یه برنامه نویس معمولی لینوکس کار
رابطه ارباب و برده از نگاهی دیگر (کارمند و کارفرما)
چیزی که امروز میخوام در موردش صحبت کنم ، یک نقد و یک نگرش جدید به روابط کارمندی و کارفرمایی هست .
نگرشی که امروز مینویسم، دیدگاهی هست که به اشتباه در ایران جا افتاده و باید به کمک هم اصلاح کنیم .
اول یک سری تعاریف داشته باشیم ( برنامه نویس خوب اول متغیر ها رو معرفی میکنه در بالاترین قسمت پروژه تا راحتتر استفاده کنه )
برده :
برده ، بر پایهٔ فروتنی، مهربانی، دلسوزی و رقت قلب است . یعنی کسی که با مهربانی و خوش قلبی ، سعی بر این دارد که کارها به خوبی پیش بره . نه اینکه شلاق به سر ، مجبور به انجام کاری باشه
ارباب :
کسی که با خودخواهی ، قدرت ، غرور و تکبر ، برده را مجبور به انجام کاری کنه
کارفرما :
صاحب کسب و کار ، پروژه ، شرکت و در کل مالک یک ایده که باید به اتمام برسد . حال ایده میتواند خراب شدن یک شیر در حامام باشد و برای آن از کارمند ( کسی که شیر را تعویض کند ) استفاده کند یا ایده ایجاد یک فروشگاه اینترنتی دارد و با تیم برنامه نویسی میتواند آن را پیاده کند
کارمند :
کارمند ، کارگر ، مستخدم و... همه برای اینجام یک ایده از سوی کارفرما انتخاب میشوند . کارمند گاه قدرت نظارتی و تصمیم گیری دارد وگاه قدرت مالی و گاه هیچکدام .
چیزی که از تعاریف بالا دیدیم ( همه تعاریف ذهنیت من از کلمه ها بود . نه منبعی داره و نه دلیل محکمه پسند . دلایل همه اخلاقی هستند ) ، هر کدوم از سمت ها ، با رعایت یک سری اصول و اخلاق ، میتونن یک پروژه رو با هم انجام بدن .
اما سوال اینه :
کی برده هست و کی ارباب؟
این سوال چه زمانی مطرح میشه؟
- زمانی که یک سری انسان مغرور و بی دانش کم معرفت ، به خودشون اجازه میدن با زندگی مردم بازی کنن .
- زمانی که پول ، دلیل همه بی عدالتی ها و بی قانونی ها در شرکت میشه و بی دلیل اجازه اخراج یک شخص رو صادر میکنن .
- زمانی که استعداد ها و مهارت ها نادیده گرفته میشه و روابط فامیلی جاش رو به ضوابط اخلاقی میده
- زمانی که فراموش میکنیم ، روزی ما هم کارمند بودیم و حتی اگر شغلمون داشتن پدر پولدار بود ، باز هم برای گرفتن و چپاول کردن جیب پدر ، کارمندی کردیم ( کارمندی در حیطه چپاول کردن )
حالا واقعا برده کیه؟
با تعاریفی که در بالا کردم ، برده همون کارمنده ، برده کسی هست که با زحمت کشیدن و وجدان ، کاری رو به سرانجام میرسونه و کارفرما همیشه مدیون اون شخص میمونه . چون از قدیم میگن : "کار را که کرد؟ آن کس که تمام کرد" . درسته که مسائل مالی هم دخیل هستن ، اما این نشون دهنده بی معرفتی و بی شخصیتی ما هست که کار یک کارمند رو بی ارج کنیم و ندید بگیریم وظایفی رو که خودمون بهش دادیم و بعد بگیم : این که کار سختی نبود .
کار سختی نبود؟ چون شما آدم نالایقی هستید و نمیتونید کار سخت و آسون رو از هم تشخیص بدید . شما در غرور و جهل خود به شکلی فرو رفتید، که انگار پشه در پشه بند .
در جوامع مختلف ، تعریف برده اینه :
کسی که برای انجام کاری دستمزد میگیرد و از نظر دیدگاه و جایگاه اجتماعی ، از سطح پایینی برخوردار است . شنیدن ظلم و ناحق شدن کارهایش ، یکی از خصوصیات او است .
حالا من میخوام با مقایسه دو تعریف ، به این برسم که برده کسی نیست جز کارفرما .
کسی که فکر میکنه با داشتن پول و ثروت و غرور ، میتونه به کسی زور بگه ، در واقع داره خودش رو همیشه محتاج یک عده انسان خوش فکر و توانا میکنه . انسان ها و نیرو هایی که اگر نباشند ، پروژه و شرکت و کار ، خوابیده . اگر شخصی که لوله حمام خانه من رو تعمیر میکنه ، نباشه ، حمامی برای استحمام ندارم .
اگر برنامه نویس خوب ، بد ، عالی ، درجه یک ، وجود نداشته باشه ، پروژه من بالا نمیاد و اگر تیم مارکتینگ نباشن ، کار ما دیده نمیشه .
مطلبی دیگر از این انتشارات
برنامه نویس احمق
مطلبی دیگر از این انتشارات
بهترین تمرین های گیت
مطلبی دیگر از این انتشارات
همکار خوبی باشیم