زندگی سخت نیست ادما بی عرضن
برنامه نویس احمق
باید از اینجا شروع کنم که من خیلی بچه بودم (۱۶ سال)
و زبان برنامه نویسی PHP خیلی رو مد بود و همه داشتن میرفتن سمت PHP و پول کجا بود؟
پول تو وردپرس بود خیلیا قالب آماده نصب میکردن و یه سایت قالب میکردن به مشتری
من اصلا خوشم نمیومد از این سیستم اوایل کلی کار فری زدم گذاشتم تو نت یه قالب اختصاصی زدم رو وردپرس و حالا یه سایت داشتم شروع کردم آموزش وب درست کردن که یکم بازدید بخورم تا بازدید هام رسید به هزار نفر مشتری اومد پروژه میگرفتم و درآمدش هم خوب بود ولی یه چیزیو یادتون نره درآمد وردپرس و قالب آماده خیلی بیشتر بود نمونه سایت هاش هنوز هست تو نت :)
گذشت من آموزش هارا ول کردم که درآمد خوبی داشت کم به سایتم میرسیدم و آپدیت نمیکردم ولی باز مشتری ها میومدن
پروژه هایی که زده بودم به ۷۰ تا رسید بعضی از سایت ها هم فری میزدم چون رنکشون بالا بود و واسم نمونه کاره تاپ میشد
تا این که فهمیدم مثل من هم هست ولی یکم رسمی تر با ای وحید اشنا شدم شروع کردم کار کردن با وحید دانافرد سایت های گنده میگرفتم و میزدیم درآمدش خوب بود ولی یادتون باشه ما سرویسی نزدیم ما فقط برای مردم کار میکردم
بیشتر سایت هایی که زدیم موفق شدن به یه برند رسیدیم که فکر کردم باید برم تو یه مجموعه کار کنم (فقط روی یک پروژه متمرکز کار کنم) تو شرکت های مختلف شروع کردم به کار کردن با تیم های مختلف
گذشت به این نتیجه رسیدم که اینکار هم به درد نمیخوره سطح درآمدم خیلی خوب بود ولی بازم منو راضی نمیکرد
تصمیم به خروج از کشور گرفتم و هنوز دنبالشم
ولی به یه نتیجه خوبی رسیدم
چرا تا الان برای خودم کار نکرده بودم ؟؟!!
( ترو خدا یه بارم شده از خودتون این سوال را بپرسید)
تا این که از شرکت هایی که کار میکردم امدم بیرون
۱- یه میز کار تو خونه اوکی کردم همه چی خریدم
۲- شروع کردم رو یه ایده خودم کار کردن شریک مارکتینگ پیدا کردم و شروع کردم
۳- در کنارش چند تا پروژه هم گرفتم که تو سودشون شریکم
۴- چندتا پروژه دلاری هم گرفتم برای ادامه زندگی و بقا
من برنامه نویس احمقی بودم و این تجربه من بود امیدوارم به شما کمک کرده باشه و بتونید جهت بدید به کارتون
موفق باشید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
رهبر VS رئیس
مطلبی دیگر از این انتشارات
همکار خوبی باشیم
مطلبی دیگر از این انتشارات
برنامه نویس خوب ،برنامه نویس بد