مدیریت محصول چیزیه که ۱۲ سال اخیر من رو درگیر خودش کرده! البته که هنوز کلی چیز برای کشف کردن دارم چون عاشق سفر کردن هستم.
شماره ۱: مدیریت محصول چیست؟ مدیرمحصول کیست؟
به اولین شماره از سلسله مطالب مدیریت محصول من خوش اومدی! خوشحالم که شما را در جمع خودمون داریم و هیجان دارم از این که داریم با هم این سفر را آغاز می کنیم. چه یک مدیر محصول با تجربه باشید، چه یک مشتاق نوپا، یا فردی که به دنبال تغییر مسیر کاری در یکی از جذاب ترین موقعیت های شغلی دنیا هستید، هدف ما ارائه آموزش های ارزشمند، نکات کاربردی و داستان های الهام بخش برای کمک به موفقیت بیشتر شماست.
در این نوشته مقدمهای از مدیریت محصول بررسی میکنیم که شامل چه چیزهایی میشود، چرا در چشمانداز کسبوکار امروز حیاتی است، و چگونه میتوانید پایه خود را در این شغل تقویت کنید.

مقدمه ای بر مدیریت محصول
مدیریت محصول یک نقش چند رشته ای است که در تقاطع بیزنس یا همان کسب و کار، فناوری یا همان تکنولوژی و تجربه کاربری قرار دارد یعنی سه گانه Business, Tech, UX. فعالیت های یک مدیر محصول شامل هدایت یک محصول از زمان ایده اولیه در طول چرخه عمر آن می شود. همچنین مدیر محصول اطمینان حاصل می کند که نیازهای کاربران را برآورده می کند و در عین حال با اهداف تجاری همسو می ماند.
در واقع هدف نهایی تک تک افرادی که در یک کسب و کار دور هم جمع می شوند چیزی جز کسب منفعت به شکل های مختلف نیست. چه یک کسب و کار انتفاعی باشید چه یک کسب و کار خیریه ای یا غیرانتفاعی، هدف همه کسب و کارها ارزش رساندن به بخشی از جامعه می باشد. گاهی این ارزش با کسب درآمد همراه است و گاهی هم کاملا به صورت خیرخواهانه هست و هیچ درآمد مستقیمی در کار نیست. چیزی که می خواهم بگویم این است که مدیر محصول در یک خیریه هم می تواند مشغول به کار و ارزش رساندن به مالکین و ذینفعان مختلف آن خیریه باشد. الزاما نباید پای کسب درآمد در میان باشد.
مدیر محصول نه تنها در کسب و کارهای خدمات محور بلکه در کسب و کارهای تولیدی فیزیکی نیز حضور دارد. شاید تصور خیلی از افراد از موقعیت شغلی مدیریت محصول کسی است که همیشه پشت لپ تاپ نشسته است و در حال توسعه یک محصول آنلاین است در صورتی که این دیدگاه اشتباه است و یک مدیر محصول در هر کسب و کاری حضور دارد فقط ممکن است نام های متفاوتی به خود بگیرد. فرض کنید می خواهید یک سه چرخه طراحی و تولید کنید. قطعا کسی که از صفر تا صد درگیر فرایند و پیشبرد آن تا لحظه تولید نهایی، تست و ورود به بازار آن سه چرخه است همان مدیر محصول به حساب می آید.
سوال از شما: به نظر شما مدیر محصول کارخانه تولید بستنی قیفی چه مسئولیت هایی دارد؟
مسئولیت های کلیدی یک مدیر محصول
چشم انداز و توسعه استراتژی
مثال: در صنعت فناوری، مدیران محصول در شرکت هایی مانند اپل و گوگل مسئول تعریف چشم انداز ابزارها و نرم افزارهای جدید هستند. آنها تصمیم می گیرند که آیفون بعدی چه ویژگی هایی داشته باشد یا چه به روز رسانی هایی باید در نسخه بعدی اندروید گنجانده شود. قطعا برای اینکه بخواهید در چنین سطحی فعالیت داشته باشید بایستی به درک خیلی خوبی از محصول، صنعت، فضای رقابت، ترندهای روز دنیا و همچنین نیاز بازار داشته باشید. مدیر محصول بایستی فردی آینده نگر و همچنین پیش بینی کننده باشد تا بتواند آینده ای را متصور شود که هنوز بوجود نیامده است. ترسیم این آینده یکی از ویژگی های خاص برای مدیران محصول حرفه ای می باشد. حقیقتا کار هر کسی نیست اما افرادی که بتوانند در این ویژگی در کنار دیگر ویژگی های بنیادی هر مدیر محصول تجربه کسب کند، رشد خوبی در مسیر شغلی خود خواهد داشت.
