من توی داستان ها زندگی میکنم! https://zil.ink/swjad?v=1
چرا اینفلوئنسرها رو دنبال میکنیم؟!
سلام! این یک مطلب زرد نیست! شما جواب سوال رو میگیرید. اما قبلش بدونید من تا آخر این متن لیوان قهوهام و نشستم بین دو تا دوست که برخلاف تمام میزهای کناری این کافه خل و چل و نِردن.
یعنی به جای اینکه قلیون بکشن و ازخاطرات کردان بگن، دارن مثل دو نهنگ به غایت ناپلنگ و عصا قورت داده، چرندیات فلسفی میگن.
خلاصه بریم سراغ این سوال که اساسا چرا آدمهایی مثل کیم کارداشیان بیشتر از جی کی رولینگها معروفن و چی میشه که ما یه نفر رو تو اینترنت دنبال میکنیم؟ بزن بریم! (بزن بریم به سرعت برق و باد!)
دوست اول که ما اسمش رو میذاریم ایشیساکی، به دوست دوم که اسمش رو میذاریم تارو میزاکی میگه:« حاجی چرا دنیا اینجوری شده؟»
تارو میزاکی جواب میده که:« یعنی چه جوری شده؟»
«چرا آدما اینجوری معروف میشن؟ راستی ببینم تو قضیه کیم کارداشیانو میدونی؟ یا دنیا جهان بختو؟ ما آدما بر چه اساسی داریم تو دنیای امروز اینفلوئنسرهارو دنبال میکنیم؟»
تارو میزاکی جواب داد که:«ببین بر اساس چیزی که من خوندم ما به این دلایل آدمارو تو اینترنت دنبال میکنیم»:
دلیل اول، تطابق
ما آدما دوست داریم همرنگ جماعت باشیم تا بهمون سخت نگذره و احساس بدی نداشته باشیم.
بنابراین وقتی رفیقت میگه حاجی فلانی رو دنبال نکردی خداییش؟ سریع میری تو هم میری فالوش میکنی که تطابق داشته باشی. بیشتر ما احتمالا دست کم یه اینفلوئسر رو دنبال میکنیم.
مطالعات نشون میده وقتی ما رفتاری مخالف جریان کلی اجتماع و بقیه آدمهارو انجام میدیم، مغز سیگنالی میفرسته و میگه حاجی داری اشتباه میزنی! این رفتارت تو این جامعه نرمال نیست!
حس قدرت و کنترل، نیاز ملت!
دومین دلیل اینه که همه ما دوست داریم حس قدرت و کنترل رو هر روز تجربه کنیم! بدین منظور جامههای یک دیگر را پاره کرده و خرخرههای یکدیگر را میجویم. بعد که در حال جویدنیم شیخ از راه میرسد و میپرسد پس سهم من از این خرخره که در حال جویدنی آنی کجاست ای ملعون! دست و پای خود را گم میکنید و دستمالتان که زیر درخت آلبالو قبلا گم شده بوده را میگیرید زیرش، زیر دهانتان و تخ میکنید بیرون. بعد میگویید که یا شیخ! آب انبه شکلاتی خوردم! دیگه تکرار نمیشه.
خلاصه اگه من یه دقیقه مزخرف نگم اینجوریه که ما دنبال قدرتیم! و چه حسی بهتر از قدرت انتخابی که با فالو کردن فلان شاخ اینستاگرام به دست میاریم؟ وقتی دکمه رو میزنیم احساس قدرت میکنیم! چون ما انتخاب کردیم که اونو دنبالش کنیم!
اعتماد، گم شده بشر!
اعتماد! دلیل بعدی اعتماده. ما تنها در صورتی تصمیم میگیریم یه رفتار یا عقیده رو تغییر بدیم که با فردی برخورد کنیم که احساس میکنیم اطلاعات دقیقی داره.
مثلا بابات خودشو به هشت قسمت مساوی تقسیم میکنه با خط کش، بعد با پرگار بادی که بر اثر فشار زیاد بهش وارد شده رو خالی میکنه که آقای من! عزیز من! گوساله! شکر نخور! مرض قند میگیری! ولی تو همچنان با قدرت به خوردن ادامه میدی.
تا اینکه پخش زمین میشی، با کاردک جمعت میکنن میبرنت دکتر! دکتر میگه:
(اونجاش که میگه گوساله به پسر!)
دکتر میگه شکر نخور خلاصه! چون فکر میکنی دکتر اطلاعات دقیق داره به حرفش گوش میدی! تو دنیای امروز ما، اینفلوئنسرا یه همچین حالتی پیدا کردن.
اینقدر راجع به یه موضوع خاص حرف میزنن که باورشون میکنی. مثلا طرف قبلا نمیخوام بگم چی کاره بوده، چارتا سفر میره با بیکینی عکس میذاره هشتگ میزنه غم تریپ باورش میکنی!
تبلیغات با این دسته از آدما که کلی طرفدار پیدا کردن تا جایی پیش رفته که تو صربستان، یه دختر 16 ساله! تَکرار میکنم! شوزنده ساله اینفلوئنسر! رفته بوتاکس! تبلیغ بوتاکس کرده!
خلاصه از خط قصه دور نشیم! ایشیساکی به تارو میزاکی تو کافه جوهان خیابان کره شمالی کشور ژاپن که روی میزشون منه لیوان قهوه نشستم میگه:« ملت نباید احمقارو معروف کنن!»
تارو میگه:«اصلا تو تعریف احمق رو میدونی؟ ایشیساکی میگه حالا که فکر میکنم شایدم ندونم! تعرفیش چیه؟
تارو میگه:«بر اساس یک تعریف، آدم احمق کسیه که به دیگران آسیب میزنه، بدون اینکه چیزی رو به دست بیاره!
مثلا کارمند یه اداره دولتی رو در نظر بگیر. برای یه امضا تورو دور کل کهکشان راه پیری و فرسودگی میکشونه! خب این آدم ابلهه دیگه! با این کار چیزی که به دست نمیاره.»
ایشیساکی میگه:«پس بر اساس همین تعریف کیم کارداشیانم احمقه؟ تارو میگه نمیدونم. مشکل همینجاست. این آدما ابله حساب نمیشن! اصلا نمیفهمم چرا همچین آدمایی معروف میشن. راستش این انحطاط بشر که همچین آدمایی رو همه میشناسن ولی مثلا جی کی رولینگو بخش زیادی از آدما نمیشناسن، ترسناکه!
ولی یه چیزی رو خوب میدونم! اینکه بر اساس همین تعریف ما یه سری آدم هوشمندم داریم! این آدما کسایین که کارهایی رو انجام میدن که هم برای خودشون و هم برای دیگران، مفیده!
هر جامعه هم یه ترازوست. اگه تعداد آدمای ابلهش زیاد بشه، نابود میشه و برعکسش میشه رستگاری!»
ایشیساکی لیوان قهوه که من باشم رو برمیداره. رو به دوربین میگه: نظر شما چیه؟ چرا این آدما معروف میشن؟ احتمالا شما هم بهش فکر کردید! نظر مارو که دیدید!
(شما قسمتهایی از متن یک اپیزود قدیمی از پادکستم را خواندید. قربان شما)
آدرس شبکههای اجتماعی پادکست رادیو پرهام (پرساژ)
مطلبی دیگر از این انتشارات
مراحل عاشقی به روایت دانشگاه هاروارد
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا بعضیها وفادارترند؟ آیا نیمه گمشده واقعا وجود داره؟!
مطلبی دیگر از این انتشارات
دانشگاه، کافی نیست!