جستارهای روزانه در «خانه‌ی پایور» ۱

نگاهی گذرا به چگونگی رواج متر لَنگ یا مختلط در موسیقی ایرانی

در این جستار علت‌های گرایش موسیقی‌دان‌های ایرانی به متر‌های لنگ در موسیقی ایرانی و زمینه‌های پدیدار شدن آنها می‌پردازم.

زمینه‌های این رویکرد همان مقدار که اتفاقی و وابسته به نبوغ بعضی موسیقی‌دان‌ها انگاشته شده، می‌تواند کاملاً با بررسی تاریخی، اجتماعی و سلیقه‌ای در یک دوره‌ی تاریخی مرتبط باشد. اول از همه به اشاره و جرقه‌های کاربرد این وزن‌ها در تاریخ موسیقی می‌پردازیم. سپس به گروهی که به رواج آن کمک کردند و پس از آن به موسیقی‌دانانی که با این ایده آثاری خلق کردند و گاهی در این نگرش افراط ورزیدند و در آثارشان با بسامد زیادی این اوزان دیده می‌شود.

اولین ثبت‌ها در اسناد موسیقی

در اولین نت‌نوشته‌های موسیقی ایرانی موجود در «خانه‌ی پایور» که متعلق دهه‌ی دوم قرن پیش می‌شوند، دستنوشته‌ای دیده می‌شود که ابوالحسن صبا با همکاری شاگردش لطف‌الله مفخم پایان گوشه‌ی نصیرخانی را در ماهور با متر لنگ ثبت کرده است:

دستنویس لطف‌الله مفخم پایان از شاگردان ابوالحسن صبا که با همکاری او به تدوین کتاب آموزش ویولن ایرانی پرداخت
دستنویس لطف‌الله مفخم پایان از شاگردان ابوالحسن صبا که با همکاری او به تدوین کتاب آموزش ویولن ایرانی پرداخت

همین دست‌نوشته بعدتر با خوشنویسی برای چاپ به این صورت بازنویسی شده است:

پاکنویس نت‌نوشته برای چاپ در کتاب آموزشی ویولن ایرانی
پاکنویس نت‌نوشته برای چاپ در کتاب آموزشی ویولن ایرانی


شاید این اولین ثبت یک متر لنگ در موسیقی ایرانی باشد. جالب است که در آثار آموزشی و همچنین ثبت‌های مختلف آثار موسیقی ایرانی هیچ وزن لنگی دیده نمی‌شود. از آن جالب‌تر در ثبت‌های فرامرز پایور از تصنیف‌های روایت عبدالله دوامی که تماماً به ثبت تصنیف‌های پدیدآمده در دوره‌ی قاجار تعلق دارد هم به تصنیف لنگی برنمی‌خوریم. تنها روایت‌هایی خاص از بعضی ضربی‌های ردیف مانند رنگ حربی در ماهور از ردیف میرزا عبدالله به روایت نورعلی‌خان برومند هست که توسط بعضی از ردیف‌دانان بر آن تاکید شده و جالب است که این روایات هم تا پیش از رواج این نوع متر شنیده نشده و فقط در بعد از انقلاب ۱۳۵۷ شنیده شده است.

سیما بینا در گفتگویی با خانه‌ی پایور به برخورد اولیه‌ی گروه پایور با این ریتم‌ها اشاره می‌کند:

«لیلا خانم» یکی از آهنگ‌هایی بود که برایم بسیار زیبا و دلنشین بود. دوبیتی‌هایش را آن زمان پدرم انتخاب می‌کردند که برگرفته از اشعار جاری بر زبان مردم همان محل بود. «لیلا خانم» را به رادیو آوردم و خواستم که در برنامه‌ی «گل‌های صحرایی» آن را اجرا کنم. این ترانه را با یک ریتم خاص آن منطقه که به آن ریتم «لنگ» می‌گویند برای اساتید رادیو خواندم، ولی مدام به من می‌گفتند: «چیزی که می‌خوانی ریتم‌اش اشتباه است.» با دست روی میز ضرب را می‌گرفتم و همراه‌اش می‌خواندم، از پدرم کمک گرفتم که ریتم را روی میز بزنند و من بخوانم، ولی باز می‌گفتند:«نه این غلطه، درست درنمی‌آد.» چند روز گذشت و گویا استاد «جواد معروفی» از بین یادداشت‌های استاد «ابوالحسن صبا» یادداشتی پیدا کرده بودند که ایشان اشاره‌ای به «ریتم لنگ در موسیقی محلی» کرده بودند، اما اساتید موسیقی شهری (موسیقی کلاسیک دستگاهی ایران) با این ریتم آشنا نبودند. بنابراین استاد معروفی با سختی زیاد ترانه را قطعه ‌قطعه نوشتند و با ارکستر نواخته شد و من اجرا کردم. بعدها از استاد پایور کمک گرفتم که این ترانه را ساز و گروه ایشان اجرا کنم. استاد پایور از این ریتم و این موسیقی خیلی استقبال کردند. ایشان با علاقه‌ی بسیار تمام جزییات چیزی را که من می‌خواندم می‌نوشتند و بعد برای گروه تنظیم و آماده می‌کردند. ما برای تمرین می‌آمدیم، ابتدا تمرین سخت پیش می‌فت، ولی چون استاد پایور نت ترانه را به دقت نوشته بودند و نیز تمامی اعضای گروه استاد پایور، در نواختن استاد بودند، همگی توانستند از روی نتی که استاد پایور نوشته بودند ریتم این ترانه را به درستی اجرا کنند. با گروه استاد پایور بسیار تمرین کردیم، بسیار، آن هم با آن وسواسی که استاد پایور برای قطعاتی که می‌خواستند ضبط یا اجرا شود داشتند. در نهایت به قدری این کار زیبا شد و ایشان دوست داشتند و استقبال کردند که ما این ترانه را در اجرایی در تالار وحدت به صورت کنسرت اجرا کردیم. در یکی از اجراهایی که من از این ترانه‌ی «لیلا خانم» داشتم استاد «حسین تهرانی» گروه را با تمبک همراهی می‌کردند. یادم می‌آید ایشان چقدر خوشحال شده بودند و به من می‌گفتند: «این عجب ریتم تازه‌ایه. کیف می‌کنم که روی این ریتم تازه کار می‌کنم.»

این داستان شروع رواج و عمومی‌تر شدن متر لنگ در موسیقی ایرانی است...