در واژۀ «فرسایش» میبینیم:
فر + سایش = سایشی ادامهدار در طی زمان.
به این ترتیب «فرگشت» نیز میشود: تغییر و تحولی مداوم در طی زمان که به نظر من معنای دقیقی برای Evolution است. اینطور نیست؟
با چنین دیدگاهی، من «فرگشت» را در این میان، هوشمندانهترین گزینۀ موجود (و طبعاً نه بهترین گزینۀ ممکن!) میدانم.
خب، باید بالاخره بر سر چیزی توافق کنیم!
یادمان نرود که معنای واژگان، چیزی ذاتی نیست و زبان بهکلی امری قراردادی است.
برایتان مثالی بزنم. به نظر شما چرا ما به هر دوی این اشیاء میگوییم «صندلی»؟
آیا صندلیهای امروزه دیگر ارتباطی با چوب صندل یا پایافزاری به نام صندل دارند؟
طبعاً خیر! اما ما قرارداد کردهایم به چیزهایی شبیه به این که روی آن مینشینیم بگوییم صندلی. همین!
هیچ صندلیبودنی در ذات صندلی نیست!
بنابراین در نهایت اگر همگان بر سر واژهای توافق کنند و آن را برابرنهادۀ نهاییِ Evolution درنظر بگیرند و بهویژه اگر فرهنگستان زبان که میبایست متولی اصلی امر باشد، یکی از این واژگان را برگزیند و معرفی کند، همان واژه برگردانِ درست و نهایی Evolution خواهد بود و همگان یکدست از همان برابرنهاده بهره خواهیم برد؛ بیچند و چون! چرا که از دید من حتی خود واژۀ Evolution نیز واژهای جامع و مانع برای نامگذاری نظریۀ Evolution نیست! و صرفاً یک انتخاب جهانی است.
فرهاد ارکانی – فروردین 1401
مطلبی دیگر از این انتشارات
کسرهٔ «آینهٔ کنار پیچ جادهای»: اعرابگذاری سنجیده برای عبارتهای بلند
مطلبی دیگر از این انتشارات
گچپژ نیمفاصله: دستور خط فارسی (رسمالخط)
مطلبی دیگر از این انتشارات
اشتباهات رایج باسوادها (3): یک «جین» پیراهن، چند تا پیراهنه؟