شماره ۹: مدیریت محصول به روش چابک

مدیریت محصول به روش چابک چیست؟

مدیریت محصول به روش چابک یعنی انطباق‌پذیری، همکاری و بهبود مستمر. این یک چارچوب است که به تیم‌ها اجازه می‌دهد تا به سرعت به تغییرات پاسخ دهند، پروژه‌ها را به بخش‌های کوچکتر و قابل مدیریت تقسیم کنند و به‌طور مداوم ارزش‌های جدیدی را به مشتریان ارائه دهند.

بر خلاف مدیریت پروژه‌های سنتی که از یک رویکرد سفت و سخت و مرحله به مرحله پیروی می‌کند (مثل مدل آبشاری)، متد چابک این واقعیت را می‌پذیرد که همه چیز می‌تواند تغییر کند—خواه این تغییرات ناشی از بازخورد مشتری، تحولات بازار یا فناوری‌های جدید باشد. هدف این است که انعطاف‌پذیر بمانید و سریعاً ارزش محصول را بدون کاهش کیفیت به مشتریان تحویل دهید.

اصول مدیریت محصول چابک
اصول مدیریت محصول چابک

اصول متدولوژی چابک

متدولوژی چابک در هسته خود، بر چند اصل کلیدی استوار است:

۱- همکاری با مشتری به جای تمرکز بر قراردادها

در چابک، مشتری در مرکز همه چیز قرار دارد. به جای قراردادهای سختگیرانه یا نیازمندی‌های از پیش تعیین‌شده، تیم‌های چابک با همکاری نزدیک با مشتریان اطمینان می‌دهند که نیازهای آن‌ها در طول زمان برآورده می‌شود. این امر به تیم‌ها اجازه می‌دهد تا اولویت‌ها را براساس بازخوردهای به‌روز تنظیم کنند.

مثال: اسپاتیفای با استفاده از مدل Squad توانسته این کار را به خوبی انجام دهد. تیم‌های چندوظیفه‌ای آن‌ها روی بخش‌های مختلف محصول کار می‌کنند و با استفاده از بازخورد کاربران به‌طور مستمر به نوآوری و بهبود در بخش‌های خود می‌پردازند.


۲- پاسخ به تغییر به جای پیروی از یک برنامه ثابت

چابک می‌پذیرد که برنامه‌های اولیه همیشه به نتیجه نمی‌رسند. اگر بازار تغییر کند یا چالش‌های جدیدی ایجاد شود، تیم‌های چابک می‌توانند به سرعت مسیر خود را تغییر دهند و به شرایط جدید انطباق پیدا کنند تا اطمینان حاصل کنند که همواره روی اولویت‌های اصلی کار می‌کنند.

مثال: اینستاگرام در ابتدا یک اپلیکیشن برای اشتراک‌گذاری عکس نبود. این برنامه به عنوان یک سرویس مکان‌یابی به نام Burbn راه‌اندازی شد، اما پس از درک این که کاربران بیشتر به اشتراک‌گذاری عکس علاقه‌مند هستند، مسیر خود را تغییر داد و به آنچه امروز می‌شناسیم تبدیل شد.


۳- تحویل مداوم نرم‌افزار کاربردی

به جای انتظار برای تحویل یک محصول کامل پس از ماه‌ها یا حتی سال‌ها، چابک بر تحویل مداوم بخش‌های کوچک اما کاربردی محصول تمرکز دارد، تا تیم‌ها بتوانند به‌طور مستمر محصول را براساس بازخوردهای کاربران بهبود بخشند.

مثال: آمازون هر روز هزاران بروزرسانی کوچک منتشر می‌کند. با استفاده از اصول چابک، تیم‌های آن‌ها می‌توانند ویژگی‌ها را سریع‌تر ارائه دهند، آزمایش‌های بیشتری انجام دهند و مشکلات را سریعاً برطرف کنند.


۴- توانمندسازی تیم‌ها

در چابک، اعتماد به تیم‌ها کلید موفقیت است. تیم‌ها توانمند می‌شوند تا تصمیم‌گیری کنند، مشکلات را حل کنند و به‌طور خودکار سازماندهی شوند. این نه تنها تحویل سریع‌تر را امکان‌پذیر می‌کند، بلکه خلاقیت و حس مالکیت را نیز تقویت می‌کند.

مثال: در گوگل، تیم‌ها تشویق می‌شوند که به سرعت آزمایش کنند و از شکست‌های سریع بیاموزند. رویکرد چابک آن‌ها به مدیریت محصول، به آن‌ها کمک می‌کند تا به‌طور مستمر محصولات خود را بهبود بخشند و در رقابت جلو بمانند.

پیاده‌سازی روش‌های چابک در توسعه محصول

حرکت از تئوری به عمل جایی است که واقعاً مهم است. در اینجا چند مرحله برای پیاده‌سازی روش‌های چابک در فرآیند مدیریت محصول آورده شده است:

۱- تیم‌های کوچک و چندوظیفه‌ای تشکیل دهید

چابک بهترین عملکرد خود را زمانی دارد که تیم‌ها کوچک و چندوظیفه‌ای باشند. این یعنی گرد هم آوردن افرادی با مهارت‌های مختلف—طراحان، توسعه‌دهندگان و مدیران محصول—در یک تیم واحد. این تیم‌ها روی بخش‌های خاصی از محصول کار می‌کنند و می‌توانند تصمیمات سریع بگیرند و با سرعت بیشتری پیش بروند.

