حیف از برکت نیست!؟

بهار سال گذشته بود که بعد از 9 سال فعالیت تو یکی از پژوهشکده‌های دانشگاه شریف، بالاخره تصمیم گرفتم محیط شغلی دیگه‌ای رو تجربه کنم؛ دلایل زیاد بود ولی فکر می‌کردم دیگه اینجا امکان رشد نیست و واقعاً چند سالی هست دارم درجا میزنم! با چندتا از رفقا صحبت کردم و داشتم گزینه‌های روی میز رو بررسی می‌کردم؛ از فروشگاه رفاه و چند شرکت فنی اطراف دانشگاه گرفته تا یه هلدینگ که اسم و رسم خوبی داشت. بالاخره با مشورت با دوست خوبم اکبر قنبرپور قرار شد برای استخدام تو پارک فناوری پردیس اقدام کنم. اکبر خیلی بهم لطف داشت و راهنمایی کرد تا پروسه طویل جذب رو سریع‌تر انجام بدم و اون بروکراسی‌ها و عدم سوء پیشینه و تحقیقات محلی و مباحث اعتقادی و ... رو به خوبی پشت سر بگذارم و قرار شد از اول مرداد اونجا مشغول بشم.

اما قبل از شروع رسمی کار، علی رجول بهم زنگ زد و بهم پیشنهاد داد برای یه موضوع اجرایی باهاش همکاری کنم. اول قبول نکردم چون تقریباً پرونده رو با استخدام تو پارک پردیس بسته بودم ولی وقتی یه خرده بیشتر در مورد موضوع همکاری بهم توضیح داد و برنامه داشت اون رو به عنوان یه محصول تو الکامپ 96 ارائه بده – یعنی بازه زمانی تیرماه – قرار شد درگیر پروژه بشم.

اما محصول چی بود؟ راه‌اندازی یه پلت‌فرم خرید پیش‌نیازهای طبخ غذای خانگی مثل پیازداغ، بادمجون سرخ‌کرده، انواع سبزی و ... که البته تفاوتش در این بود که افرادی که این محصولات رو آماده می‌کنند، مددجویان و خانواده‌های کم‌بضاعت تحت حمایت مؤسسات خیریه باشند. تقریباً ایده و اولین خیریه که گروه فردای سبز دانشگاه شریف بود آماده بود و باید کار شروع می‌شد. اسم هم بین گزینه‌های پیشنهادی مثل زنبیل، بادمجون و ...، اسم زیبای برکت انتخاب شد. خلاصه، کارها به خوبی پیش رفت و به قوت تو الکامپ حضور داشتیم. بازدیدکنندگان نسبت به برکت توجه خاصی نشون می‌دادند و اینکه این فرایند به عنوان مسئولیت اجتماعی شرکت و در نظرگرفتن تمام عواید اون برای مددجویان صورت می‌گرفت، در نگاه اونها تحسین برانگیز بود. حتی تو بخش ارائه‌ها و با حسن نظری که داوران به این موضوع داشتند، برکت رتبه 7 این بخش شد. به هرحال نمایشگاه الکامپ هم تموم شد و من با خداحافظی از دوستان، باید کار جدیدم رو تو مجموعه پارک پردیس شروع می‌کردم.

روز اول یا دوم کاری جدید، موقعی که از آسانسور یکی از ساختمان‌های پارک خارج می‌شدم به صورت اتفاقی مهندس حسین صابری، معاون توسعه فناوری پارک پردیس رو دیدم. از اونجایی که ایشون به همراه مهدی صداقت به غرفه برکت اومده بود، به سمت ایشون رفتم و بعد از سلام و علیک و احوالپرسی خودم رو معرفی کردم. ایشون با یه نگاه عمیقی که سرشار از تعجب بود گفت: "پس اینجا چیکار میکنی؟ حیف از اون برکت نبود؟!" و شاید به خاطر مراعات حال سایر همکارانی که اونجا بودند، دیگه حرفی نزدند.

این جمله ایشون خیلی ذهنم رو درگیر کرد و واقعاً شوق کار کردن تو پارک پردیس رو از من گرفت. با اینکه خیلی برای استخدام پیگیری کرده بودم و اون هفت خوان رو گذرونده بودم و شاید هزینه‌هایی هم برای جذب به سیستم تحمیل کرده بودم و حداقل به نظر خودم از لحاظ اخلاقی این کار درست نبود ولی واقعاً تمایلی به ادامه کار نداشتم. با اینکه محیط کاری قبلی برام خیلی جذاب بود و تو این مدت کوتاه هم از همکاری لذت بردم ولی پذیرفته بودم که الان کارمند پارک هستم و خودم رو متعهد می‌دونستم بخاطر زحماتی که اکبر قنبرپور هم برای جذب من کشیده، فعالیت تو پارک رو ادامه بدم. اما صحبت‌های آقای صابری و ارزش کارآفرینی‌هایی مثل برکت، من رو مجبور کرد یه بار دیگه برای آینده شغلی تصمیم بگیرم و مسیر کاری رو انتخاب کنم. چند روزی درگیر مسئله بودم و تو فرصتی که اکبر قنبرپور به عنوان رئیس مرکز به مأموریت کاری رفته بود باید تصمیم نهایی رو می‌گرفتم. با اینکه مطمئناً برای او هم جذب نیروی جدید، زمان و انرژی زیادی می‌گرفت و برنامه‌ریزی اون رو مختل می‌کرد ولی خوب بر این موضوع واقف بود که نیرویی که انگیزه کافی برای فعالیت نداره یا فکر و ذهن و علاقه‌ش جای دیگه‌ای هست، هرچند توانمند ولی بازدهی خوبی نخواهد داشت. پس بهتر هست که تکلیف این موضوع زودتر مشخص بشه و با کمال احترام و همکاری از من خواست تا بدون در نظر گرفتن معذوریت‌های اخلاقی و رودربایستی‌ها، مسیر خودم رو تعیین کنم و شد آنچه شد! واقعاً سخت بود ولی بالاخره برکت رو به سایر موارد ترجیح دادم. مطمئناً قدردان آقای صابری بابت جمله تأثیرگذارش و اکبر قنبرپور عزیز بابت بزرگواری و رفتار پسندیده‌اش خواهم بود.

الان بیشتر از 1.5 سال از این موضوع میگذره و با اینکه انگیزه حضور من در شرکت جدید، برکت بود اما به دلایل مختلف از جمله شرایط اقتصادی خیلی نتونستیم برای گسترش اون اقدام کنیم و بخش عمده‌ای از زمان کاری رو به محصول اصلی شرکت یعنی پوشه اختصاص دادم و در حد اینکه چراغ برکت رو روشن نگه داریم سفارش‌های محدود هفتگی برکت رو هماهنگ می‌کنیم. ولی انصافاً حیف از برکت نیست!؟

نمایی از اپلیکیشن فروشگاه خیریه برکت
نمایی از اپلیکیشن فروشگاه خیریه برکت

پی نوشت: اگه علاقه دارید که در مورد برکت بیشتر بدونید، به سایت و صفحه اپلیکیشن در کافه بازار مراجعه کنید

http://barkat.shop

https://cafebazaar.ir/app/shop.barkat.app/?l=fa