دولوپر فرانتاند - علاقمند به جاوااسکریپ (تایپاسکریپت)، ریاکت، ریاکتنیتیو - فرانتاند دولوپر سابق دیجیکالا، دیجیکالامگ، شیپور و سیبچه
همکار خوبی باشیم
مقدمه
توی مدتی که از سال ۹۰ تا حالا وارد بازار کار شدم با افراد زیادی روبرو شدم و باهاشون همکار شدم و کنار هم مدتی رو کار کردیم. توی این دوران دوستان و آشنایان زیادی رو پیدا کردم و هنوز هم با اینکه خیلی از هم دور هستیم جویای احوال همدیگه هستیم و با چند نفر از این دوستان هنوز هم همکاریهایی رو داریم. موضوعی که باعث شد این نوشته رو بنویسم اینه بود که چطور میشه رابطهها در محیط کار فقط در حد یک رابطه و سلام و علیک یا یه آشنایی و نه بیشتر میمونه و چطور میشه رابطهها به یک دوستی عمیق و حتی خانوادگی منجر میشه. چه مسائلی هست که نمیشه بیان کرد و کاملا هم از طرفین به طور پیشفرض انتظار میره.
امروز دل به دریا زدم و گفتم که بنویسم. شاید کمی متن این نوشته تند و حتی جاهایش زشت و خارج از عرف باشه ولی به نظرم یکی باید اینها رو بگه. مواردی رو که عرض میکنم بعضیهاش به خودِ من هم میخوره. پس اگر جسارت به کسی شد من عذرخواهی میکنم.
پاکیزگی شخصی (personal hygiene)
پاکیزگی شخصی شاید به نظر اول کمی خندهدار بیاد ولی موضوع کاملا جدیای هست. اولین موضوع جدی و شرط لازم و کافی برای یک همکار خوب بودن هست. هرکسی اگر از نظر دانش کاری بهترین توی زمینه خودش باشه و فوق العاده اهل سعی و گوشش و خودسازی باشه ولی پاکیزگی و بهداشت شخصی رو رعایت نکنه از نظر همه رد شده هستش. شاید هرکسی رو الآن بخوان بخاطر مهارتش ولی در نهایت که کارشون تمام شد یطوری میگن که بره، همیشه هم براش سواله چرا! چون اونها روشون نمیشد بگن که اون فرد بوی بد میداد.
بعله، خیلی برای هر دو طرف ناراحت کننده هستش، هم اونی که داره همکار بدبو رو تحمل میکنه هم اونی که از همکارش میشنوه که بو میده و یا با رفتار همکاران میفهمه که داره شرایط خوب کار رو در محیط از همکاراناش میگیره.
خیلی سخت نیست. راه حلهاش خیلی ساده هست، نباید نگاه زودگذر و سطحی داشته باشیم. مثلا فقط سریع بریم چندتا لباس نو بخریم و عطر و ادکلن بزنیم و فکر کنیم موضوع حل شده. چون با رعایت نکردن موارد ریشهای چند روز بعد باز هم همون شرایط به وجود خواهد اومد. چارهاش چند تا راه ساده هستش:
- سعی کنیم هر روز حموم بریم، اگر هر روز نمیشه، یا نمیتونیم یا تنبلی نمیذاره، یک روز در میون بریم حتما. لازم هم نیست از شامپوهای گرون یا چیز خاصی استفاده کنید. شستن موی سر و بدن و جاهایی از بدن خودمون که احساس میکنیم خیلی عرق میکنه کافیه که ما رو متفاوت کنه با گذشته.
- جسارته ولی چون زندگی پنج ساله در خوابگاه دانشجویی و دوره خدمت سربازی، چیزهایی رو به من نشون داد که باورش برام سخت بود این روش خصوصی و حرف زشت رو میزنم. ?، باز هم عذرخواهی میکنم: موهای زیربغل رو همیشه بزنیم و نگذاریم بیشتر از ۱ میلیمتر بشه. وجود موهای زیاد در این ناحیه بوی عرق و موندگی رو شدیدا تشدید میکنه و توی محل کار حیطه بدی رو دور نفر ایجاد میکنه.