تحقیقات بازار
مثال: در صنعت خودروسازی، شرکتهایی مانند تسلا تحقیقات بازار گستردهای را برای درک تقاضای مصرفکنندگان برای خودروهای الکتریکی انجام میدهند. این تحقیقات به آنها کمک می کند تصمیم بگیرند که کدام ویژگی ها را در مدل های جدید خود اولویت بندی کنند. تحقیق و توسعه یکی از بخش های با بودجه بالا در هر سازمان نوآور و خلاق می باشد. متاسفانه در ایران به خاطر مشکلات مختلف مالی سازمان ها، به این بخش خیلی توجهی نمی شود. بودجه تحقیقات بازار صرف آنالیز وضعیت موجود، توسعه بازارهای جدید، آگاهی از میزان درک مشتریان از وضعیت برند و محصولات ما و همچنین توسعه بازارهای جدید می شود. به عنوان مدیر محصول نقش پررنگی در فعالیت های تحقیقات بازار شرکت خواهید داشت. چرا که منشا بسیاری از سوالاتی که تیم تحقیقات بازار به دنبال پاسخ آن ها می باشد توسط شما آغاز می شود و شما بایستی به عنوان شخصی که نیازهای خود را برای آن تیم مطرح می کند فعالیت داشته باشید. این گونه است که تحقیقات بازار به کمک شما می آید و خیلی دقیق تر خواهید توانست نیازهای مشتریان را کشف کنید، فرصت های توسعه کسب و کار جدید را پیدا کنید و همچنین مشکلات برند و محصولات خود را بشناسید.
برنامه ریزی نقشه راه
مثال: در صنعت مد، برندهایی مانند زارا و H&M نقشه راه محصولات خود را بر اساس روندهای آتی و تغییرات فصلی برنامه ریزی می کنند و از داشتن محصولات مناسب در زمان مناسب اطمینان حاصل می کنند. به عنوان مدیر محصول تیمی را خواهید داشت که با کمک آن ها نیازهای توسعه ای در محصول خود را به ثمر می رسانید. همچنین سازمان شما بایستی بودجه و زمان بندی لازم برای توسعه محصول شما را مدنظر داشته باشد و برای آن برنامه ریزی کند. احتمالا در سازمان شما بخش های دیگری همچون مارکتینگ، فروش، پشتیبانی و حتی لاین محصولات دیگر هم وجود دارد. از این رو است که وجود یک نقشه راه می تواند به یکپارچه کردن فعالیت های شرکت و همچنین تیم های مختلف کمک کند. شما به عنوان مدیر محصول مسئولیت ایجاد نقشه راه محصول خود را بر عهده دارید. قطعا ایجاد نقشه راه، کار شما به تنهایی نیست و در این مسیر بایستی از دیگر افراد نیز کمک بگیرید که در مطالب آینده حتما به صورت مفصل درباره برنامه ریزی نقشه راه صحبت خواهیم کرد.
تجربه کاربری (UX)
مثال: در بخش مراقبتهای بهداشتی، مدیران محصول برای برنامههایی مانند MyFitnessPal بر ایجاد رابطهای کاربرپسند تمرکز میکنند که ردیابی معیارهای سلامتی و دستیابی به اهداف تناسب اندام را برای افراد آسان میکند. تجربه کاربری در یک محصول می تواند به تنهایی عاملی برای انتخاب شدن از میان چند رقیب باشد. یک تجربه کاربری خوب و درست است که کاربران را به محصول شما برمی گرداند. یک تجربه کاربری خوب است که باعث می شود کاربر به محض رفتن سراغ رقبا احساس سخت بودن یا نادرست بودن یا پیچیده بودن کند. شما به عنوان مدیر محصول مسئولیت ارائه یک تجربه کاربری خوب به کمک تیم تجربه کاربری را بر عهده دارید و باید بتوانید تیم خود را در مسیر رسیدن به یک تجربه کاربری فوق العاده هدایت کنید.
