تایم‌زون

یک روز سرد پاییزی در ساعت پنج عصر، یک سری دانشمند که مشغول یادداشت کردن تغییرات روز و شب بودند به یک نکته عجیب برخوردند. این سوال برایشان پیش آمده بود که چرا تا همین شش ماه پیش ساعت پنج عصر هوا آفتابی بود و خورشید در آسمان می‌تابید، اما الان هوا تاریک است؟

بعد از اینکه این مورد را با دانشمند بزرگ در میان گذاشتند، دانشمند بزرگ تمام شاگردها را از اتاقش به بیرون پرتاب کرد و به دیوار خیره شد. داشت به این فکر می‌کرد که کشف قبلیش که سعی داشت این مشکل را حل کند، چرا کار نمی‌کند؟ رفت دفترچه کشفیات خودش را باز کرد و شروع کرد به خواندن داستان کشف قبلیش که Timezone نام داشت:

طی تماس اسکایپی که با خاله‌ام در برلین داشته‌م متوجه شدم اینجا هوا تاریک است و آنجا هنوز هوا تاریک نشده و خورشید در آسمانشان است. منطقی هم هست، کره زمین گرد است و می‌چرخد و خورشید آن طرف‌تر ثابت ایستاده. خب اگر این طرف زمین آفتاب وسط آسمان باشد، آن طرف دیگر باید نصفه شب باشد دیگر. ولی آیا منطقی است که تعریف ما از ساعت متفاوت باشد؟ من یک عمر در اینجا به شاگردانم دستور داده‌ام که ساعت ۹ صبح بیدار شوند و برای من نان سنگک تازه بخرند، اما اگر با یکی از این کودن‌ها به آنجا برویم ساعت نه هوا مثل سگ تاریک است و هنوز نانوایی‌ها باز نکرده‌اند. نمی‌شود که هر بار به جایی می‌رویم ساعت کاری‌مان به هم بخورد.

وزن خود را از باسن چپش به باسن راست انداخت و ادامه داد:


برای حل این موضوع به راه‌حلی رسیدم که می‌تواند این مشکل را حل کند. این که آن وسط کره زمین که اسمش گرینویچ است و همیشه ساعت دوازده ظهر هوا روشن و دوازده شب هوا تاریک است را ساعت مبدا کره زمین در نظر بگیریم و ما که اینور با فاصله از مبدا قرار داریم، ساعت روزمره‌مان را با یک فاصله ثابت از آن ساعت مبدا در نظر بگیریم. خاله‌ام در آلمان هم همین وضعیت، منتها یک فاصله زمانی متفاوت. اینطوری این کودن‌ها هر قبرستانی که بروند باز هم باید ساعت نه صبح بیدار شوند و بروند نان سنگک تازه بخرند. با کمک خط‌کش و یک کره زمین پلاستیکی و یک ساعت مچی، اکنون به دستاورد بزرگی رسیده‌ام. لیستی که فاصله‌زمانی یا همان تایم‌زون کشورهای مختلف کره زمین در آن محاسبه شده و باعث می‌شود همه جای دنیا ساعت شش صبح نانوایی‌ها باز باشند:
https://www.timeanddate.com/time/map

کمی خود را خواراند و دوباره به فکر فرو رفت. درست است که زمین گرد است و هر ۲۴ ساعت ما باید انتظار موقعیت ثابتی از خورشید در معرض دیدمان داشته باشیم، اما مسخره بازی کره زمین با چرخش به دور خودش باعث می‌شود این معادله دقیق نباشد. یعنی اگر امروز ساعت ۱۲ ظهر خورشید را از در فلان زاویه ببینیم، فردا همین ساعت خورشید کمی آن‌ورتر رفته است. اما اگر قرار بود هر روز این زاویه بیشتر شود، پس چرا آن کشف قبلی هنوز داشت کار می‌کرد؟ چون تایمر خداوند سر سال ریست می‌شود. یعنی درست است که هر روز زاویه تغییر می‌کند، اما میزان زاویه خورشید با یک سال بعد، اما همان روز یکی است.

کمی بیشتر خود را خواراند و با خود گفت چه می‌شود اگر ما هر شش ماه یک‌بار بیاییم ساعت روزمره را بکشیم جلو، بعد دوباره سر سال بکشیمش سر جایش تا اون زاویه‌هه دقیق‌تر شود نسبت به انتظار ما. نه که همه چیز را حل کند، اما حداقل می‌دانیم که این باعث می‌شود ساعت نانوایی‌ها کمتر به هم بخورد.

سپس بدون فکر به اینکه اینکار باعث می‌شود همه مردم دنیا سالی دوبار علاف این مسخره بازی شوند و بدون در نظر گرفتن تاثیر ناچیز آن روی یک مشکل حل نشدنی، یکی از شاگردها را صدا کرد و به او گفت این تغییر را هم بفرستد برود روی پروداکشن.




پنجاه سال بعد، درست سال قبل از فوت این دانشمند بزرگ مراسم تجلیلی از او برگزار شد. در میانه مراسم یک جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد که او بخاطر کهولت سن، کنار رفته و شاگردانش این قضیه را هندل می‌کردند. سوال‌ها به ترتیب پاسخ داده می‌شدند که نوبت به یکی از حضار رسید. او پرسید:

ما به تازگی یک اپلیکیشن خدمات پرداخت موبایلی نوشته‌ایم و در آن اطلاعات پرداخت‌های مشتریانمان را سیو می‌کنیم. این اطلاعات شامل یک سری چیزها به همراه تاریخ و زمان تراکنش آنها است. ما خیلی نکته‌سنج بودیم و از ساعت گرینویچ بجای ساعت محلی استفاده کردیم تا مشکل فاصله زمانی نداشته باشیم، اما اگر به پاییز برسیم و ساعت‌ها تکان بخورند، باید ساعت‌های قبلی را آپدیت کنیم؟ ما می‌خواهیم بتوانیم به اطلاعات قبلی اعتماد کنیم...

دانشمند بزرگ که به این سوال گوش می‌کرد، عرق سرد از پیشانی‌اش جاری شد و نیمی از موهایش ریخت. رو به آن شاگردش که نامه عقب جلو کردن ساعت را نوشته بود کرد و با تمام توان یک پس‌گردنی محکم به او زد. شاگرد که علت را جویا شد، توضیح داد:

پدرسگ من این همه محاسبات کرده‌ام تا به این دستاورد برسم، آن‌وقت تو به این شکل اشتباه به مردم توضیحش داده‌ای؟ من کی گفته‌ام ساعت گرینویچ عقب جلو می‌شود؟ من گفتم ساعت محلی. یعنی همین ماسماسکی که به دیوار آویزان می‌کنیم. یعنی اینکه مثلا آن مثبت سه و نیم که در ایران به ساعت گرینویچ اضافه می‌شود تا ساعتش بدست بیاید، در بهار بشود مثبت چهار و نیم تا آن قضیه نانوایی حل شود. آن‌وقت توی گوساله برداشته‌ای به مردم گفته‌ای که گرینویچ را جابه‌جا کنند؟

شاگرد که سرش را پائین گرفته بود، از اعماق دلش ابراز پشیمانی کرد و قول داد دیگر این اشتباه را نکند. سپس دانشمند خطاب به پرسنده سوال قضیه را توضیح داد و از آن شاگرد خواست تا به کل دنیا و مخصوصا برنامه‌نویس‌های برنامه‌های خدمات پرداختی نامه جدیدی ایمیل کند تا آن‌ها نیز متوجه بشوند که ساعت عقب جلو نمی‌شود، بلکه فاصله فقط زمانی تکان می‌خورد.