۳. بعد از حمام رسیدگیهای زیادی وجود داره ولی نیازی نیست همه اونها رو انجام بدیم. میدونم شاید تنبلی و بی حوصله بودن یا شاید هم کار زیاد و کمبود وقت نذاره به انواع کِرِمها و لوسیونها فکر کنیم ولی استفاده از یک مام میتونه از تعریق زیاد جلوگیری کنه و حتی بعد از عرق هم باعث خوشبویی بشه. پیشنهاد من مام صابونی رکسونا هستش. رنگ بندی زیادی داره و هر کدوم خاصیت جالبی داره ولی شکلش دقیقا به شکل زیر هست:
۴. مسواک و تمیز بودن دهان علاوه بر اینکه سلامتی برای خود شخص داره تا حد خیلی زیادی باعث میشه بوی بد دهان از بین بره، ولی واقعا کافی نیست. چون بوی بد دهان علل مختلفی داره. گاهی زیاد سیگار کشیدن، گاهی گرسنگی و خالی بودن معده، گاهی خرابی دندون گاهی مریضی حتی چیزی مثل سرماخوردگی میتونه باعثش بشه. واقعا برای برطرف کردن علل مختلف باید زمان و هزینه گذاشت که خوب زمان میبره و این در صورتی هست که همکاران ما الآن دارن اذیت میشن. به نظر من چیزی که میتونه یکم سر این موضوع برامون زمان بخره استفاده از آدامسه. خرج سنگینی هم نداره. انواع آدامس هم در بازار هست و هرکس به سلیقه و نظرش روی سطح هزینه میتونه تهیه کنه و همیشه توی جیبش داشته باشه. من از آدامس 5 استفاده میکنم.
۵. شاید این موردی که دارم میگم یکم براتون خندهدار باشه ولی این موضوع همه جایی هست و هم بین آقایون و هم بین خانمها رواج زیادی داره. توی محیط کار کفشتون رو در نیارید و یا اگر محیط کارتون فضای خیلی خودمونی و خونگیای داره حتما در مورد بوی کفشتون و یا تمیزی و پاکیزگی جورابتون مطمئن باشید. برای این مورد میشه از کفیهای نازک بوگیر برای کفش استفاده کنید یا از جورابهای مخوصص که بوگیر هستند استفاده کنید. ولی باز هم پیشنهاد من اینه که پاتون رو از کفشتون در نیارید.
۶. پاکیزگی خود لباس علاوه بر اینکه خود فرد رو تبدیل به یک آدم شیک پوش میکنه باعث میشه زحماتی که در قسمتهای بالا کشید هدر نره. اتو داشتن یا نداشتنش کاملا به خود فرد ربط داره ولی اینکه شسته شده باشه و بو نده یک امر محیطی هستش. پس باید رعایت بشه. الکی نباید لباسهای برند و گرون قیمت خریداری بشه. هیشکی نظرش به خاطر اینکه فردی فلان برند رو میپوشه تغییر نمیکنه. مرتب شسته شدن و تمیز بودن و در کل بو ندادن در اولویت هستش.
۷. موارد بالا کافیه که یک نفر پاکیزه باشه، چیزی که شخصیه ولی به دیگران هم مربوط میشه. حالا داشتن یک عطر یا ادکلن خوب باعث میشه شما خاص باشید. این مورد شرط لازمی نیست و من فقط برای کمال این بخش، عرض کردم. این قسمت خیلی حساسه چون دقیقا در نقطه مقابل بوی بد هست. ممکنه من، به نظر خودم عطر خوبی بزنم ولی انقدر تند باشه که دیگران خیلی خوششون نیاد. مثل عطرهایی که نتهای گرم و زمستونه دارن مثل Black Afgano یا همون بلکافغان، خودم مدتی از همین عطر استفاده میکردم و یک بار یکی از همکارانم به من این موضوع رو گفت و من سریعا از عطر سبکتری با رایحه چوب استفاده کردم. پس باید مواظب باشید. ولی تذکر شنیدن توی این مورد خیلی خیلی بهتر از تذکر شنیدن و یا دیدن رفتارهای خاص دیگران برای بدبو بودنه.
تعادل رفتار
موضوعات شخصی و مشکلات زندگی هر کسی به خودش ربط داره و این نباید به محل کار کشیده بشه. این دقیقا در نقطه مقابل اون مساله هست که شما نباید مشکلات کاری خودتون رو به منزل ببرید. این دو محیط باید از هم جدا باشند. دلیلی نداره که چون فردی از دست نامزدش ناراحته یا داره رابطشون خراب میشه این مسائل رو به محیط کار بکشونه و با کوچکترین موضوعی شروع به پرخاش کنه.