سوال از شما: کدام محصول یا خدمات بود که بعد از استفاده کردن از اون حس خیلی خوبی به شما دست داد؟ همچنین کدوم محصول بود که خیلی راحت تونستید کار کردن با اون رو یاد بگیرید؟
مدیریت ذینفعان
مثال: مدیران محصول در صنعت سرگرمی، سرویسهای استریم مانند Netflix چندین ذینفع، از جمله سازندگان محتوا، تیمهای فناوری و مشترکین را مدیریت میکنند تا تجربه تماشای لذت بخش برای کاربران و همچنین محتوای قانعکننده، کافی و متنوع را ارائه دهند. ذینفعان در واقع تمامی کسانی هستند که به نحوی به کار شما مربوط می شوند و می توانند تاثیر گذاری روی مسیر و نتیجه کار شما داشته باشند. راضی نگه داشتن و کمک گرفتن از ذینفعان در مواقع ضروری می تواند شما را چندین پله جلو ببرد چراکه ذینفعان در صورت همراهی می توانند به شما کمک های بسیاری بکنند و فرصت های جدیدی برای شما فراهم کنند. موضوع قابل توجه در بخش مدیریت ذینفعان توجه به انتظارات و همچنین نیازهای هر کدام از ذینفعان از محصول شماست. با دانستن این موارد قادر خواهید بود ارتباط بهتری با آن ها برقرار کنید.
اهمیت مدیریت محصول
در دنیای پرسرعت و نوآورانه امروزی، مدیریت موثر محصول به چند دلیل حیاتی است:
چیدمان تیم ها
مدیران محصول اطمینان حاصل می کنند که همه بخش ها (مهندسی، بازاریابی، فروش و غیره) با اهداف محصول همسو هستند و به سمت یک هدف مشترک کار گام برمیدارند. نظم دادن به ارتباط و تعامل میان بخش های مختلف مرتبط با محصول در سازمان به عهده مدیر محصول است. مدیر محصول است که با ایجاد فضای مناسب برای بخش های مختلف نیازمندی های آن ها را دریافت و تعاملات آن ها را آسان می کند تا همگی بتوانند کنار یکدیگر به انجام وظایف و مسئولیت های خود در جهت رشد محصول بپردازند.
رویکرد مشتری مداری
مدیران محصول نیازهای کاربر را اولویت بندی می کنند و اطمینان حاصل می کنند که محصول آن ها ارزش واقعی ارائه می دهد و مشکلات واقعی را حل می کند و منجر به رضایت و وفاداری بیشتر مشتری می شود. در یکی از تعاریفی که از مدیر محصول می شود گفته می شود که مدیر محصول صدای مشتری بیرونی است. شما کسی هستید که باید با دقت و وسواس هرچه تمام به نیازها و مشکلات مشتریان خود گوش دهد و نسبت به ارائه پاسخ و رفع آنها اقدام کنید. مدیر محصول باید در خط مقدم قرار گرفته و گاها بصورت مستقیم با کاربران خود ارتباط برقرار کند و مشکلات آن ها را از نزدیک لمس کند. یکی از کارهایی که من همیشه به مدیران محصول پیشنهاد می کنم که به صورت مرتب انجام دهند، نشستن کنار تیم پشتیبانی محصول و حتی پاسخ دادن به سوالات کاربر به جای آن ها می باشد. در این صورت است که یک مدیر محصول می تواند درد و نیاز واقعی کاربران خود را تشخیص داده و اولویت بندی کند.
مزیت رقابتی
مدیران محصول با جلوتر ماندن از روندهای بازار و درک استراتژی های رقبا، به شرکت های خود کمک می کنند تا مزیت رقابتی خود را حفظ کنند. دنیای کسب و کار امروزی پر است از رقابت و تلاش برای دیده شدن و اول بودن و ماندن. پیروزی در فضای رقابتی به هیچ وجه دائمی نیست و همیشه نیازمند نوآوری و خلاقیت است. داشتن یک مزیت رقابتی و ارائه مزیت رقابتی جدید با گذر زمان از مسئولیت های شما به عنوان مدیر محصول می باشد. اینکه مزیت رقابتی چگونه بدست می آید خود بسیار مفصل است و در اینجا نمی گنجد اما در همین حد می توانم اشاره کنم که با توجه به فضای رقابت محصول شما روش ها و رویکردهای متفاوتی برای پیدا کردن و خلق یک مزیت رقابتی وجود دارد.
استفاده کارآمد از منابع
مدیران محصول تصمیمات استراتژیک در مورد محل خرج زمان و منابع سازمان می گیرند و از استفاده بهینه از دارایی های شرکت اطمینان حاصل می کنند. گاها به مدیران محصول مدیرعامل های کوچک گفته می شود. علت این موضوع هم قدرت و اعتباری است که مدیر محصول به دست می آورد. مدیر محصول است که تصمیم می گیرد یک تیم روی چه بخشی از محصول کار کند و منابع آن شرکت به چه چیزی اختصاص داده شود. از این رو یکی از وظایف اصلی شما مدیریت منابع کسب و کار شماست.