در داپلاس ما برای راه‌اندازی MVP به یک تیم بزرگ نیاز نداشتیم. یک گروه کوچک از افراد با مهارت‌های مختلف—تولید محتوا، طراحی و بازاریابی—کافی بود تا سریعاً راه‌اندازی کنیم و بازخورد بگیریم.


۲- از اسپرینت‌ها برای تقسیم کار استفاده کنید

چابک از اسپرینت‌ها استفاده می‌کند که دوره‌های کوتاه مدت (معمولاً دو هفته‌ای) هستند که در آن تیم‌ها روی مجموعه مشخصی از وظایف کار می‌کنند. هدف این است که در پایان هر اسپرینت چیزی ملموس داشته باشید که بتوان آن را بررسی کرد و حتی به کاربران ارائه داد.

فرض کنید در حال ساخت یک قابلیت برای یک ابزار مدیریت محصول هستید. به جای توسعه همه ویژگی به‌طور همزمان، آن را به بخش‌های کوچکتر—طراحی UI، توسعه backend، آزمایش و غیره—تقسیم کنید و هر بخش را در اسپرینت‌های مختلف تکمیل کنید.


۳- براساس ارزش اولویت‌بندی کنید

یکی از مهم‌ترین جنبه‌های چابک اولویت‌بندی کارها است. نمی‌توان همه چیز را به‌طور همزمان انجام داد، بنابراین ضروری است که بر روی ویژگی‌ها یا اصلاحاتی تمرکز کنید که بیشترین ارزش را برای کاربران به ارمغان می‌آورند. اینجاست که ابزارهایی مانند گروه‌بندی بک‌لاگ و نقشه راه مفید هستند.

در Zappos، آن‌ها دائماً بر روی ویژگی‌هایی تمرکز می‌کنند که تجربه مشتری را بهبود می‌بخشند، خواه این ویژگی‌ها مربوط به پیشنهادات محصول باشد یا فرآیند بازگشت کالا. این رویکرد به آن‌ها امکان می‌دهد تا ارزش مستمری را به کاربران ارائه دهند و مشتریان را در مرکز همه چیز قرار دهند.


۴- بازخورد و تکرار مستمر

چابک بر بازخورد مداوم از کاربران و ذینفعان تأکید دارد. در پایان هر اسپرینت، باید آنچه تکمیل شده است را بررسی کنید، ورودی بگیرید و براساس این بازخورد برنامه‌های خود را برای اسپرینت بعدی تنظیم کنید.

برای مثال، در مراحل اولیه اسلک، آن‌ها نسخه بتا ابزار خود را به یک گروه کوچک از کاربران ارائه دادند. براساس بازخورد آن‌ها، ویژگی‌ها را افزودند و محصول را قبل از عرضه عمومی بهبود بخشیدند. این رویکرد تکراری به آن‌ها کمک کرد تا محصولی را بسازند که از همان روز اول نیازهای کاربران را برآورده کند.


مثال واقعی چابک: Atlassian

Atlassian، شرکتی که پشت ابزارهایی مانند جیرا و کانفلوئنس قرار دارد، کاملاً متد چابک را در فرآیند توسعه محصول خود به کار گرفته است. آن‌ها از چابک نه تنها برای ساخت محصولات خود، بلکه برای شکل‌دهی به فرهنگ داخلی‌شان استفاده می‌کنند. تیم‌های آن‌ها در اسپرینت‌های کوتاه کار می‌کنند، ویژگی‌های جدید را به‌طور مستمر منتشر می‌کنند و به شدت به بازخورد مشتریان برای هدایت نقشه راه خود متکی هستند.

تعهد Atlassian به چابک به آن‌ها امکان می‌دهد تا محصولات خود را به سرعت مقیاس‌پذیر کنند و در عین حال به نیازهای مشتریان پاسخگو باقی بمانند. این امر به ویژه در فضای بسیار رقابتی ابزارهای بهره‌وری و همکاری، جایی که توانایی چرخش (پیوت) و انطباق می‌تواند موفقیت یا شکست یک شرکت را تعیین کند، حیاتی است.


نکات پایانی: پیاده‌سازی چابک در کار خود

پذیرش چابک تنها در مورد پیروی از مجموعه‌ای از قوانین نیست—بلکه یک طرز فکر است. این طرز فکر درباره انطباق‌پذیری، پذیرش تغییر و تعهد به بهبود مستمر است. چه در حال راه‌اندازی یک محصول جدید باشید و چه بهینه‌سازی محصولی موجود، چابک به شما کمک می‌کند تا روی ارائه ارزش متمرکز بمانید، از بازخوردها بیاموزید و به سرعت بهبود پیدا کنید.

پس، همان‌طور که روی محصولات خود کار می‌کنید، از خود بپرسید: چگونه می‌توانم چابک‌تر باشم؟ چه فرآیندها یا طرز فکرهایی را می‌توانم بپذیرم تا سریع‌تر ارزش ارائه کنم، انعطاف‌پذیر بمانم و به‌طور مداوم بهبود یابم؟