حتی اگر رفتار فردی یا جمعی نامناسب، در محل کار شد، میشه طی یک جلسه یا صحبتهای چهره به چهره موضوع رو بیان کرد و دوستانه یا یکم جدیتر موضوع رو حل کرد. اگر احساس کردیم یکی از همکاران که به تازگی ارتقا گرفته داره به سبک خاصی رئیس بازی در میاره میتونیم این موضوع رو دوستانه و حتی با حالت غمگین و اینکه من ازت انتظار اینچنین رفتاری رو ندارم، علت این موضوع رو ازش بخوایم به احتمال زیاد این به نتیجه میرسه.
حرف به حرف کردن و پشت کسی صحبت کردن هرگز به نتیجه مطلوب نرسیده. این رو کامل در این ۷ سال دیدم. پشت کسی صحبت کردن فقط کار ترسوها هستش. اگر از کسی انرژی منفی میگیریم بریم به خودش بگیم، اگر واقعا میبینیم که نمیشه با این آدم کار کرد و گوش شنوا نداره و با تذکرات جداگانه اعضا، خودش رو اصلاح نمیکنه، سلسله مراتبی عمل کنیم و اگر باز نتیجه نگرفتیم از اونجا بریم. اون محل کار مناسبی نیست. ولی باز هم هنگام خروج بد رفتار نکنیم. کارهایی رو که باید، انجام و تحویل بدیم. ما حرفهای برخورد کنیم و طوری رفتار کنیم که همه یاد روزهای خوشِ اونجا باشن. ما از خودمون انرژی و اثر مثبت بگذاریم. دنیا به قدری کوچیکه که همه یه چندبار دیگه به هم میرسن. و کاری کنیم که این ما نباشید که خجل باشیم. این به مراتب برام اتفاق افتاده که عرض میکنم.
جانشین پروری
باور کنید نمیشه برای ارتقا، حد و مرز تعیین کرد. به نظرم هیچ کس نباید به جایگاه کاری خودش بسنده کنه و فکر کنه که به نهایت رسیده که اگر اینطور باشه یواش یواش دست از خودآموزی و رشد میکشه و شروع میکنه به حفظ و نگهداری از پُست کاری. خیلیها رو دیدم که بر اثر تلاش خودشون یا اتفاقی، به مدیریت یا سرپرستی یا تیم لیدی رسیدن و از یک جایی به بعد به جای اینکه نگاه کنند چطور میتونن باز هم پیشرفت کنن تصمیم به محافظت از جایگاه فعلی خودشون گرفتن. این تصمیم در هر صورت با شکست روبرو میشه. اون کسی که این تصمیم رو میگیره شاید خودش هم ندونه، ولی ناخودآگاه نیروهای خبره رو از محل کار دور میکنه و خیلیها ازونجا میرن، خودش چیزی یاد نمیگیره و دائم مواظب دیگرانه که بر علیهش توطئه نکنن، به جایی میرسه که این رفتارش تبدیل به بیماری میشه، حتی رشد دانشی و خودآموزیِ افراد تیم رو یک نوع توطئه میبینه و بر علیه اون اقدامات زشتی انجام میده. این اعمال نه تنها محل کار رو تبدیل به جای بدی میکنه بلکه منافع سازمان رو مورد خطر قرار میده و ممکنه پروژههای خوبی توی سازمان شکل نگیره، رشد نکنه، ارتقا پیدا نکنه، افراد کلیدی برن و حتی انقلابهایی، هرچند کوچیک بیاد و مثل سیل همه چیز رو با خودش ببره و همه اینها اتفاق افتاده چون اون فرد به فکر جایگاه خودش بوده. متاسفانه سیستم اینطور عوامل رو خواه ناخواه، بالاخره حذف میکنه و فقط این به یادها میمونه که همکاریهِ خوبی شکل نگرفته.