تقویت پایه خود در مدیریت محصول
برای برتری در مدیریت محصول، باید مجموعه مهارت های متنوع داشته باشید و درک عمیقی از صنعت خود ایجاد کنید. در اینجا به برخی از زمینه های اساسی برای تمرکز اشاره شده است:
۱. هوش/درک تجاری
درک و شناخت زمینه کسب و کار بسیار مهم است. این شامل دانش مدل های کسب و کار، معیارهای مالی و برنامه ریزی استراتژیک است.
مثال: یک مدیر محصول در یک استارتاپ فینتک باید مدلهای درآمدی مانند اشتراک، کارمزد تراکنش یا سود وام را درک کند تا تصمیم بگیرد کدام ویژگیها را در اولویت قرار دهد که منجر به سودآوری میشود. نداشتن شناخت کافی از کسب و کار و صنعت مورد فعالیت منجر به انتخاب های نادرست و قدم برداشتن در مسیر طولانی تر و سخت تر برای رشد کردن در آن بازار می باشد. از این روی بایستی در هر حوزه ای که فعالیت می کنید نسبت به شناخت عمیق صنعت مربوطه اقدام کنید.
۲. دانش فنی
در حالی که نیازی نیست تا یک توسعه دهنده یا برنامه نویس باشید، اما درک اولیه از فناوری و فرآیندهای توسعه نرم افزار ضروری است.
مثال: در یک شرکت SaaS، دانستن نحوه عملکرد APIها یا درک اصول محاسبات ابری می تواند به تصمیم گیری آگاهانه و برقراری ارتباط موثر با تیم مهندسی کمک کند. همین که تیم شما یک تیم برنامه نویس و فنی می باشد یعنی اینکه شما بایستی تا حد خوبی درک لازم برای تعامل با این افراد را بدست بیاورید. دانش فنی باعث تقویت ارتباط شما با تیم فنی می شود و همچنین منجر به کاهش هزینه و درگیری شما برای طراحی و تست محصول می شود. با دست به عصا راه رفتن به جایی نخواهید رسید. تنها زمانی که بتوانید مکالمه فنی داشته باشید می توانید آنچه که دنبالش هستید را به عنوان محصول از تیم فنی تحویل بگیرید.
۳. همدلی کاربر
خود را به جای کاربران خود قرار دهید تا نقاط درد و انگیزه آنها را درک کنید.
مثال: در صنعت تجارت الکترونیک، مدیران محصول از نقشه سفر مشتری برای شناسایی نقاط تماس در تجربه خرید و کار بر روی راه حل هایی برای افزایش رضایت کاربر استفاده می کنند. در هر محصولی چه آنلاین چه آفلاین همیشه باید به دنبال راه های بهبود کیفیت و افزایش راحتی دریافت خدمت خود باشیم. همدلی کردن با کاربران به شما این امکان را می دهد تا در جایگاه وی قرار بگیرید و با نگاه و قدم های وی محصول خود را تجربه کنید. از این رو به شما کمک میکند تا بهترین مسیر از نگاه کاربر را متناسب با نیازها و دردهای وی طراحی و پیاده سازی کنید.
۴. مهارت های تحلیلی
توانایی تجزیه و تحلیل داده ها و ترسیم بینش های عملی بسیار مهم است.
مثال: در یک شرکت شبکه اجتماعی مانند اینستاگرام، مدیران محصول برای درک الگوهای تعامل کاربر و بهینهسازی ویژگیها برای افزایش حفظ کاربر، به تجزیه و تحلیل دادهها متکی هستند. استفاده از داده ها ترند دنیای امروز در همه صنعت ها می باشد. ترندی که تازه شروع شده است و نیازمند مهارت های مختلفی برای استفاده حداکثری از داده های در اختیار کسب و کارها می باشد. یکی دیگر از راه های درک بیشتر از وضعیت و فعالیت های کاربران، تحلیل این داده هاست که در اختیار شماست و مخصوص کاربر و محصول شماست.
نکته پایانی
مدیریت محصول یک زمینه چالش برانگیز و در عین حال مملو از خلق ارزش است که به ترکیبی از تفکر استراتژیک، دانش فنی و همدلی برای کاربران نیاز دارد. همانطور که در این یک سال پیش رو سفر می کنیم، در هر جنبه ای از مدیریت محصول عمیق تر خواهیم شد و ابزار و دانش را برای تبدیل شدن به یک مدیر محصول موفق در اختیار شما قرار می دهیم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
شماره ۱۴: تحلیل و شاخصهای محصول
مطلبی دیگر از این انتشارات
شماره ۱۷: جایگاه یابی و پیام رسانی در محصول
مطلبی دیگر از این انتشارات
شماره ۳: تحقیقات بازار برای تصمیمات مبتنی بر داده در محصول