به نظرم به جای این بیایم به همکاران و افراد تحت نظر، آموزش بدیم و فرصت رشد براشون ایجاد کنیم و برای رشد خودمون و حتی امتحان کردن چالشهای دیگه زمان خداحافظی با جایگاه تعیین کنیم و به جای اینکه سیستم ما رو مثل یک عنصر از کار افتاده و ناکارآمد حذف کنه، خودمون کنار بکشیم و راه رو برای افراد جدید باز کنیم. نباید فکر کنیم که چون ما به تیم لیدیِ فلان استک در فلان شرکت رسیدیم پس هیچ کس دیگه نمیتونه برسه. جهان پر بوده از مدیران موفق و بعدش مدیران موفقتر از اونها، و دوباره بعدش نابغههای مدیریت که خیلی خیلی بهتر از قبلیها عمل کردن.
اشتراک گذاری دانش
شاید این قسمت کمی شبیه همون قسمت جانشین پروری باشه که دقیقا هم هست ولی تفاوتهایی هم داره که باعث شد این قسمت رو در بخش جدایی بیارم، دانش مثل آب زلال میمونه و آب زمانی که به چرخش در میاد و در شکلهای مختلف جریان پیدا میکنه زندگی رو ایجاد میکنه. یادمه خیلی قدیمها افراد خبرهای که توی سازمان یا حتی جامعه بودند دانششون و اون فوت کوزهگری رو به هیچ کسی نمیگفتند. درسته اون رو به سختی به دست آوردن ولی واقعا چه دلیلی داشت که اونطوری در انحصار داشته باشنش؟
مدتها گذشت و وقتی اینترنت و بنیادهای متن باز رسیدند این رفتارها کنار رفت و خودتون میتونید ببینید دنیا برای رشد چه سرعتی در پیش گرفته. مخصوصا دنیای Information Technology که واقعا سرعت باورنکردنیای داره.
حداقل برای اینکه ازین فرهنگ جهانی جا نمونیم، میتونیم دانشمون رو با سخاوتمندی هرچه تمام در اختیار نیروهای جدید و همکارانمون بذاریم. یادمون باشه که چیزی بلد نبودن عیب نیست، چون با تلاش به دست میاد. این عیبه که یک فردی توی یه سازمانی مدتی باشه و در اون مدت همونطور بمونه. اونوقت باید از خود اون فرد تا کل بخش بخشهای سازمان زیر سوال برن.
تیم یا محیط کاریای که برای افرادش آموزش و یادگیری به همراه داره، انقدر دوست داشتنی میشه که هیچ کس دلش نمیخواد به هیچ نحوی بهش ضربه وارد بشه. اینها شعار نیست و در تیمها و شرکتهایی از همین کشور خودمون این شکل از رفتارها وجود داره. یادمه که در دو مصاحبه کاری از استارتاپهای مختلف، این موضوع رو اذعان داشتم که اینی که شما میخواین رو من بلد نیستم، و یکیشون بهم گفت عیب نداره. ۵۰ ساعت کاری اول از شما Code نمیخوایم شما مطالعه کن یاد بگیر. یا جای فعلیای که هستم، تیم لیدی که با من مصاحبه کرد گفت عیب نداره باهم میخونیم یاد میگیریم. بعدا فهمیدم خودش خبره بود، اینطوری میگفت که من اعتماد به نفسم رو از دست ندم چرا که TypeScript بلد نیست. پس رویا نیست. میشه با یه تغییر کوچیک و یک نگرش ساده و رفتار خوب خیلی خیلی ساده همکار بهتری باشیم و محل کار دلچسبتری برای خودمون و همکارانمون بسازیم.
بخش پایانی
اصلا دوست ندارم اینطور برداشت بشه که این نوشته یه نصیحت بزرگترانه بوده، خیلی از این رفتارها و اعمال به خودِ من هم مربوط میشه. و قطعا برای یه همکار خوب بودن و شاد بودن کنار همکارن، کنار کسانی که از خانوادمون بیشتر میبینمشون کارهای بیشتری میشه کرد. ولی خُب! به نگاه و دید محدودِ من، این موارد از اصلوب همکارِ خوب بودن هست. امیدوارم کسی رو ناراحت نکرده باشم و امیدوارم که همه همکاران و دوستان خوبی برای همدیگه باشیم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
شما نمی توانید یک developer باشید
مطلبی دیگر از این انتشارات
حقوق نا عادلانه یک برنامه نویس
مطلبی دیگر از این انتشارات
برنامه نویس خوب ،برنامه نویس بد